مکانیسم ماشه: سومین تازیانه اروپا به ایران
مکانیسم ماشه، سومین تازیانهای است که در یک قرن اخیر، از سوی اروپا بر پیکر ایران فرود میآید. نخستین تازیانه در جنگ اول اروپایی بر پیکر نحیف ایران نواخته شد.

مکانیسم ماشه، سومین تازیانهای است که در یک قرن اخیر، از سوی اروپا بر پیکر ایران فرود میآید. نخستین تازیانه در جنگ اول اروپایی بر پیکر نحیف ایران نواخته شد. ایران در آن جنگ جهانگیر، نه در جانب متفقین درآمد و نه حامی متحدین بود اما در عوض از شمال و جنوب و غرب در یورش سربازان تزار و انگلستان و عثمانی قرار گرفت. خاک ایران اشغال شد.
در خشکسالی پدید آمده، نان و گندم ایران به تصاحب سربازان انگلیسی درآمد. چهارپایان که نقش ترابری در آن زمان را داشتند، به دست سربازان انگلستان درآمدند، به گونهای که اگر اندک گندمی هم در جایی ماندهبود، چهارپایی برای جابجایی نبود. مردمان در گرسنگی مردند. تازیانه اما زمانی بر پیکر ایران نواخته شد که در پای دندانههای کاخ صلح ورسای، کسی صدای مردم ایران را نشنید.
در حالی که اگر نفت ایران نبود، معلوم نبود ویلهم قیصر نتواند زبان آلمانی را بر جهان چیره کند. ژورژ کلمانسو، ببر پیر فرانسه، نتوانست این حقیقت را در سالن کاخ ورسای از متفقین پیروز کتمان کند. او در حالی که نوک عصایش را فاتخانه بر زمین میکوبید رو به حاضران کرد و گفت: «آقایان! امروز ارزش هر قطره نفت مساوی با ارزش یک قطره خون سرباز است.» و این نفت ایران بود.
تازیانه دوم، در جنگ دوم اروپایی بر پیکر ایران نواخته شد. در این جنگ هم، به مانند جنگ اول، سرزمین ایران باز هم از سه سو اشغال شد، زخمی شد. قحطی شد، گرسنگی شد؛ اما بیطرف ماند؛ در تقسیم غنائم اما در کنفرانسهای یالتا و پوتسدام، در میان دولتهای پیروز جنگ، ایران بیهواخواه ماند. نصیب ایران بعد از فقر و ویرانی و گرسنگی، اشغال صفحات شمالی بود.
سومین جنگ اروپاییان با هم، در تاریخ ۵ اسفند ۱۴۰۰ (۲۴فوریه۲۰۲۲) بین روسیه و اوکراین زبانه کشید. اوکراینیها و اروپاییها، وجود یا عدم وجود چند پهپاد ایرانی در صحنه جنگ را بزرگنمایی کردند. خشمگین شدند. اروپاییان در این جنگ سوم، بیطرفی ایران را نه، طرفداری ایران از اروپا و اوکراین را میخواستند. حالا در فرونشاندن این بهانه، برآن شدند تا سومین تازیانه تاریخ را بر پیکر ایران فرود بیاورند.
آنها میخواهند تا ۹شهریور ۱۴۰۴ - که پایان مهلت بازگرداندن تحریمهاست- با استناد به بند۳۷ برجام که به مکانیسم ماشه شهرت دارد، تمام تحریمهای تعلیقشده سازمان ملل متحد در زمان دولت احمدینژاد را به کشور بازگردانند. این سومین تازیانه تلخ اروپایی است که تاریخ، تمدن و سرزمین ایران را هدف قرار میدهد. همان سرزمینی که از سرآغاز تاریخ معاصر «ایران و مسئله ایران» در نگاه جورج کرزون و انگلستان بود.
در واقع، از سرآغاز تاریخ معاصر، ایران به عنوان مسئلهای برای حلکردن، نه شریکی برای احترام، در نگاه امثال جورج کرزون و سیاست بریتانیا نگریسته میشد. در معماری قرارداد ۱۹۱۹، انگلستان میخواست مسئله ایران را حل کند؛ اما نشد. این تازیانه سوم اما تلختر است. مانند تیری است که از پر همان عقاب است که بر پیکر خودش مینشیند.
چون نیک نظر کرد، پر خویش در آن دید
گفتا ز که نالیم از ماست که برماست
تاروپود تازیانه سوم در هشت سال دولت بیپروای احمدینژاد بافته شد. عاقلانی به میدان آمدند تا بیتاثیرش کنند. حتی با خروج آمریکا از برجام، باز هم همه چیز به رضایت پیش میرفت. تا آنکه جنگ سوم اروپاییان در زمین اوکراین زبانه کشید. فصلی دیگر در تاریخ ایران «نبشته شد.» و حالا این مکانیسم ماشه نیست که فعال میشود، این سومین تازیانه تاریخ است که از سوی اروپا بر تن تنهای ایران فرود میآید.
درسهای تاریخ در این سه تازیانه سترگ چیست؟ اگر ایران در ضمن چشیدن رنجهای آن دو جنگ اروپایی، در کنار دول پیروز اعلام طرفداری میکرد، بهتر نبود؟ در جنگ سوم چه؟ اگر ضمن همراهی با روسیه، تانکر نفتی هم برای اوکراین گسیل میداشت، در برابر اروپاییانی که ایران را «مسئله ایران» میدانند، سیاست بهتری نبود؟