انتخاب فیلم انتخاب کشتیگیر نیست
ابتدای نوشته روشن و مشخص شود که صاحب این قلم از دوستداران فیلم «علت مرگ نامعلوم» است و اگر در ادامه بابت انتخاب این فیلم به نمایندگی از کشورمان در اسکار، سیاههای مرقوم میشود، از «حب علی و بغض معاویه» نیست.

ابتدای نوشته روشن و مشخص شود که صاحب این قلم از دوستداران فیلم «علت مرگ نامعلوم» است و اگر در ادامه بابت انتخاب این فیلم به نمایندگی از کشورمان در اسکار، سیاههای مرقوم میشود، از «حب علی و بغض معاویه» نیست. از شبی که «پیرپسر» اکتای براهنی در برج میلاد برای منتقدان و اصحاب رسانه بهنمایش درآمد، نکتهای درخور توجه رخ داده بود و آنهم اذعان درصد بالایی از مخاطبان آنشب به اینکه، فیلم در حد اسکار بود و بس و بازی حسن پورشیرازی هم لایق نامزدی در این رویداد فاخر جهانی. بعدها هم که داستان اکران و عدماکران و حذفیات آن مطرح شده بود، این نگره رنگ نباخته بود و مخرج مشترک همه کسانی بود که با وجود عدمدلدادگی تام به فیلم هم، این انگاره را پررنگ میدیدند.
حال چه شد که کمیته انتخاب برای اسکار، این مهم را نادیده گرفت. بهحتم همگان میدانیم در سپهر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی ورزشی ایران، آنچه همگان میپسندند و آن را مورد اجماع میدانند، برای طیفی که حرف آخر و تصمیم نهایی را اتخاذ میکنند، جایگاه و معنایی ندارد! گواه آنهم در همه مسائل روزمره زندگی، موجود است.
البته مراد و مقصود آن نیست که اکثریت هرچه را که مورد قبولشان باشد، حقنه کند برای همه؛ بلکه توجه اندکی به این اقبال داشته باشد دستکم. بهحتم دوستان تصمیمگیر ادلههایی دارند برای انتخابشان که شاید هم موجه باشد و امیدواریم که با درآمدن نام فیلم در شب اسکار، علتها معلوم شود و مرگ فیلمی دیگر هم مشخص. چه که میزان فروش و اقبال به فیلم، در این انتخاب لحاظ نشد.
این وجیزه برای این قلمی میشود که یادآور شود، اگر حتی «پیرپسر» در اسکار جایزهای برای سینمای ایران بهارمغان نمیآورد (که البته بسیار بعید بود) در سویهای دیگر میتوانست نوعی وفاق کرداری و رفتاری مسئولان با میلیون تماشاگری باشد که این اثر ماندگار و سهساعته را دیدند. بهراستی چه میشد که این اتفاق رخ میداد؟ مگر سنجهی پسند مخاطب نباید در انتخاب، جایی داشته باشد؟ که این مهم در نگاه مخاطب بینالمللی و بالمآل داوران اسکار نیز میتواند تاثیرگذار باشد.
شاید به سیاق فیلمهای برنده اسکار این سالها از «انگل» کرهای تا «ماشینم را بران» ژاپنی و «من هنوز اینجا هستم» برزیلی و... این تصمیم گرفته شده باشد که فینفسه شاید بد هم نباشد. ولی ساخت فیلمهایی ازایندست باتوجه به نوع سیاستگذاری رسمی و غیررسمی همیشه ممکن است. ولی تولید اثری چون «پیرپسر» و کاراکتر غلام باستانی تا چهحد میسور است. بهشخصه اگر فیلمی با بازی بانیپال شومون در پرده باشد و فیلمی هم از پورشیرازی، اولی را ترجیح میدهم. ولی شاید مخاطب جهانی چنین نگاه نکند.
همه اینها اما دلیل نمیشود که فردای موفقیت فیلم زرنگار و برزگر؛ چماقها برآویخته شود که چنین دیدگاهی هم بود. این موارد از آنجهت آمد که صاحبان رأی و آن رأی یا رأیهایی که «پیرپسر» را از دور خارج کردهاند، چه جوابی دارند و ادله آنان چیست. آیا آنها هم بسان آن مربیان کشتی میاندیشند که کشتیگیرشان باید بهحتم مدالی بر گردن آویزد یا مربیانی که برای دستگرمی، کشتیگیر کمترتشکدیده را راهی مسابقات میکنند که هرچه پیش آید، خوش آید. نمیدانم ولی هرچه بود و هست، آن شور نیمهشب جشنواره و ماههای بعد آن را خزان کردید.
هوشمندانه ندیدید و شاید هم از کمرمقی سینمای اجتماعیمان باشد که آناندازه فیلم درخور و خوب کم هست که همه خوبها به پست هم میخورند و کمی اینور و آنورتر به نمایش درنیامدند. نه علت توقیف فیلم معرفیشده به اسکار مشخص بود، نه سبب بهنمایش درنیامدن «پیرپسر» هم. این مخاطبان داخلی پرشور بودند که پیر شدند در علتالعللهایی که دلیلشان هیچگاه مکشوف نشد. به امید درخشش نمایندهمان در اسکار میمانیم، شاید که خیر در این باشد و ما غافل...!