| کد مطلب: ۳۶۷۳۴

نقشه برخورد با حوثی‌‏ها / آمریکا، امارات و عربستان در حال تدارک حملاتی گسترده علیه مواضع حوثی‌‏ها هستند

با تشدید حملات هوایی ایالات متحده علیه حوثی‌ها، یمن در برهه‌ای حساس قرار گرفته است. ماه گذشته، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، تهدید کرد که اگر حوثی‌ها حملات خود به کشتیرانی در دریای سرخ را متوقف نکنند، «جهنم بر سرشان خواهد بارید».

نقشه برخورد با حوثی‌‏ها / آمریکا، امارات و عربستان در حال تدارک حملاتی گسترده علیه مواضع حوثی‌‏ها هستند

هلال خشان استاد خاورمیانه دانشگاه بیروت: با تشدید حملات هوایی ایالات متحده علیه حوثی‌ها، یمن در برهه‌ای حساس قرار گرفته  است. ماه گذشته، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، تهدید کرد که اگر حوثی‌ها حملات خود به کشتیرانی در دریای سرخ را متوقف نکنند، «جهنم بر سرشان خواهد بارید». این حملات هوایی که هفته‌هاست ادامه دارد، اکنون نشان‌دهنده یک تغییر استراتژیک در سیاست ایالات متحده در قبال این گروه است. هدف عملیات ایالات متحده نه‌تنها تضعیف حوثی‌ها، بلکه حذف کامل آنها از معادله نظامی خاورمیانه است.

نشانه‌ها حاکی از آن است که یک عملیات زمینی گسترده در مناطق تحت کنترل حوثی‌ها احتمالاً اجتناب‌ناپذیر است. اگر آمریکا قصد داشته باشد حوثی‌ها را از صنعا، پایتخت یمن، بندر حدیده و بخش‌های قابل توجهی از شمال بیرون کند، احتمالاً نیازمند حمله زمینی است. هرچند به‌رغم اجرای حمله زمینی، باز هم حوثی‌ها در کوه‌های صعده باقی خواهند ماند.

در حال حاضر به نظر می‌رسد که ایران نیز نمی‌تواند کمک چندانی به حوثی‌ها بکند. همانطور که در خصوص سقوط بشار اسد در سوریه نتوانست کاری انجام دهد. از سوی دیگر، رهبر عالی ایران اخیراً در یکی از سخنرانی‌هایش تاکید کرد که ایران به نیروهای نیابتی در منطقه نیازی ندارد و حوثی‌ها نیز مستقل عمل می‌کنند. ظاهراً این اظهارات در واکنش به تهدیدات ترامپ مبنی بر مسئولیت دانستن ایران در خصوص اقدامات حوثی‌ها مطرح شده است. 

با این حال، شکست دادن حوثی‌ها بسیار دشوار است. حتی شکست‌ نیز این گروه را از سیاست یمن حذف نخواهد کرد یا دولت به رسمیت شناخته‌شده بین‌المللی را به طور قابل توجهی تقویت نخواهد کرد. این دولت همچنان به شدت تحت نفوذ عربستان سعودی و امارات متحده عربی خواهد بود. ضربه شدید به قدرت نظامی حوثی‌ها در نهایت باعث عمیق شدن تجزیه یمن شده و صرفاً به عربستان و امارات کمک می‌کند تا تسلط خود را بر یمن تثبیت کنند. 

جنبش حوثی‌ها در اوایل دهه 1980 در منطقه صعده، منطقه‌ای در شمال یمن که تحت سلطه شاخه زیدی اسلام شیعه است، ظهور کرد. حوثی‌ها دو هدف اصلی داشتند: مقابله با گسترش وهابیت تحت حمایت عربستان سعودی و احیای حکومت امامت زیدی. حوثی‌ها با وجود برخورداری از حمایت‌های ایران، از دکترین مذهبی متفاوتی نسبت به ایرانی‌ها پیروی می‌کنند.

