وحدت حول توسعه و وطن
اهالی «جامعهشناسی تاریخی» بیان داشتهاند که حال فعلی جوامع را باید در پیوند با گذشته آنها مورد مطالعه قرار داد و برای درک و فهم اکنون آنها به گذشتههای تاریخی مراجعه کرد. رخدادهای مهمی هم در تاریخ ما ایرانیان به وقوع پیوسته که از خلال آنها میتوانیم به ارزیابی روزگار امروز بپردازیم.بدون شک یکی از آن رخدادهای تاریخی دورانساز ایرانیان، انقلاب «مشروطیت» است.

اهالی «جامعهشناسی تاریخی» بیان داشتهاند که حال فعلی جوامع را باید در پیوند با گذشته آنها مورد مطالعه قرار داد و برای درک و فهم اکنون آنها به گذشتههای تاریخی مراجعه کرد. رخدادهای مهمی هم در تاریخ ما ایرانیان به وقوع پیوسته که از خلال آنها میتوانیم به ارزیابی روزگار امروز بپردازیم.
بدون شک یکی از آن رخدادهای تاریخی دورانساز ایرانیان، انقلاب «مشروطیت» است. در ظاهر مشروطه پدیده تاریخی دور و غریبی است که گویی نسبتی با روزگار فعلی ما ندارد و نمیتوان از دریچه آن به امروز نگریست و بازخوانی آن گرهی از کلاف سردرگم امروزمان نمیگشاید، اما این نوع نگاه، تحلیلی سطحی و مدرسهای از کتاب تاریخ ما ایرانیان بهدست میدهد. در این نوع نگاه کرونولوژیک، تشکیل مجلس شورای ملی و فرمان مشروطیت در ۱۴ مردادماه ۱۲۸۵ به امضای مظفرالدینشاه رسید و درنهایت با به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه و فرارسیدن استبداد صغیر، دچار دگردیسی شد.
باید اما توجه داشت که ما امروزه در عصر علوم انسانی نوینی بهسر میبریم که منطبق با آن، هر رخدادی در گذشته به طرق مختلف در زمانه ما قابل بازخوانی و تفسیر است و به عبارتی، گذشته دست از سر ما بر نمیدارد. در این نگاه روششناختی جدید، مشروطه به بیان آلن بدیو، فیلسوف معاصر فرانسوی، میتواند رخدادی (Event) ماندگار تلقی شود که تاریخ ما ایرانیان را برش زده است.
در نگاه بدیو، رخدادها در زمانها و مکانهایی خاص به وقوع میپیوندند و چهار عرصه سیاست، هنر، علم و عشق عرصههای رخداد حقیقتاند و در این عرصهها حقایقی جدید متولد میشود. چنانکه رخداد عشق میان من و تو، ما را با حقیقتی مانند زندگی عاشقانه، گالیله با زبان علمیاش حقیقتی بهنام علم جدید، پیکاسو و ونگوگ نیز با آثار فاخر خود حقایقی هنری و در عرصه سیاست نیز نخبگان و مردم در پرتو انقلاب یا هر تحول دیگری حقیقت سیاسی تازهای خلق میکنند.
با ابتنای بر این نوع نگاه، رخداد استراتژیک مشروطه توانست تاریخ ما ایرانیان را به قبل و بعد از مشروطه تقسیم کند. اگر این نوع نگاه را پذیرا باشیم، آنگاه میتوان این گزاره را مطرح کرد که ما با گذشت این همه سال و از سرگذراندن تحولات سیاسی و اجتماعی مختلف کماکان در عصر مشروطه و عناصر آن بهسر میبریم.
از اینرو، پرسش مهمی که به ذهن متبادر میشود این است که براستی گفتمان مشروطه چه بود و از چه عناصر و نشانههایی برخوردار است که ما ایرانیان امروزه پس از گذشت ۱۱۹ سال دست از آن بر نمیداریم و هرساله نیمه مردادماه سوزان آن را یادآوری و بازخوانی میکنیم؟ به بیان دیگر، خوانش مشروطه برای امروز ایران که در میانه جنگ و آتشبس قرار دارد چه دستاوردی دارد؟ آیا بینشی و تجربهای در آن رخداد دیده میشود که یادآوری آن چراغی پیش چشم امروزمان بگشاید؟ و سرانجام اینکه آیا مشروطیت قدرت ساماندهی بیقراری (dislocation) و آشفتگی حاکم بر جامعه امروز ایران را دارد؟
در پاسخ به چنین پرسشهایی میتوان گفت، گفتمان مشروطه به مجموعه افکار و تحولاتی اشاره دارد که در عصر قاجار و حول مفاهیمی چون قانونگرایی، آزادیخواهی، عدالتطلبی، اتحاد ملی، پارلمانطلبی، اراده ملت، نوگرایی و مدرنسازی، محدود کردن قدرت حکومت مرکزی و... صورتی هژمونیک یافت. آنچه عیان است اینکه، جامعه بیقرار امروز ایران نیز همچنان تشنه کاربست همان مفاهیمی است که مشروطه و مشروطهخواهان معاصر با خود به ارمغان آوردند.
مردم ایران امروز به یاری افکار برآمده از انقلاب مشروطه خواهان مشارکت سیاسی و تعیین سرنوشت سیاسی خود، خواهان محدود کردن اختیارات فراقانونی دولتمردان، خواهان رفع محرومیتها و نابرابریهای آزاردهنده، خواهان استیلای قانون برآمده از رأی واقعی اکثریت ملت و نه حداقلگرایان، خواهان تجهیز، نوگرایی و تقویت بنیه دفاعی کشور برای حفظ اتحاد و استقلال ملی ایران هستند.
مقولات مختلفی که توجه واقعی به آنها ازسوی دولتمردان امروز ایران نهفقط موجبات تحکیم رابطه دولتملت را بیشازپیش فراهم خواهد ساخت، بلکه راهی روشن و پایدار برای تقویت انسجام ملی ایرانیان در برابر هر نوع زورگویی و تجاوز خارجی از سوی بیگانگان بهوجود خواهد آورد. ماحصل سخن اینکه در این هنگامه آشفتگی و بیقراری حاکم بر جامعه ما بهنظر میرسد گفتمان مشروطه، همچنان منظومه معنایی معناداری است که مفاهیم و زبان آن از خصلت در دسترس بودن (availability)) و قابلیت اعتبار (credibility)) برخوردار است و میتواند به خلق معنا برای انبوهی از نیروهای متنوع اجتماعی بپردازد و آنها را به شیوهای جدید حول مفهوم وطن و توسعه آن متحد کند و این است راز استمرار مشروطه در زندگی سیاسی اکنون ما ایرانیان!