دیپلماسی فراتر از میز مذاکره
دیپلماسی، یا آنچه در مذاکرات سیاسی تبلور یافته و جلوهگری میکند، محدود و محصور به رایزنی دیپلماتها پشت درهای بسته و عکسهای سمبلیک مردان اتوکشیده و با دیسیپلین در برابر لنز دوربینها نیست.

دیپلماسی، یا آنچه در مذاکرات سیاسی تبلور یافته و جلوهگری میکند، محدود و محصور به رایزنی دیپلماتها پشت درهای بسته و عکسهای سمبلیک مردان اتوکشیده و با دیسیپلین در برابر لنز دوربینها نیست.
یک دیپلماسی کارآمد، شامل بر شقوق مختلف و بهرهگیری از تمامی ظرفیتهای ممکن برای پیشبرد مذاکرات است که وجه نهایی آن در قالب نقشآفرینی دیپلماتها در مجامع و محافل رسمی و روی میز مذاکرات نمود و جلوه دارد.
چرا راه دور برویم؟ در همین مذاکرات هستهای و پرونده دور و دراز آن، هرگاه که دیپلماسی توانسته دیگر وجوه مواجهه را به حاشیه براند و مناط عمل و تغییر و تحول باشد، آنجایی بوده است که در قالب یک بسته فراگیر دیپلماتهای کاربلد، میدانداری کردهاند و عنان امور را در دست داشتهاند.
دیپلماسی عمومی گاه فراتر از هر رایزنی و چانهزنی پشت درهای بسته و در جلسات مراوده و مذاکره، کارآیی و اثرگذاری منحصربهفرد دارد و میتواند بستر و زمینه تسهیلکنندگی را فراهم کند.
یکی از بهترین نمونهها در این زمینه نقشآفرینی محمدجواد ظریف در فرآیند مذاکرات منجر به توافق هستهای موسوم به برجام بود. ظریف ازیکسو، تجربه سالها حضور در اتمسفر سیاسی و اشراف و آگاهی از محافل نخبگانی ایالات متحده را با خود به جریان مذاکرات آورد و از آن در زمینه دیپلماسی رسانهای و شکست پروژه ایرانهراسی بهره گرفت و ازدیگرسو، حداکثر بهره را از شبکههای اجتماعی بهخصوص در قالب دیپلماسی توئیتری را گرفت و توانست فضای مذاکرات را مدیریت و در راستای منافع ملی کشورمان کانالیزه کند؛ اتفاقی که تا پیش از آن سابقه نداشت و طرف ایرانی از این اهرم موثر بهرهمند نبود.
در دوران برجام البته فعل و انفعالاتی رقم خورد که در این دور از مذاکرات با نگاه به تجربیات گذشته، میتوانیم آن را چراغ راه آینده قرار دهیم و مذاکرات را در مسیر درست و بهنگام و سنجیده پیش ببریم.
در این دور از مذاکرات هستهای با میزبانی عمان، تدبیر شایستهای که به انجام رسیده، عدم اجازه درج اخبار از متن و بطن مذاکرات است که دست گروههای فشار عمدتاً وابسته به اسرائیل در رسانههای جریان اصلی را بسته است و از طرف دیگر، با هوشمندی رسانهای وزارت امورخارجه ایران، این مجموعه از کانالهای رسمی به سرعت و با شفافیت بالا اخبار را انعکاس دادهاند و اجازه سوءاستفاده را به دیگران ندادهاند و از طرف دیگر، با سرعت و شفافیت، شایعهسازیها را در نطفه خفه میکند.
اینبار و بالاخره پس از دههها شاهد بهکارگیری دیپلماسی رسانهای، کنشمحور و نه واکنشمدار هستیم که میتواند در بزنگاههای حساس مذاکرات، بسیار به کار آمده و نقشآفرینی کنشگران فرامتنی را اندک کند.
بهرهگیری از ظرفیتهای دیپلماسی اقتصادی یکی از نکات بسیار مهمی بود که در جریان مذاکرات دوره برجام، چندان بدان اعتنا نشد و بیشتر حواسها معطوف به برنامه هستهای و رایزنیهای دیپلماتیک و ابعاد حقوقی متن توافقنامه بود. از طرف دیگر، این نکته هم مغفول ماند که فراتر از چانهزنی در خصوص ابعاد حقوقی تحریمهای اقتصادی، بر پایه بسترها و نیاز و زمینههای فعالیت اقتصادی در دوران پساتحریم، مشوقهای لازم به طرفهای خارجی ارائه و آنان را ترغیب به حضور در اقتصاد ایران کنند.
کاری که در این دور مورد توجه قرار گرفت. هنوز مذاکرات آغاز نشده بود که رئیسجمهوری از موافقت رهبر انقلاب با سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در اقتصاد ایران گفت.
در عرصه توازنگرایی و پرهیز از جوزدگی و همراهسازی دیگر رقبای جهانی با مذاکرات ایران و آمریکا و ارسال پالس مثبت مبتنی بر حفظ مراودات و لحاظ منافع مشترک در صورت انعقاد توافق با ایالات متحده نیز از تدابیر دیپلماتیک طرف ایرانی در این دور از مذاکرات است که در سفر عراقچی به مسکو و پکن جلوه یافت.
از سوی دیگر، توجه به پیوستهای سیاست داخلی، وجه تمایز و مکمل این دور از مذاکرات دیپلماتیک با طرف آمریکایی است و احتمال موفقیت مذاکرات را افزونتر میکند، نگاه ویژه شخص رئیسجمهوری بر اولویت انسجامسازی داخلی و همراهسازی همه ارکان قدرت در پیشبرد لوکوموتیو مذاکرات است.
به هر تقدیر، در این دور از مذاکرات از چندین و چند جهت، پیوست جامع و راهبردی شکل گرفته و مورد اهتمام و دقتنظر دستاندرکاران است. مدیریت این حواشی و راهبردهای فرامتنی میتواند به مذاکرهکنندگان در سر میز مذاکره و در حصول توافق مبتنی بر منافع ملی کمک شایان توجهی کند.