اعتراف یا افزایش شکاف؟
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
رویه خطرناکی که صداوسیما بنای پایان آن را ندارد، تبدیل به کلیشه نخنمایی شده که بیش از هر چیز، موجب تخریب سازندگان و منتشرکنندگان فیلمهایی با محتوای اعترافات اجباری است. گویا دو خبرنگار ثابت خانم و آقا در انجام این مصاحبهها نقش اساسی دارند. فرآیند اعترافات تلویزیونی، از دو منظر قابل بررسی و تامل است؛ پیشینهای که به سالهای نخست انقلاب برمیگردد و رفتهرفته، روند گستردهتری پیدا کرده است؛ از جریانات کوی دانشگاه، تا وقایع ۱۳۸۸ و تا همین چند روز اخیر. در ابتدا هنگامی که فرد بازداشتشده بعد از سپری کردن سختیهای انفرادی، حاضر به نشستن مقابل دوربین و انجام اعترافات خواستهشده میشد، بهظاهر همراه با تباهی و پایان فرد سیاسی یا کنشگران و فعالان بود. گویا زندگی فردی و اجتماعی شخص بهناگاه تمام میشد و شخص زندانی و اعترافکننده، با انبوهی از شکست و خواری و سرشکستگی عمومی روبهرو میشد. اعترافاتی که در تریبونی انجام میشد که مورد توجه و باور اکثریت مردم بود، و به خصوص توده و عموم مردم، چون صداوسیما را رسانهای امین و مردمی تلقی میکردند، چنین اعترافاتی برایشان باورپذیر بود. اما رفتهرفته با افزایش شبکههای فارسیزبان، اعم از شنیداری و تصویری و نیز فراوانی دسترسی به جریان آزاد اطلاعات و اخبار در صفحات پرمخاطبی چون فیسبوک، اینستاگرام، توییتر، تلگرام، واتسآپ و دهها مسیر ارتباطی دیگر، مخاطبان قبلی، سخنان متفاوتی از زندانیان یا بازداشتشدگان اعتراف نموده را شنیده و دیدند؛ و با توصیف شرایط انفرادی و بازجوییها بناچار اعترافهایی کرده بودند که واهی بود. کافی است در موتور جستوجوگر گوگل یا یوتیوب، مصاحبه افرادی را ببینید که بعد از آزادی و در محیط بیرون، تجربه خود را از چرایی اعتراف دروغین، چگونه دردمندانه و با تمام جزئیات تشریح میکنند. اکنون سالهاست که بهجای آنکه این روند تخریبی، گریبانگیر فرد اسیر شود، متوجه سازندگان و منتشرکنندگان این فیلمها شده است. نهادی که علیرغم در اختیار داشتن دهها شبکه فارسی و غیرفارسیزبان و اداره آن با بودجه عمومی کشور، مخاطبانش بهشدت ریزش کرده، هنوز سعی در ادامه سیاست لورفته و غیرقابلباور خود دارد. اصرار صداوسیما بر پخش چنین اعترافاتی، کودکی را بهذهن متبادر میسازد که با کوبیدن پا بر زمین، سعی در اجابت خواسته خود دارد. اما از قضا درست در همیننقطه، اتفاقی دیگر بهطور موازی و بهشکلی هولناک در حال وقوع است. پخش اعترافات اجباری، اکنون سبب ایجاد خشم و نفرتی عمیق شده و نیز موجب شده است ایرانیان هموطن درمقابل یکدیگر قرار بگیرند. تفاوت سلایق و همزیستی دوستانه مردم در کشورهای مسلمان که هر عقیده و دین و مرامی را با حقوق برابر و امکان ابرازنظر، در چتر حمایتی خود قرار داده و از جمله نقاطقوت کشورهای مسلمانی چون اندونزی، مالزی، ترکیه و یا لبنان است؛ در این سرزمین، بهشکلی عامدانه موجب پراکنده شدن بذر نفاق و رویارویی شده است. آیا این ایجاد شکاف آگاهانه در حال تقویت است؟ یا اینکه اساسا مدیران ارشد سازمان صداوسیما خود کمر به تخریب آن بستهاند؟ گویی، این سراشیبی غیرقابلتوقف، سالهاست که آغاز شده است...