آمیختگی تکنیک و شیدایی درون/نگاهی به کنسرت دونوازی کَز نیستان
تغییر سبک زندگی، ماشینیشدن همه امور، ظهور شبکههای اجتماعی و عواملی از این دست بهانهای شدهاست برای فرار از عمیق بودن و درک جانمایههای فرهنگی هنری. کم شدن چشمگیر سرانه مطالعه، کاهش مخاطب هنرهای جدی و درک سطحی پدیدههای فرهنگی از عواقب آن چیزی است که جامعه امروز بدان دچار شده و ابتذال و پیشپاافتادگی نمود بارز آن است.

تغییر سبک زندگی، ماشینیشدن همه امور، ظهور شبکههای اجتماعی و عواملی از این دست بهانهای شدهاست برای فرار از عمیق بودن و درک جانمایههای فرهنگی هنری. کم شدن چشمگیر سرانه مطالعه، کاهش مخاطب هنرهای جدی و درک سطحی پدیدههای فرهنگی از عواقب آن چیزی است که جامعه امروز بدان دچار شده و ابتذال و پیشپاافتادگی نمود بارز آن است. در این میان، اصحاب فرهنگ و هنر دو راه در پیش دارند؛ یک راه آن که همگام با سقوط سطح سلیقه جامعه پیش روند و در این میان توهماتی همچون احترام به سلیقه مخاطب را دستمایه کار هنری قرار داده و روزبهروز در دامِ پیشِپاافتادگی سقوط کنند.
راه دیگر نگاه هدفمند در جهت اعتلای هنر درونی و تلاشی هرچند کمثمر در راه ارتقای سطح سلیقه مخاطب است. آنچه موسیقی امروز در بخش بسیار وسیعی بدان دچار شده، راه نخستین است. چه بسیار هنرمندانی که خاستگاه موسیقایی و فرهنگی درستی داشتند اما با اهداف مادی و نگاهی صرفاً اقتصادی به فرهنگ و هنر، سطح سلیقهی نازل اما پرمخاطب را پیش گرفتند و در صحنههای چندین هزار نفری و کنسرتهای 40-30 شبه و تورهای کنسرت دوردنیا دست به سقوطی بیبرگشت زدند.
اما هنوز هستند هنرمندانی که وفادارانه به ریشههای ارزشمند و گنجینهوار فرهنگی این سرزمین، جهدی بیپایان را ادامه میدهند و فارغ از تعداد مخاطب، دست به آفرینش هنری میزنند. کنسرت دونوازی با عنوان «کَز نیستان» به آهنگسازی و نوازندگی سهتار امیر شریفی و نوازندگی نی زمان خیری، از معدود رویدادهایی بود که نگاه فرهنگی و ریشهای موسیقی را در خود داشت.
این رپرتوار یکساعته که حاصل همنشینی و تکاپوی هنرمندانهی دو نوازنده چیرهدست زمانهی ما بود، در کنسرت پنجم اردیبهشتماه تالار رودکی در مایه یا آواز اصفهان به روی صحنه رفت. جدا از قطعات ضربی با کلام و بیکلامی که حاصل ذوق و تکنیک امیر شریفی بود، قطعات با متر آزاد بر پایهی ردیف یا بهاصطلاح رایج، قطعات آوازی حاصل بداههنوازیهایی بود که در تمرینهای مستمر به یک شکل از پیش تعیینشده رسیده بودند.
امیر شریفی با آنکه با فرمهای دیگر موسیقی ایرانی ازجمله جریانی موسوم به نئوکلاسیک نیز آشنایی و تجربههایی در این زمینه دارد اما در کلیت کنسرت «کز نیستان»، خود را وفادارتر به فرم موسیقی قاجار میدانست، گرچه تکنیکها و مضرابهای سهتار او در قطعات آوازی که هنوز به یک امضای کاملاً شخصی نرسیده، اما دارای رنگ و شخصیتی خاص اوست.
این رپرتوار با یک قطعه ضربی آغاز شد و پس از گذاری هرچند طولانی در گوشههای اصفهان - که تنها نقطه مورد انتقاد این کنسرت از جهت مطولشدن بود- به قطعات ضربی و تصنیفهایی با صدای امیر شریفی میرسد. با آنکه مخاطب انتظار مدگردیهای بیشتری داشت، پس از سیری کوتاه در قرچه و رضوی تنها اشارتی به سهگاه میکند و بلافاصله باز در اصفهان فرود میآید و دو تصنیف و یک قطعهی رِنگگونه پایانبخش کنسرت میشود. در این میان همنوازیهای تاثیرگذار و عمیق نی و سهتار، نقطه درخشان این پرتوار است.
شاید ستاره درخشان «کز نیستان»، نوازندگی نی زمان خیری باشد که تکنیک وسیع آمیخته با شیدایی درون را در کنار سهتار به نمایش گذاشت. امیر شریفی، موزیسینی زیرک است که به خوبی نقاط درخشان همکاران خود را دریافته و در برنامههای مختلف سعی در جلوهگری آن نقاط دارد بیآنکه بیم داشته باشد در سایه آن نوازندگیها، خود کمتر مجال نمود پیدا کند.
چنانچه در کنسرت «مُخَمَس» که سال گذشته به روی صحنه رفت، المیرا مردانه نوازنده چیرهدست کمانچه در کنار مجتبی عسگری آوازخوان توانای امروز، بیشترین جلوه و نمود را روی صحنه داشتند. کنسرت «کز نیستان» فارغ از آنچه برای مخاطب به یادگار گذاشت، میتواند یک تشویق برای هنرمندان جوان موسیقی باشد تا از خلق و اجرای آثاری اینچنینی دست نکشند و کناره نگیرند.