| کد مطلب: ۳۸۹۸۵

یک رابطه نسبتاً عادی/ایران و عربستان سعودی مصالحه را به مواجهه ترجیح می‌‏دهند

از اسفند ۱۴۰۱ که مقام‌های ارشد امنیتی جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی با میانجی‌گری چین در پکن عادی‌سازی روابط دوجانبه را پس از ۷ سال قطع کامل روابط دیپلماتیک اعلام کردند، روابط تهران و ریاض هرچند بسیار آهسته، اما به صورت پیوسته در حال بهبود است.

یک رابطه نسبتاً عادی/ایران و عربستان سعودی مصالحه را به مواجهه ترجیح می‌‏دهند

از اسفند ۱۴۰۱ که مقام‌های ارشد امنیتی جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی با میانجی‌گری چین در پکن عادی‌سازی روابط دوجانبه را پس از ۷ سال قطع کامل روابط دیپلماتیک اعلام کردند، روابط تهران و ریاض هرچند بسیار آهسته، اما به صورت پیوسته در حال بهبود است. همزمان با سفر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا به منطقه خلیج فارس، تعدادی از رسانه‌های غربی از جمله فایننشیال‌تایمز، نیویورک تایمز و میدل ایست‌ای در گزارش‌هایی جداگانه خبر از تلاش و پیگیری رهبران عربی برای ترغیب واشنگتن به رسیدن به یک توافق با تهران دادند.

همزمان با این تحولات، با توجه به تمایل عربستان سعودی به ایجاد برنامه هسته‌ای بومی، ایده تشکیل یک کنسرسیوم غنی‌سازی سوخت هسته‌ای با مشارکت ایران و عربستان سعودی در قالب توافق‌های جداگانه میان ایران و عربستان با آمریکا، شکل جدی‌تری به خود گرفته‌است. رویکرد عربستان سعودی در مقابل مذاکرات هسته‌ای جاری میان ایران و آمریکا کاملاً با دوره مذاکرات هسته‌ای بین سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ که به برجام منتهی شد، تمایز دارد. تهران نیز با درس گرفتن از تحولات منطقه‌ای دوران برجام، به شدت تلاش می‌کند تا دولت‌های منطقه از جمله عربستان سعودی را در جریان جزئیات و پیشرفت مذاکرات با آمریکا قرار دهد تا کشورهای همسایه دچار احساس بیگانگی نشوند.

هر دو کشور به تجربه دریافته‌اند که افزایش تنش‌های منطقه‌ای هزینه‌های کلانی به هر دو طرف وارد می‌کند. عربستان سعودی ترجیح می‌دهد نظم مبتنی بر کاهش تنش کنونی را حفظ کند و اجازه ندهد که اقدام‌های خصمانه از سوی اسرائیل و آمریکا منطقه را بار دیگر درون شعله‌های جنگ سراسری فرو ببرد. ایران هم ترجیح می‌دهد متحدان آمریکا در منطقه، به رهبری عربستان سعودی، حامی صلح باقی بمانند و مانند دوره‌های گذشته فرآیند لابی‌گری برای تحریم، سیاست تغییر نظام یا حمله نظامی به ایران را در آمریکا از سر نگیرند.

سرعت بهبود روابط تهران و ریاض در سال جاری، دو سال پس از بیانیه عادی‌سازی روابط، اندکی بیشتر شده ‌است. فروردین‌ماه سال جاری، نخستین سفر یک وزیر دفاع عربستان سعودی به ایران پس از ۲۶ سال یک نقطه عطف مهم در توسعه روابط دو کشور پس از سال‌ها خصومت محسوب می‌شود. خالد بن‌سلمان، وزیر دفاع عربستان سعودی و برادر ولیعهد قدرتمند سعودی، محمد بن‌سلمان در سفر به تهران علاوه بر دیدار با رئیس‌جمهور و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با مقام معظم رهبری هم دیدار و گفت‌وگو کرد.

واپسین سفر یک وزیر دفاع سعودی به ایران تا پیش از این، سفر سال ۱۳۷۸ سلطان بن‌عبدالعزیز، وزیر دفاع فقید سعودی بود. در طول سال ۱۴۰۳ تجارت غیرنفتی میان ایران و عربستان به میزان ۶۴۰۰ درصد رشد کرد که البته هر چند رشد بسیار بزرگی بود، اما به دلیل ناچیز بودن میزان تجارت در سال‌های قبل کل میزان تجارت ایران و عربستان در سال ۱۴۰۳ به ۲۵ میلیون دلار رسید.

