مسعود سپهر استاد دانشگاه: به اعتماد مردم به رسانهها احترام بگذاریم
مسعود سپهر، استاد دانشگاه در گفتوگو با هممیهن با اشاره به ضرورت اطلاعرسانی درست و واقعی در زمان جنگ و پس از آن بر اهمیت این مسئله در اعتماد کردن مردم به رسانههای داخلی و دولت و تقویت برداشتن گامهای درست پس از آن تاکید دارد.

مسعود سپهر، استاد دانشگاه در گفتوگو با هممیهن با اشاره به ضرورت اطلاعرسانی درست و واقعی در زمان جنگ و پس از آن بر اهمیت این مسئله در اعتماد کردن مردم به رسانههای داخلی و دولت و تقویت برداشتن گامهای درست پس از آن تاکید دارد.
اطلاعرسانی در دوران جنگ و آتشبس پس از آن چقدر مهم است و اطلاعرسانی درست چه تاثیری در فضای سیاسی و اجتماعی دارد؟
طبعاً اطلاعرسانی و همراه بودن افراد جامعه با واقعیات امور، روحیه آنها را برای مقاومت کردن، اعتماد کردن و برداشتن گامهای درست تقویت میکند. در طول جنگ 12روزه و پس از آن نیز جنگ رسانهای - شناختی دست کمی از جنگ اصلی که با هواپیماها، موشکها و پهپادها بر فراز دو کشور جریان داشت، نداشت و حتی میتوان اذعان کرد که این جنگ رسانهای است که سرنوشت جنگ اصلی را مشخص میکند.
رسانه میتواند نتیجه جنگها را مشخص کند و در توقف و یا ادامه جنگها اثرگذار باشد. آنچه در این جنگ شاهد بودیم، با توجه به فاصلهای که دو کشور از همدیگر داشتند، در واقع جنگ ارادهها بود و هر کدام از دو جامعه درگیر جنگ اگر نتوانند فضا را مدیریت کنند و به عبارتی کم بیاورند، میتوانند سرنوشت جنگ را تعیین و آتشبس را هم به جنگی دوباره تبدیل کنند. از همین نظر اطلاعرسانی صحیح و اصولی بسیار مهم است.
البته که قابل درک است در شرایط جنگی و بهویژه جنگی به این پیچیدگی، مسائل محرمانه و آن نکاتی که امکان افشای آن وجود ندارد باید محرمانگی آنها حفظ شود و طبیعی است که نباید به بهانه حقیقتگویی روحیه مردم و کسانی که در جبههها مشغول نبرد هستند تضعیف شود. این کار بسیار دشوار و راه رفتن بر لبه تیغ است چراکه اگر از هر طرف افراط و تفریط صورت بگیرد میتواند زیانهای جبرانناپذیری در ادامه کار داشته باشد. فکر میکنم در این مسیر تاکنون گوشسپاری مردم به رسانههای داخلی بیشتر شده است و رسانههای افراطی و صهیونیستی اعتبار خود را بیشتر از دست دادهاند و از همین روی این جنگ فرصتی فراهم کرد که میشد از آن استفاده کرد و رسانههای داخلی با داشتن ارتباط خوب با جامعه و بازسازی ارتباطی که تخریب شده بود و رسانه ملی که مرجعیت خود را از دست داده بود، میتوانست نوسازی شود و یک سرمایهای برای آینده ایجاد کند.
لازم است که این اعتمادی که در روزهای جنگ به رسانهها به وجود آمد، احترام گذاشته شود و این سرمایه در برابر تهدیدهای احتمالی که ممکن است در آینده به وجود بیاید، باید حفظ شود و با این نوسازی، تهدیدها حداقل در عرصه رسانه تبدیل به یک فرصت شود و در زمان آتشبس و پیروزی مردم برای مردم حفظ شود.
در ایام جنگ حملات و اتفاقاتی که در کشور ما رخ میداد با تاخیرهای قابل توجه و یک اشاره کوتاه منتشر میشد و همین بسیاری را مجبور میکرد که برای پی بردن به شرایط کشور روی به رسانههای خارجی بیاورند. از طرفی اکثر رسانههای فارسیزبان خارجی صرفاً آنچه در ایران رخ میداد را بازگو میکردند و بیانِ حملات ایران به اسرائیل محدود بود و در واقع جریان آزاد اطلاعات در هیچکدام از طرفین رعایت نمیشد. این مسئله چقدر میتواند آسیبزا باشد و تا چه اندازهای باید این اتفاق رخ دهد و تا چه اندازهای نباید رخ دهد؟
محدودیتهای طرفین باید در نظر گرفته شود. از یک طرف برای مثال اگر نقطه دقیق اصابت یک موشک اعلام شود، طرف مقابل میتواند دقیقاً آتش خود را برای شلیک بعدی تصحیح کند و آسیبهای بیشتری بزند. بنابراین یک مقدار محرمانگی مهم است و این مسئلهای بسیار دقیق در شرایط جنگ است. از آن طرف عدم اعلام درست امور میتواند به اعتماد اجتماعی آسیب بزند و حتی مردم را نیز اشتباه راهنمایی کند و آنها هم به جاهای خطرناک بروند و باعث شود شرایط را دستکم بگیرند و آسیب بیشتری ببینند. به هر حال کسی که تبلیغات جنگ را اداره میکند، باید بسیار هوشیار و دقیق عمل کند و کار بسیار دشواری را هم پس از آتشبس و در راستای بازگشت به شرایط عادی در پیش دارد.
در مورد ایران فکر میکنم با توجه به احاطه و اشراف اطلاعاتی و تعداد بسیار زیاد جاسوسان و نفوذیهایی که در ایران وجود دارد و برای اسرائیل خبررسانی میکنند، ما میتوانیم بیپرواتر اطلاعات را منتشر کنیم و هدف اصلی را بر جلب اعتماد مردم بگذاریم. مسئله این است که اگر اطلاعات مربوط به هدف قرار گرفتن نیروهای غیرنظامی و مناطق مسکونی خیلی بیشتر منتشر شود هم مظلومیت مردم ایران برای افکار عمومی جهان روشنتر میشود و هم واقعیت خباثت اسرائیل برای مردم ما مشخص میشود. اینکه تعداد تلفات خیلی کم و دیر اعلام شود و مخصوصاً حمله به مناطق غیرنظامی به درستی روشن نشود هرچند که نمایش آنها منجر به تضعیف روحیه خواهد شد، اما از طرفی از یک مزیت که مظلومیت مردم ما را به جهانیان نشان بدهد محروم خواهیم شد.
بنابراین درست است که در رسانه ملی در مورد افراد غیرنظامی که جان خود را از دست دادند و آسیب دیدند و مکانهای مسکونی آسیبدیده ناشی از جنگ، باید بیشتر اطلاعرسانی شود؛ تا هم مردم به درستی در جریان اقدامات ناجوانمردانه اسرائیل قرار گیرند و هم جامعه جهانی بیننده باشد و نسبت به آن واکنش نشان دهد. طبیعی است که در این بین انتظار میرفت تحلیلگرانی که به رسانه ملی دعوت میشوند هم تحلیلگران توانمندی باشند که بر اساس اطلاعات و واقعیتها سخن بگویند، نه فقط یکسویه به موضوعات بپردازند.