گول ظاهر را نباید خورد
آنچه تلویزیونها و رسانههای دشمنِ ایران درباره رفاه، آزادی و سطح بالای کیفیت زندگی در همهجای جهان بهجز ایران گزارش میکنند، جز دروغ و بزرگنمایی نیست. ویزابگیرها و آنها که رویای زندگی بهتر میفروشند و آواره میکنند هم دروغ میگویند.

صبح اولوقت از بیمه دولتی تماس گرفتند که نتیجه آزمایش همسرم، نامتعادل است و برای همین فردا حتماً در فلانساعت به کلینیک مراجعه کنید تا پزشک، دستورات لازم را بدهد. از مدتی پیش همسرم درد شدیدی در ناحیه شکم احساس میکرد، تلاشهایمان برای گرفتن وقت ویزیت دکتر در زمانی کوتاه، به جایی نرسید و اولین وقت را برای 10روز بعد دادند. مطابق شیوهای که در ابتدا گفته بودند، گرفتن وقت فقط از روی اپلیکیشن موبایل امکانپذیر بود، اما این اپلیکیشن معمولاً کار نمیکند. بهناچار به شهر مجاور - با حدود 20 کیلومتر فاصله - رفتیم، جایی که مرکز بهداشت منطقه ما محسوب میشود و وقت دادند.
وقت مبارکتان را ضایع نکنم، روز موعود، معاینه انجام شد و وقت آزمایش خون برای سه روز بعد در همان مرکز تعیین شد! سه روز بعد فقط برای گرفتن خون که بیش از سه دقیقه هم طول نمیکشید، مراجعه کردیم که درنهایت دو، سه روز بعد منجر به همان تماس اولوقت و دستور پزشک خانواده برای بستریشدن فوری بهدلیل اختلال کبدی شد. یعنی برای تشخیص اختلال کبدی که درمانی سریع میطلبید، حدود دو هفته صبر کردیم! بلافاصله با دستور پزشک به بیمارستان بسیار مجهز، مدرن و عظیمی در یکی از شهرهای نزدیک مراجعه کردیم.
با اطمینان خاطر از اینکه بلافاصله کار بستری و درمان آغاز میشود. ورود ما ساعت ۱۳ و ۳۰ دقیقه روی برگه نوبت ثبت شد، من و همسرم از این ساعت تا هشت ساعت بعد، روی نیمکتهای فلزی سالن انتظار عمومی بیمارستان نشستیم. این بیمارستان عظیم چندهزار تختی، فاقد حتی یک غرفه عرضه مواد غذایی است. چند دستگاه فروش بیسکویت، شکلات، آب و نوشابه که اغلب خراب هستند و درست کار نمیکنند، در گوشه سالن قرار دادهاند. دست آخر ساعت یک بعد از نیمهشب همسرم بستری شد و فردا هم بدون حتی یک قرص یا دارو و فقط با این تشخیص که مشکل هپاتیت نیست، او را مرخص کردند و گفتند، برای اظهارنظر دقیقتر نیاز به سونوگرافی است، وقت سونوگرافی؟ 10 روز دیگر! اینها را که عرض کردم در سودان و یمن اتفاق نیفتاده است، این روال معمول روند کار درمانی در اسپانیا، چهارمین قدرت اقتصادی اروپا و مدعی سطح بالای کیفیت زندگی است.
همین چرخه درمانی در هر نقطه از کشور ما در بخش دولتی، بسیار سریعتر، با تشخیصی دقیق و بسیار محترمانهتر انجام میشد. آنچه تلویزیونها و رسانههای دشمنِ ایران درباره رفاه، آزادی و سطح بالای کیفیت زندگی در همهجای جهان بهجز ایران گزارش میکنند، جز دروغ و بزرگنمایی نیست. ویزابگیرها و آنها که رویای زندگی بهتر میفروشند و آواره میکنند هم دروغ میگویند. داستان مراجعه ما به سیستم درمانی اسپانیا و ناامیدی و ترس از خدمات پریشان و پر از خطای آنان، فقط مشتی از خروار است. واقعیت چنین است: غربیها، بهخصوص آلمانیها، فرانسویها و اسپانیاییها درگیر نظامهایی بسیار ناکارآمد هستند.
نظام بانکی و نظام خدماتی در ایران بسیار کارآمدتر، انسانمحورتر و دقیقتر عمل میکند. نظام درمانی ایران با تمام انتقاداتی که به آن وارد است، در تشخیص بیماری، ارائه درمان و خدمات در تمام کشور و در سریعترین زمان ممکن، کارنامهای درخشان و کمنظیر دارد. من، هم در زمان اقامتم در ایران از خدمات بیمه تامین اجتماعی استفاده میکردم و با آن فضا و شیوهاش آشنا هستم، هم در کشورهای ثروتمند عربی زندگی کردهام. عرضم این است که گول کت و شلوار و کراوات تمیز، صورتهای تراشیده و خانههای قشنگ و مرتبی که در فیلمهای هالیوودی نشانمان میدهند را نباید خورد. کار اینها از ریشه خراب است. در اسپانیا بیمه درمانی پوشش همهگیرتری دارد، اما خدمات آن بسیار کُند و تشخیص بیماری توسط پزشکان، اغلب نادرست است.
تجویز دارو با کندی، کاهلی و بیحوصلگی انجام میشود. در دندانپزشکی کار از این هم بدتر است؛ کیفیت بسیار نازل است و پول بسیار زیادی بابت آن دریافت میکنند. در آلمان هم به همین صورت، نظام بهداشتی و درمانی بسیار ناکارآمد و درگیر سازوکارهای غیرقابل توضیحی است. سخن کوتاه کنم؛ عرضم فقط درباره دارو و درمان نیست، بسیاری از چیزهای خوبی که داریم را بر اثر عادت و البته بدگویی رقبا و دشمنان و الکن بودن زبان دولت در بیان کارآمدیها، نمیبینیم و زندگی را به کام خود تلخ میکنیم.
در همین جنگی که از سر گذراندیم، شبکه تولید و توزیع و برنامه امنیت غذایی کشور معجزه کردند. من شاهد بحرانهایی بسیار کوچکتر در اروپای غربی بودهام که منجر به غارت سوپرمارکتها، کمبود مواد غذایی و مشکلات دیگر شده است. جامعه غربی تابِ تحمل حتی چندساعت قطعی برق را هم ندارد، دولتهایشان هم برای مدیریت پیامدهایش، برنامهای ندارند.