در تازه‌ترین تحول امسال پس از یک دهه برای نخستین بار خطوط هوایی سعودی هواپیماهای خود را برای فرآیند انتقال حجاج ایرانی به عربستان سعودی، به ایران اعزام کردند. همه این تحولات هرچند گام‌هایی بسیار کوچک و در ابعاد مینیاتوری از یک رابطه حسنه است، اما نشان می‌دهد که روابط دو کشور هرچند به کندی، اما به صورت مستمر در حال بهبود است.

پاییز سال گذشته، پس از سفر سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به عربستان سعودی، دو کشور اعلام کردند که یک تمرین نظامی مشترک با حضور ناوهای دو کشور در آب‌های دریای عمان انجام داده‌اند. هرچند جزئیات زیادی در مورد این رزمایش مشترک چندجانبه با حضور ایران و عربستان منتشر نشد، اما نفس این اقدام نشان‌دهنده عزم دو طرف برای توسعه همکاری‌ها حتی در حوزه دفاعی بود.

رقابت سالم

به نظر می‌رسد که ضرورت‌های ژئوپلیتیک و وضعیت سیاسی هر دو کشور در طول سال‌های اخیر باعث شده‌است که ایران و عربستان عزم خود را برای کاهش تنش در روابط جزم کنند. عربستان سعودی، تحت حاکمیت سلمان بن‌عبدالعزیز و فرزندش محمد بن‌سلمان، یک دوره سیاست تهاجمی بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ در پیش گرفت که ماجراجویی‌های گسترده منطقه‌ای شامل جنگ با یمن، قطع روابط با ایران، محاصره اقتصادی و دیپلماتیک قطر، گروگان‌گیری نخست‌وزیر لبنان، همکاری با امارات متحده عربی برای سرکوب گروه‌های نزدیک به اخوان‌المسلمین در کشورهای منطقه، قتل‌های بدون محاکمه فرامرزی، رایزنی پشت پرده برای توقف اجرای توافق هسته‌ای ایران (برجام) و همکاری نزدیک با دولت نخست دونالد ترامپ برای اعمال فشار حداکثری علیه ایران می‌شد.

با این حال انباشت هزینه‌های این سیاست تهاجمی در کنار آبدیده‌تر شدن محمد بن‌سلمان در مقام حاکم بالفعل سعودی در عالم سیاست، باعث شد ریاض به تدریج به این نتیجه برسد که هزینه استمرار این سیاست‌ها نسبت به منافع آن بسیار بیشتر است.  در برابر، ایران نیز که به تجربه دریافته‌بود نادیده انگاشتن قدرت‌های منطقه‌ای در مذاکرات برجام و رویکرد تهاجمی در کشورهای محل رقابت با عربستان سعودی مانند لبنان و سوریه، چه هزینه‌های سنگینی در بر دارد، به تدریج تلاش کرد با در پیش گرفتن سیاست اولویت دادن به همسایگان، تنش‌های خود را با کشورهای منطقه کاهش دهد.

به نظر نمی‌رسد که اختلاف‌های ژئوپولیتیک ایران و عربستان در هیچ‌یک از مناطق و کشورهایی که در آن با یکدیگر رقابت می‌کنند، حل و فصل شده‌باشند. در واقع گروه‌های متحد ایران و عربستان در نقاط حساس منطقه، همچنان با یکدیگر در حال رقابت هستند، اما به نظر می‌رسد با کاهش سردی روابط تهران و ریاض، این رقابت‌ها شکل سالم‌تر و کم‌تنش‌تری به خود گرفته‌است.

شواهد نشان می‌دهد که رهبران دو کشور از گروه‌های متحد خود در منطقه خواسته‌اند که از مواجهه خشونت‌آمیز با یکدیگر پرهیز کنند. در عین حال برخی از تحولات دیگر منطقه، از جمله جنگ یک‌ساله حزب‌الله با اسرائیل که نهایتاً با ترور تعداد زیادی از فرماندهان و رهبران این گروه به آتش‌بس ختم شد و سقوط بشار اسد، باعث شده‌است که برخی از نقاط تعارض منافع ایران و عربستان سعودی به دلیل تلفات جانبی جنگ غزه موقتاً خاموش بمانند.

