| کد مطلب: ۴۳۲۲۷

پایان قصه فصیح

۲۵ تیرماه ۱۳۸۸ در روزهای ملتهب پس از آن انتخابات جنجالی، اسماعیل فصیح نویسنده و مترجم ایرانی در بیمارستان شرکت نفت تهران، داستان آخر را قلم زد و پر کشید.

پایان قصه فصیح

۲۵ تیرماه ۱۳۸۸ در روزهای ملتهب پس از آن انتخابات جنجالی، اسماعیل فصیح نویسنده و مترجم ایرانی در بیمارستان شرکت نفت تهران، داستان آخر را قلم زد و پر کشید. متولد محله درخونگاه تهران، ۲۲ سال بیشتر نداشت که از راه استانبول و پاریس راهی آمریکا شد تا شیمی بخواند. شیمی خواند اما آنجا به ادبیات نیز روی آورد و با همسری نروژی ازدواج کرد.

در همین دوران بود که ارنست همینگوی را در دانشگاه دید و با او چند کلامی نیز سخن گفت. به پیرمرد گفته بود «پیرمرد و دریا»، بهترین رمانی است که تا الان نوشته شده. همینگوی نیز به او گفته بود، رایت. فصیح مانده بود که منظورش Right است یا Write. هرچه بود او به ایران بازگشت و ضمن اینکه کارمند شرکت نفت شد، شروع کرد به نوشتن رمان‌هایی که اینک بخشی از آثار کلاسیک ادبیات معاصر ایران هستند، از «شراب خام» تا «دل کور»، از «داستان جاوید» تا «ثریا در اغما». همین آخری را در کنار دیگر رمانی که در دهه ۱۳۶۰ نوشت و «زمستان ۶۲» نام گرفت، بهترین آثارش دانسته‌اند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
پربازدیدترین
آخرین اخبار