گره روی عمر و بخت/درباره عکسی از فرش ملایر زیر تابوت پاپ فرانسیس
چند روزی است که ملت همیشه در صحنه بابت اینکه فرش ملایر زیر تابوت پاپ فرانسیس نشسته توی دلشان قند آب میکنند.

فرش ایرانی قصهای دارد پر آب چشم. هنری که یک روز عالمی بابت داشتن یک تکهاش حاضر بودند خون رفیق و نارفیق بریزند. حالا کارش به جایی رسیده که رقیب پیدا کرده و دیگر از آن شهر آشوبی سالهای دورش خبری نیست.
برای خلق یک فرش عوامل زیادی دست به دست هم میدهند. اصلاً به یک اعتبار برای خلق هر اثر هنری عواملی مثل اقلیم، فرهنگ، سنت، تاریخ، زیست و چه چه نقش بازی میکنند. اما یک فرق قالیبافی با دیگر هنرها این است که صرف زیبایی تولید نمیشود. بلکه علاوه بر هنرهای تزئینی خاصیت استفاده روزمره هم دارد.
به جز آن قالیبافی یک هنر جمعی است، گاهی برای تولید یک قالی چند نفر روی یک دار کار میکنند و عجیب آنکه در آخر به یک وحدت خدشهناپذیر میرسند. قالیبافی پیوند عمیقی با فرهنگ و هویت قومی ایرانیان دارد و پشت هر نقش قصه پررمزورازی است که میشود بارها و بارها از رویش خواند و خسته نشد.
این هنر اما بیشتر از هر چیزی نماد صبر و پشتکار است. به تعبیری یک خلق تمامعیار در کنار صبر و تحمل مثالزدنی. تصور کنید در گوشه و کنار این ملک صبح به صبح و شب به شب زنان و مردانی در اتاقهای تنگ و تاریک پشت دار نشستهاند و کمر خم کردهاند و گره روی گره زدهاند. خیلی وقتها هنگام گره زدن شوق دارند.
گاهی غم نان دارند. گهگاهی غم از دست دادن و به ندرت شوق نگاه و عشق دارند... وقتی به پسکوچههای روستاهای اصفهان، کاشان، کرمان، نائین، قم، مشهد، تبریز و... سرک بکشید، اتاقهای محقری میبینید که محل تولد شاهکارهایی چشمنوازند.
در این اتاقها که بیشتر اوقات تهویه درست و نور مناسب ندارند، زنان و مردانی روی عمر و بختشان گره روی گره میزنند. خیلیهایشان به دور از مناسبات رسمی یک شغل، عمری تلاش میکنند و دست آخر شاهکارشان را به دلالهای فرش تحویل میدهند و از فردایش داری جدید و تاری جدید و پودی جدید.
هنر و صنعت فرش ایرانی سالهاست که به دلایل مختلف از جمله تحریم، پیدا کردن رقبای جهانی، افزایش هزینه تولید، تغییر سبک زندگی، سوداگری دلالان و نبود نیروی کار ماهر روزبهروز از رونق افتاده است. با این حال حقیقتی انکارناپذیر است که قالی ایرانی به لحاظ بافت استادانه، طرح و رنگ دلنشین بر تارک هنر عالم نقش بسته است.
حالا چند روزی است که ملت همیشه در صحنه بابت اینکه فرش ملایر زیر تابوت پاپ فرانسیس نشسته توی دلشان قند آب میکنند. پاپ مرد بزرگی بود و میشود بابت اینکه فرش ایرانی بدرقه راهش شده خوشحال بود؛ فرشی که احتمالاً بافندهاش در روستایی دورافتاده در ملایر بیخبر از سرنوشت بافتهاش در فقر و فاقه روزگار میگذراند.
شاید وقت آن است که قدر این هنرمندان بدانیم. بر صدر بشنانیمشان و از هنرشان لذت ببریم پز بدهیم. به من باشد میگویم احتمالاً آه همین بافندهها باشد که سرنوشت این هنر ایرانی به این روز سیاه افتاده است.
عکس: Getty Images