دوران وصال

مذاکرات برای عادی‌سازی روابط ایران و عربستان، از فروردین ۱۴۰۰ در ماه‌های پایانی دولت دوم حسن روحانی با میانجی‌گری عراق آغاز شده‌بود. نخستین بار روزنامه فایننشیال‌تایمز پرده از این مذاکرات محرمانه برداشت. این مذاکرات بعد از چند دور متوقف شد، اما بار دیگر در دوره ریاست‌جمهوری سیدابراهیم رئیسی، بهار سال ۱۴۰۱ پس از ۷ ماه توقف از سر گرفته‌شد. در تاریخ یک اردیبهشت به تدریج با انتشار تصاویری از نمایندگان دو کشور در بغداد، یعنی امیرسعید ایروانی، معاون وقت دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و خالد حمیدان، رئیس دستگاه اطلاعات عمومی عربستان سعودی، در کنار مصطفی کاظمی، نخست‌وزیر وقت عراق، نشان داد که مذاکرات در حال جدی‌تر شدن است.

روشن نیست که چگونه فرآیند میانجی‌گری میان ایران و عربستان از عراق به چین منتقل شد، اما نهایتاً اسفند ۱۴۰۱، علی شمخانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران و مساعد بن‌محمد العیبان، مشاور امنیت ملی عربستان سعودی در نشستی از قبل اعلام نشده، با حضور وانگ ئی، دیپلمات ارشد جمهوری خلق چین، آغاز فرآیند عادی‌سازی روابط میان دو کشور را اعلام کردند.

از همان زمان فرآیند معرفی سفرای دو کشور و رفت و آمدهای دیپلماتیک میان تهران و ریاض آغاز شد. پاییز سال گذشته، سیدعباس عراقچی در سفری به عربستان سعودی با محمد بن‌سلمان، ولیعهد و حاکم بالفعل این کشور دیدار کرد و فروردین‌ماه امسال نیز، وزیر دفاع سعودی به تهران سفر کرد. در طول این مدت مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور اسلامی ایران دو بار با محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان سعودی تلفنی گفت‌وگو کرده‌است و در سفر وزیر دفاع عربستان به تهران، دعوتنامه‌ای برای سفر رسمی به عربستان سعودی دریافت کرده‌است. هرچند هنوز مشخص نیست که چنین سفری چه زمانی انجام خواهد شد، اما دیدار رئیس‌جمهور ایران با رهبران عربستان سعودی می‌تواند گام بلندی در راستای تقویت روابط دوجانبه باشد.

حمایت از توافق بالقوه با آمریکا

کارشناسان معتقدند که سیاست کشورهای عربی منطقه نسبت به مذاکرات هسته‌ای ایران به شکل چشمگیری نسبت به مذاکرات برجام تغییر کرده‌است. علی واعظ، پژوهشگر اندیشکده گروه بین‌المللی بحران به میدل ایست‌ای می‌گوید: «رهبران خلیج [فارس] به صورت گسترده‌ای از مذاکرات میان دولت ترامپ و ایران حمایت می‌کنند، چراکه نمی‌خواهند در صورت تشدید تنش منطقه با شکست مذاکرات، در میانه میدان جنگ قرار بگیرند. البته این حمایت کشورهای عربی الزاماً باعث موفقیت مذاکرات نخواهد شد، اما یک چرخش اساسی نسبت به مذاکرات سال ۲۰۱۵ تلقی می‌شود.» به نوشته میدل ایست‌آی، سفر ترامپ به منطقه به خوبی نشان داد که تا چه اندازه کشورهای منطقه به شکل متحد از یک توافق هسته‌ای با ایران حمایت می‌کنند.

