| کد مطلب: ۳۹۱۱۴

واقع‌گرایی منفعت‌محور/توشه سفر ترامپ به کشورهای خلیج‌فارس

سفر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، به عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر در هفته گذشته نقطه عطفی در سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا به شمار می‌رود و نشان‌دهنده تغییر عمیق در چشم‌انداز سیاسی نوظهور این منطقه است.

واقع‌گرایی منفعت‌محور/توشه سفر ترامپ به کشورهای خلیج‌فارس

سفر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، به عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر در هفته گذشته نقطه عطفی در سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا به شمار می‌رود و نشان‌دهنده تغییر عمیق در چشم‌انداز سیاسی نوظهور این منطقه است. این سفر که نخستین سفر خارجی او در دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش محسوب می‌شود، با هدف جلب سرمایه‌گذاری‌های کلان و انعقاد قراردادهای دفاعی انجام شد و هم‌زمان رویکردهای جدیدی برای حل بحران‌های دیرینه در سوریه، غزه و یمن مطرح کرد؛ رویکردی که بر پایه واقع‌گرایی بنا شده و در آن نفوذ و منافع معامله‌محور به‌عنوان مسیرهایی برای دستیابی به ثبات در نظر گرفته می‌شود، نه تغییر رژیم.

این سفر برای ایالات متحده دستاوردهای بزرگی به همراه داشت: بیش از 3/2تریلیون دلار تعهد سرمایه‌گذاری از سوی کشورهای حوزه خلیج‌فارس، از جمله یکی از بزرگ‌ترین قراردادهای تاریخ در حوزه هوانوردی غیرنظامی با قطر، توسعه پایگاه هوایی العُدید و تقویت حضور نظامی آمریکا در منطقه خلیج‌فارس. دولت ترامپ بر رویکردی مبتنی بر معامله تأکید داشت که بر مهار ایران، اجرای آتش‌بس‌ها و تعامل با بازیگران نوظهور منطقه‌ای، حتی چهره‌های بحث‌برانگیز، مانند رهبری جدید سوریه به ریاست احمدالشرع، تمرکز داشت.

عربستان سعودی به عنوان قدرت محوری جهان عرب ظاهر شد و نقش اصلی را در برگزاری دیدار تاریخی میان ترامپ و احمدالشرع ایفا کرد؛ دیداری که در نهایت به لغو تحریم‌های واشنگتن علیه سوریه انجامید. ریاض همچنین موفق شد قراردادهای بی‌سابقه اقتصادی و دفاعی به دست آورد و از روند کاهش تنش در یمن استقبال کرد؛ روندی که با هدف این کشور برای پایان دادن به جنگی طولانی‌مدت هم‌راستا بود. پادشاهی عربستان با بهره‌گیری از کاهش نفوذ ایران، خود را به عنوان محرک اصلی نظم جدید منطقه‌ای معرفی کرد.

امارات متحده عربی جایگاه خود را به‌عنوان یک قطب فناوری و مالی تقویت کرد و متعهد به سرمایه‌گذاری 1/4 تریلیون دلاری در ایالات متحده شد. این کشور همچنین از کاهش محدودیت‌های صادراتی بر فناوری‌های پیشرفته هوش مصنوعی بهره‌مند گردید. ابوظبی ضمن حمایت از دستورکار منطقه‌ای واشنگتن، تلاش کرد تصویری از خود به‌عنوان نمادی از تسامح و نوسازی به نمایش بگذارد.

قطر نیز از این سفر برای تثبیت نقش خود به‌عنوان یک متحد راهبردی بهره گرفت. این کشور نقشی کلیدی در تلاش‌ها برای برقراری آتش‌بس در غزه و میانجی‌گری در موضوع گروگان‌ها ایفا کرد، قرارداد عظیمی با شرکت بوئینگ در حوزه هوانوردی امضا نمود و پایگاه هوایی العُدید را نوسازی کرد. در عرصه سیاسی، قطر با حفظ استقلال خود و در عین هم‌راستایی با اجماع گسترده‌تر کشورهای خلیج فارس، به‌عنوان میانجی قابل اعتماد میان تمامی طرف‌ها ظاهر شد.

