میراثدزدی در کرانه باختری/درباره شهر باستانی «سبسطیه» و مناقشه اسرائیل و فلسطین بر سر آن
برای ما ایرانیها که تختجمشید را داریم، درک این موضوع دشوار نیست که آثار باستانی یک ملت بخش مهمی از هویت ملت است.

برای ما ایرانیها که تختجمشید را داریم، درک این موضوع دشوار نیست که آثار باستانی یک ملت بخش مهمی از هویت ملت است. ایرانیها تاریخ کهن خود را به دورانی نسبت میدهند که بقایای بناهایی ملموس از آن دوره وجود داشته باشد. چه احساسی به مردم ایران دست میدهد اگر دشمنی بیاید و تختجمشید را تصرف و در اختیار خود قرار دهد. ایرانیها احتمالاً میگویند میراث تاریخی ما دزدیده شده. سایر ملل نیز روی آثار تاریخی خود حساس هستند. همه ملتها ازجمله فلسطینیها. آنها هم سبسطیه را دارند؛ شهری که به استناد اکتشافات باستانشناسی قدمتی چندهزارساله دارد.
«سبسطیه» شهری است در میان رشتهکوهی که «نابلس» را به «جنین» پیوند میدهد. این شهر در کنار ارزش تاریخیاش، حالا در کانون توجه سیاستمداران فلسطینی و اسرائیلی قرار گرفته. اما چرا این شهر باستانی مورد مناقشه اهالی سیاست شده؟ پاسخ این پرسش را باید از دل بناهای باستانی این منطقه یافت. سبسطیه از دیدگاه تاریخی جایگاهی ویژه دارد؛ از روزگار کنعانیها و آشوریان تا رومیها و مسلمانان، هر تمدنی بخشی از هویت این مکان را پدید آورده است. وجود آرامگاه حضرت یحیی(ع) در دل این شهر، آن را به یکی از برجستهترین مراکز مذهبی مشترک میان مسلمانان و پیروان مسیحیت تبدیل کرده است.
داستان زمانی آشکارتر شد که در ۲۲ اردیبهشتماه ۱۴۰۴، «ایدیت سیلمان»، وزیر محیطزیست اسرائیل، «آمیخای الیاهو»، وزیر میراث و «یوسی داگان»، رئیس شورای شهرکهای شمالی به این مکان رفتند و با همراهی رسانهها، آغاز طرح «بوستان سامره» را اعلام کردند. شهردار سبسطیه، محمد عازم، همان زمان هشدار داد که این طرح تجاوز به آثار تاریخی است. به گفته او، این پروژه نزدیک به ۸۰ درصد از ۱۰۰۰ دونم (یکای اندازهگیری زمین) این ناحیه را در بر میگیرد. از سوی دیگر گروههای اسرائیلی، با پشتیبانی امنیتی گسترده کار پاکسازی، کندوکاو و کاوش را آغاز کردهاند.
همین امر باعث میشود تا رفتهرفته صاحب حقوق معنوی این شهر شوند. به گفته یکی از مسئولان وزارت گردشگری فلسطین، اسرائیل در سال گذشته میلادی، مبلغ ۲۹ میلیون شِکل (نزدیک به ۸ میلیون دلار) برای این طرح کنار گذاشته است؛ طرحی که به باور فلسطینیان نه برای گردشگری، بلکه تلاشی برای ساخت واقعیتهای تازه در میدان است. اما چرا سبسطیه تا این اندازه مهم است؟ نام این شهر در روزگار رومی «سباستی» گذاشته شد، بهمعنای «شایسته احترام». همچنین بسیاری از سازههای تاریخی کنونی به دوران فرمانروایی هیرود برمیگردد.
این مکان بخشهایی چون گورستان رومی، زیارتگاه حضرت یحیی، مسجد او، کاخ قاید، میدان باسیلیکا، برج هلنیستی و پرستشگاه آگوستوس را در خود دارد. از سوی دیگر، کنار همزیستن نشانههای تمدنی گوناگون در این شهر، آن را به نمونهای زنده از تاریخ چندلایهی فلسطین بدل کرده است؛ تاریخی که در خطر نابودی یا دگرگونی قرار گرفته است. «دورغام فارس»، مدیر دفتر وزارت گردشگری و میراث فرهنگی فلسطین، در سخنانی تند، آنچه در سبسطیه رخ میدهد را بخشی از نقشه فراگیر اسرائیل برای چیرگی بر مناطق تاریخی فلسطین در «منطقه ج» بر پایه پیمان اسلو دانست.
از دیدگاه او، دولت اسرائیل با بهرهگیری از بیتوجهی جهانی برآمده از گرفتاریهای دیگر، طرحهایی را پیش میبرد که نه برای آبادانی، بلکه برای دستکاری و دگرگونی چهره تاریخی سرزمینهای فلسطینی است. این نخستینبار نیست که اسرائیل دست به چنین کارهایی میزند. در دهههای گذشته، نواحی بسیاری در کرانه باختری مانند الخلیل، بیتلحم، و جاهایی پیرامون اورشلیم نیز شاهد چنین پروژههایی بودهاند. اما سبسطیه، بهدلیل جایگاه نمادیناش همواره در کانون نگاههای تاریخی و دینی قرار داشته است. از همین رو، فلسطینیان، بیتوجه به دیدگاههای سیاسیشان، آن را بخشی جدانشدنی از هویت خود میدانند.
در چنین اوضاعی، پروژههایی مانند «بوستان سامره» که قرار است توسط اسرائیل احداث شود، نهتنها تهدیدی برای میراث فرهنگی، که خطری برای حافظه جمعی فلسطینیان نیز بهشمار میروند. این همان حافظهای است که ملتها با آن خود را تعریف میکنند. پس اگر این حافظه جمعی ضعیف شود، هویت ملت ضعیف خواهد شد.
این همان چیزی است که اسرائیل میخواهد؛ فلسطینِ بیهویت و عربهایی که خودشان هم با تاریخ خود بیگانهاند. پس آنچه نزاع دیرینه فلسطینیها و اسرائیلیها را ژرفا بخشیده، نه لزوماً سیاست بلکه مالکیت آثار باستانی این منطقه است؛ آثاری که نمایانگر هویت، فرهنگ و تاریخ یک ملت هستند. حال جنگ بر سر این است که کدام ملت میتوانند حقانیت خود را اثبات کنند.