فیصل بن‌فرحان، وزیر خارجه عربستان سعودی چهارشنبه هفته گذشته تاکید کرد که پادشاهی سعودی از مذاکرات «کاملاً حمایت می‌کند.» بن‌فرحان تصریح کرد: «اگر برای مثال آمریکا و ایران بتوانند به صورت موفقیت‌آمیز به مذاکرات هسته‌ای پایان دهند، مخاطره بسیار بزرگی را از روی دوش منطقه برداشته‌اند و مسیر وسیع‌تری را برای همکاری‌های بیشتر، یکپارچگی گسترده‌تر در منطقه و همکاری و تجارت و سرمایه‌گذاری وسیع‌تر در منطقه باز می‌کنند.» به نوشته میدل ایست‌آی، نتیجه‌گیری صحبت‌های فیصل بن‌فرحان بیش از هر چیز با این هدف بیان شده‌است که غرایز کاسب‌کارانه ترامپ را تحت تاثیر قرار دهد.

کنسرسیوم غنی‌سازی خلیج فارس

هرچند نخستین بار نیست که ایده همکاری‌های هسته‌ای در منطقه با محوریت برنامه غنی‌سازی ایران مطرح می‌شود، اما در سال‌های اخیر و به‌ویژه در دور جدید گفت‌وگوهای ایران و ایالات متحده آمریکا، این ایده، بار دیگر مورد توجه قرار گرفته‌است. ایده تشکیل یک کنسرسیوم غنی‌سازی اورانیوم برای حل و فصل نگرانی‌ها در مورد برنامه هسته‌ای ایران، بیش از دو دهه قدمت دارد، اما در دوره جدید با توجه به توسعه برنامه هسته‌ای برخی کشورهای منطقه، از جمله عملیاتی شدن نیروگاه هسته‌ای براکه در امارات متحده عربی، قراردادهای متعدد عربستان سعودی برای تاسیس نیروگاه‌های هسته‌ای با چین و روسیه و مذاکرات این کشور با آمریکا برای یک توافق جامع هسته‌ای و گمانه‌زنی‌ها در مورد کمک پکن به ریاض برای ایجاد یک برنامه غنی‌سازی بومی در خاک این کشور بار دیگر این ایده مورد توجه قرار گرفته‌است.

مقام‌های ایران در مورد مطرح شدن این ایده در مذاکرات با آمریکا پاسخ‌های مبهمی ارائه داده‌اند. مجید تخت‌روانچی، معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای، یک‌شنبه در حاشیه مجمع گفت‌وگوی تهران گفت: «ما (ایران) در مورد کنسرسیوم هسته‌ای صحبتی نکرده‌ایم‌ ولی ایده‌هایی در ارتباط با آن طرح شده است.

اگر کار به جلو برود و این موضوع به صورت جدی مطرح شود ممکن است آن را بررسی و نظر خود را بیان کنیم.» روز دوشنبه نیز، اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست خبری هفتگی با خبرنگاران در پاسخ به سوالی در این مورد گفت: «ما هیچ‌گاه موضوع کنسرسیوم را مطرح نکردیم، در عین حال که موضوع جدیدی نیست و از دو دهه قبل که مباحث مذاکراتی مطرح بوده در ارتباط با این موضوع بحث و صحبت شده است که یک توجیه آن این است که منطقه غرب آسیا ممکن است به صورت روزافزون در آینده نیازمند انرژی هسته‌ای باشد و بد نیست که کنسرسیومی با مشارکت کشورهای منطقه در این زمینه ایجاد شود.»

وی گفت: «اگر چنین ابتکاری وجود داشته باشد ما از آن استقبال می‌کنیم و می‌توانیم مشارکت کنیم. البته باید این موضوع را در نظر بگیریم که این نمی‌تواند جایگزینی برای غنی‌سازی در داخل ایران باشد و اگر نیت از طرح این موضوع این باشد که غنی‌سازی در ایران انجام نشود و ما از آن منصرف شویم چنین اتفاقی نخواهد افتاد.» در گذشته این ایده هم از سوی ایران و هم از سوی کشورهای عربی منطقه مطرح شده‌بود.

اما اختلاف‌نظر میان طرف‌ها در مورد کنسرسیوم غنی‌سازی سوخت هسته‌ای، محل قرار گرفتن تاسیسات آن است. سعودالفیصل، وزیر خارجه وقت عربستان سعودی سال ۱۳۸۶ پیشنهاد داده‌بود که تاسیسات غنی‌سازی سوخت هسته‌ای با مشارکت ایران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در کشوری بی‌طرف مانند سوئیس ساخته‌شود. اما ایران همواره اصرار داشته‌است که این تاسیسات در داخل خاک ایران باشد.