در عرصه مسائل منطقه‌ای، سوریه به کانون توجه تبدیل شد. دیدار غیرمنتظره میان ترامپ و احمدالشرع نقطه عطفی به شمار آمد؛ ایالات متحده اعلام کرد که تحریم‌ها علیه دمشق را لغو می‌کند و این اقدام نشانه‌ای از پایان دوران اسد تلقی شد. الشرع که پیش‌تر یک چهره نظامی بود و اکنون به رهبری سیاسی بدل شده، متعهد شد نیروهای خارجی را از کشور خارج کند، سوریه را متحد سازد و مسیر عادی‌سازی روابط با اسرائیل را در پیش گیرد. این حمایت علنی آمریکا، که با پشتیبانی عربستان سعودی و ترکیه انجام شد، پرونده سوریه را بازتعریف کرد و معادلات سنتی را دچار تزلزل کرد.

در غزه، هیچ دستاورد سیاسی مشخصی حاصل نشد. تمرکز اصلی بر آتش‌بس انسانی، تبادل اُسرا و تلاش‌های بازسازی بود که عمدتاً توسط قطر و مصر هدایت می‌شد. پیشنهادهای جنجالی ترامپ برای «اسکان مجدد» جمعیت غزه در کشورهای ثروتمند عربی با مخالفت قاطع کشورهای حوزه خلیج فارس مواجه شد. این کشورها به‌جای آن، بر بازسازی غزه در چارچوب نظارت تشکیلات خودگردان فلسطینی تأکید کردند، هرچند چشم‌انداز سیاسی روشنی برای آینده ارائه نکردند.

پرونده ایران نشان‌دهنده تلاشی برای حفظ توازن بود. ترامپ در ظاهر بر ادامه و تشدید تحریم‌ها تأکید کرد، اما در پشت پرده از طریق عمان، کانال‌های دیپلماتیک برای مذاکره درباره توافق هسته‌ای احتمالی باز شد. در یمن نیز نوعی آتش‌بس غیررسمی برقرار شد: آمریکا حملات هوایی علیه حوثی‌ها را متوقف کرد و در مقابل، آن‌ها نیز حملات خود در دریای سرخ را پایان دادند. این رویکرد مشترک در قبال ایران و یمن نشان می‌داد که دو طرف مایل‌اند از درگیری گسترده پرهیز کنند، بدون آنکه از مواضع استراتژیک خود عقب‌نشینی کنند.

در همین حال، این سفر روند شکل‌گیری یک نظم جدید منطقه‌ای را سرعت بخشید؛ نظمی که بر پایه همکاری میان عربستان سعودی، امارات، قطر و ترکیه و با حمایت آمریکا شکل می‌گیرد. این ائتلاف جدید نه‌تنها ایران را به حاشیه رانده، بلکه، به شکلی غیرمنتظره، اسرائیل را نیز از معادلات کنار گذاشته است. غیبت اسرائیل از تمامی نشست‌ها و گفت‌وگوهای ترامپ با پایتخت‌های عربی بدون هماهنگی با نخست‌وزیر نتانیاهو، پیام روشنی داشت: منافع آمریکا در منطقه دیگر به‌طور کامل با خواسته‌های اسرائیل گره نخورده‌اند.

در مقابل، با وجود آنکه تهران از طریق کانال‌های غیررسمی وارد مذاکرات دیپلماتیک شده، همچنان تحت فشار است تا در سیاست‌های هسته‌ای و منطقه‌ای خود انعطاف نشان دهد، بدون آنکه تاکنون تضمینی درباره لغو تحریم‌ها دریافت کرده باشد.

سفر ترامپ به کشورهای حوزه خلیج‌فارس دستاوردهای اقتصادی و دیپلماتیک فوری به همراه داشت، اما نتوانست ریشه‌های بحران‌های عمیق منطقه را حل کند. شاید سوریه با رهبری احمدالشرع وارد مسیر جدیدی شده باشد و در یمن آتش‌بسی شکننده برقرار باشد، اما درگیری اسرائیل و فلسطین همچنان در بن‌بست سیاسی باقی مانده است. آنچه اکنون نمایان شده، معماری جدیدی از خاورمیانه است که با قدرت‌نمایی کشورهای خلیج‌فارس، بازچینی اتحادها و سیاست معامله‌محور آمریکا شکل گرفته است.

بااین‌حال، پرسش بزرگ‌تر همچنان باقی است: آیا این ترتیبات جدید می‌توانند پایه‌ای برای صلحی پایدار باشند، یا صرفاً تلاشی پیچیده برای مدیریت بحران‌های موجود محسوب می‌شوند؟

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه تیتر یک
آخرین اخبار