فرقه زیدی از آموزه‌های چهار امام پیروی می‌کند که جانشینان معنوی پیامبر اکرم (ص) محسوب می‌شوند، درحالی‌که مکتب فکری جعفری که ایران به آن پایبند است، از دکترین دوازده امام پیروی می‌کند. هم ایران و هم حوثی‌ها، نسخه دیگری از اسلام شیعه را نامعتبر می‌دانند. عبدالملک الحوثی، رهبر زیدی‌ها، جایگاه بالایی برای خود متصور است و بدیهی است که خود را فرمانبردار ایران نمی‌داند. 

بنابراین، رابطه بین حوثی‌ها و ایران غیرارگانیک است. این رابطه یک همکاری مبتنی بر مصلحت است، نه ایدئولوژی. اگرچه بین این دو همگرایی منافع وجود دارد، اما حوثی‌ها از تهران دستور نمی‌گیرند. این ترتیب اساساً با همکاری ایران با شبه‌نظامیان شیعه عراق و حزب‌الله لبنان متفاوت است. شش ماه پیش، شبه‌نظامیان عراقی پس از ترور حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله و تضعیف روحیه شبه‌نظامیان، حملات خود را به پایگاه‌های نظامی ایالات متحده در منطقه و اسرائیل متوقف کردند. اما در همان زمان، حوثی‌ها حملات خود را تشدید کردند، اگرچه بیشتر این حملات ناموفق بودند.

از زمان تصرف صنعا در سپتامبر ۲۰۱۴، حوثی‌ها تسلط خود را بر بخش بزرگی از یمن تثبیت کرده‌اند. سعودی‌ها و اماراتی‌ها در تصرف پایتخت توسط حوثی‌ها همدست بودند، به این امید که حزب اصلاح را که ریشه در اخوان‌المسلمین داشت و آنها آن را تهدیدی مهم‌تر از حوثی‌ها می‌دانستند، از بین ببرند. در یمن تحت کنترل حوثی‌ها طبقه‌ای از جنگ‌سالاران ظهور کرده است که به وضوح قدرت سیاسی و اقتصادی برتری دارند و شکاف بین غنی و فقیر افزایش یافته است.

حوثی‌ها ماهیت حکومت در یمن را تغییر دادند، تکثرگرایی سیاسی قبیله‌ای را از بین بردند و قوانینی را بر اساس مذهب شیعه زیدی برقرار کردند که با مذهب سنی اکثر یمنی‌ها در تضاد است. حوثی‌ها تسلط مذهبی، امنیتی و اقتصادی خود را بر جامعه یمن تشدید کرده‌اند. جمعیت سنی‌مذهب در یمن نظام سیاسی حوثی‌ها را به عنوان یک نظام خانوادگی می‌بینند که تلاش می‌کند مذهب زیدی را که قبل از کودتای جمهوری‌خواهان در سال ۱۹۶۲ بر یمن شمالی تسلط داشت، دوباره برقرار کند. 

تضعیف قابلیت‌های حوثی‌ها

حملات هوایی ایالات متحده، با هدف تضعیف موضع مذاکره‌ای تهران در برابر واشنگتن، به حوثی‌ها ضربات سنگینی وارد کرده است. مناطق تحت کنترل حوثی‌ها در یمن به میدانی برای آزمایش سلاح‌های آمریکایی تبدیل شده‌اند. جالب این است که سلا‌ح‌ها مشابه سلاح‌هایی هستندکه دولت آمریکا در صورت اتخاذ تصمیم برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران از آنها استفاده خواهد کرد. نکته دیگر اینکه سرزمین کوهستانی یمن و مواضع حوثی‌ها تقریباً شباهت‌هایی با فلات ایران دارد. 

به نظر می‌رسد حملات هوایی در جلوگیری از هدف قرار دادن کشتی‌ها در دریای سرخ توسط حوثی‌ها موفقیت نسبی داشته است اما این حملات، توانایی این گروه را برای بی‌ثبات کردن متحدان ایالات متحده مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی از بین نبرده‌اند. بنابراین، اکنون به نظر می‌رسد ایالات متحده در حال هماهنگی با ریاض و ابوظبی است (هرچند هر دو کشور این موضوع را انکار می‌کنند) تا برای یک عملیات زمینی جامع علیه حوثی‌ها آماده شوند. گزارش‌ها نشان می‌دهد که نیروهای دولتی یمن تحت حمایت عربستان سعودی و متحدان آنها، با حمایت امارات متحده عربی، قبلاً موافقت کرده‌اند که این عملیات را آغاز کنند.