مدافعان این ایده معتقدند که با ایجاد یک نهاد چندجانبه برای نظارت و مدیریت تاسیسات سوخت هسته‌ای ایران، صرف حضور کارشناسان و متخصصان منطقه‌ای در برنامه هسته‌ای ایران باعث خواهد شد تا چشم‌های اضافه بر برنامه هسته‌ای نظارت کنند و در صورت وقوع هرگونه انحراف، به سرعت این موضوع برای همه طرف‌ها روشن شود. در عین حال بعد از تلاش عربستان سعودی برای دستیابی به چرخه بومی سوخت هسته‌ای، این ایده نیز جدی شده‌است که با همکاری مشترک ایران و عربستان در ایجاد یک نهاد مشترک غنی‌سازی، دو طرف به صورت دوجانبه یکدیگر را مهار خواهند کرد و به دلیل رقابت شدید و نگرانی هر دو طرف از دستیابی طرف مقابل به سلاح هسته‌ای، نظارت دقیقی بر رفتار یکدیگر خواهند داشت.

در عین حال اگر ایران و عربستان به جای دو برنامه غنی‌سازی موازی، یک برنامه مشترک داشته‌باشند، دست‌کم نگرانی‌های بین‌المللی نسبت به انحراف چنین برنامه‌ای نصف خواهد شد. علی واعظ، مدیر پروژه ایران در اندیشکده گروه بحران به میدل ایست‌ای می‌گوید که ایده ایجاد کنسرسیوم سوخت هسته‌ای «می‌تواند جنبه‌های مثبت سیاسی داشته‌باشد، اما با چالش‌های جدی دیپلماتیک و فنی مواجه است. اما در عین حال بهبود روابط بین ایران و کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی، باعث شده‌است که احتمال شکل‌گیری یک رویکرد منطقه‌ای به موضوع عدم اشاعه هسته‌ای، نسبت به گذشته بیشتر شود.»

frank n von hippel copy

سیدحسین موسویان و فرانک فن هیپل دو کارشناسی بودند که دو سال پیش به صورت مفصل در مورد این ایده توضیح دادند. این دو کارشناس، که یکی از آنها دیپلمات ارشد و مذاکره‌کننده هسته‌ای پیشین جمهوری اسلامی است، اکتبر ۲۰۲۳ در بولتن دانشمندان هسته‌ای نوشتند: «انگیزه‌ها برای عربستان سعودی و یا هر کشور دیگری در منطقه خاورمیانه برای ایجاد برنامه غنی‌سازی اورانیوم به‌هیچ‌عنوان مبنای اقتصادی ندارد. هیچ‌یک از برنامه‌های غنی‌سازی در ابعاد کوچک، نه در برزیل، نه در ایران و نه در ژاپن، از لحاظ اقتصادی به‌صرفه نیستند.

موسویان copy

برنامه‌های غنی‌سازی کوچک‌تر به وضوح نمی‌توانند با تامین‌کنندگان بزرگ سوخت هسته‌ای و خدمات غنی‌سازی، یعنی روسیه، فرانسه، چین و URENCO رقابت کنند. URENCO که بعد از روسیه دارای بالاترین ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم در جهان است به صورت مشترک متعلق به آلمان، هلند و بریتانیا است. حتی ایالات متحده آمریکا هم برنامه‌هایش برای کمک به ایجاد برنامه غنی‌سازی اورانیوم در داخل خاک آمریکا را در ارزیابی رقابت بین‌المللی کنار گذاشت. در حال حاضر تنها ظرفیت غنی‌سازی موجود در آمریکا متعلق به URENCO است.»

این دو کارشناس در ادامه با اشاره به خواست عربستان سعودی از آمریکا برای همکاری‌های هسته‌ای و گمانه‌زنی‌ها در مورد تمایل این کشور به در اختیار داشتن برنامه غنی‌سازی بومی، می‌نویسند: «اگر چنانچه اجتناب از انتشار برنامه غنی‌سازی اورانیوم در میان کشورهای خاورمیانه غیرممکن شود، آنگاه تنها جایگزین مناسب برای اشاعه خطرناک برنامه‌های ملی متعدد غنی‌سازی، ایجاد یک کنسرسیوم مشابه URENCO برای خاورمیانه است.»

در ادامه این مقاله در مورد شراکت ایران و عربستان سعودی در برنامه غنی‌سازی اورانیوم آمده‌است: «تردیدی وجود ندارد که محل قرار گرفتن برنامه غنی‌سازی یک موضوع مورد اختلاف خواهد بود. اما اگر بتوان این مسئله را حل و فصل کرد، آنگاه ایران و عربستان سعودی می‌توانند شرکای بنیان‌گذار این کنسرسیوم غنی‌سازی شوند. در نخستین گام، در راستای تقویت فرآیند جدید آشتی میان ایران و عربستان سعودی، می‌توان یک نظام همکاری و امنیت منطقه‌ای در خلیج فارس ایجاد کرد.

این نظام همکاری منطقه‌ای می‌تواند شامل یک سازوکار چندجانبه غنی‌سازی باشد که در قالب آن اعضا تعهد بدهند از دستیابی به سلاح هسته‌ای خودداری کنند و برنامه‌های جداگانه ملی غنی‌سازی اورانیوم و بازفرآوری پلوتونیوم ایجاد نکنند. این تعهدها در قالب همکاری‌های فراگیرتر سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی شکل می‌گیرد. در گام‌های بعدی کشورهای دیگر منطقه نیز می‌توانند به این برنامه بپیوندند. این موضوع می‌تواندبه حل و فصل بلندمدت نگرانی‌ها در مورد برنامه ملی غنی‌سازی اورانیوم ایران کمک کند.»

نگرانی اسرائیل

شاید یکی از بزرگ‌ترین مخالفان همکاری و آشتی ایران و عربستان سعودی در منطقه، اسرائیل باشد. یوئل گوزانسکی و دنی سیترمن، دو تحلیل‌گر اندیشکده اسرائیلی موسسه ملی مطالعات امنیت (INSS) در گزارشی جامع می‌نویسند که عربستان سعودی در حال اجرای یک راهبرد اجتناب از مخاطره است که به این شکل طراحی شده‌است که عربستان سعودی را از مواجهه بالقوه با ایران در امان نگه دارد. به نوشته این دو کارشناس اسرائیلی «سفر علنی وزیر دفاع سعودی به ایران و پیام خصوصی پادشاه عربستان سعودی برای رهبر ایران، به هیچ وجه نمادین نبود. این اقدامات به وضوح نشانه تغییر پارادایم سیاست خارجی ریاض است و سعودی‌ها به جای مواجهه، گفت‌وگو را ترجیح داده‌اند.»

این ارزیابی ادامه می‌دهد: «برای اسرائیل این تحولات نگران‌کننده است. ساختار دفاعی اسرائیل بر اساس این فرض برنامه‌ریزی کرده‌است که عربستان سعودی به صورت چراغ خاموش از هر گونه اقدام علیه برنامه هسته‌ای ایران حمایت خواهد کرد. اما این فرض دیگر باطل شده‌است. ریاض تمایلی ندارد که اینگونه برداشت شود که در چنین عملیاتی مداخله دارد، چه مداخله عملی و چه مداخله معنوی. تمایل عربستان سعودی به اینکه بی‌طرف به نظر برسد، باعث خواهد شد تا هرگونه تلاش اسرائیل برای استفاده از آسمان عربستان یا استفاده از شرکای منطقه‌ای ریاض، با مانع مواجه شود.»

در ادامه این ارزیابی آمده‌است: «پادشاهی سعودی، امروز برخلاف موضع اسرائیل از شکل‌گیری یک توافق هسته‌ای جدید حمایت می‌کند. حتی انتظار می‌رود که سعودی‌ها خواستار مشارکت در گفت‌وگوها باشند و در عین حال دنبال سرمایه‌گذاری و همکاری اقتصادی با ایران بروند. با گذشت هر روز احتمال اینکه این کشور اهل سنت با اسرائیل در مواجهه با ایران همراهی کند، کمرنگ‌تر می‌شود. حتی ممکن است که عربستان سعودی فشار وارد کند تا از اقدام نظامی اجتناب شود.»

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
آخرین اخبار