احتمالاً این حمله پس از نابودی قابلیت‌های نظامی اصلی حوثی‌ها توسط کمپین هوایی ایالات متحده تا پایان ماه آینده آغاز خواهد شد. این حملات تاکنون مهمترین استحکامات، مواضع و سنگرهای حوثی‌ها را که در سال‌های اخیر برای دفاع از صنعا از شرق، جایی که نیروهای دولتی استان نفت‌خیز مارب را کنترل می‌کنند، ساخته بودند، نابود کرده است. حملات ایالات متحده همچنین مواضع حوثی‌ها در غرب را برچیده و راه را برای نیروهای تحت حمایت امارات متحده عربی برای تصرف حدیده باز کرده است.

هفته گذشته، فرماندهی مرکزی ایالات متحده از تخریب بندر سوخت رأس‌عیسی تحت کنترل حوثی‌ها در حملاتی خبر داد که هدف آن تضعیف منبع اصلی تأمین مالی این گروه بود. فروش نفتی از این بندر سالانه تقریباً ۸۰۰ میلیون دلار درآمد دارد و نابودی آن به شدت بر توانایی حوثی‌ها در تأمین مالی تلاش‌های جنگی‌شان تأثیر خواهد گذاشت. این حملات همچنین بسیاری از تانک‌های حوثی‌ها را نابود کرده و توانایی آنها را برای دفع حمله به بندر حدیده تضعیف کرده است. 

اگر حوثی‌ها شکست بخورند، یمن احتمالاً به جنگ داخلی که بین سال‌های ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۷ بر این کشور حاکم بود، باز خواهد گشت. یمن تا زمان به قدرت رسیدن علی عبدالله صالح در سال ۱۹۷۸، هیچ نمایی از ثبات سیاسی را تجربه نکرد. صالح یک نظام سیاسی شکننده مبتنی بر وفاداری مطلق به حکومت خود ایجاد کرد، اما فساد گسترده و دسیسه‌های سیاسی، به‌ویژه پس از ادغام جنوب در سال ۱۹۹۰، منجر به جنگ داخلی بین دو بخش کشور، چهار سال پس از اتحاد، شد.

دهه‌ها بعد، قیام‌های عربی ۲۰۱۱ به یمن گسترش یافت، اما عربستان سعودی و امارات متحده عربی هرگونه امکان اصلاحات سیاسی و اتحاد را مسدود کردند و کشور را به درگیری‌های داخلی عمیق‌تری کشاندند. نتیجه همه اینها، تکه‌تکه شدن بیشتر یمن خواهد بود و الحاق اجباری بخش‌هایی از کشور را برای عربستان سعودی آسان‌تر می‌کند. سعودی‌ها به منابع نفتی و معدنی در مناطق مرزی و بنادر تجاری مشرف به دریای عرب و اقیانوس هند طمع دارند. در همین حال، امارات متحده عربی به شدت از شورای انتقالی جدایی‌طلب جنوب در تلاش برای جدایی از اتحادیه حمایت می‌کند.

عربستان سعودی به دلیل فرصتی تاریخی برای گسترش جغرافیایی، به‌ویژه در شرق، در یمن مداخله نظامی کرد. نیروهای این کشور در استان مهراه مستقر بودند، درحالی‌که تلاش می‌کردند استان حضرموت را برای محافظت از مرز شرقی خود، جایی که با امارات متحده عربی برای نفوذ رقابت می‌کند، کنترل کنند. عربستان سعودی همچنین تیپ‌های نظامی یمن را برای دفاع از مرز خود با حوثی‌ها در شمال کوه‌های صعده و جلوگیری از پیشروی آنها به خاک عربستان سعودی اعزام کرد.

عربستان سعودی نمی‌خواهد یمن باثبات شود. با این حال، پیگیری چنین هدفی در یمن نامنظم بوده است، زیرا در ابتدا حوثی‌ها را برای تضمین شکست جنبش اسلامی وابسته به اخوان‌المسلمین یمن توانمند کرد. محمد بن‌سلمان نمی‌خواهد این گروه را به طور کامل از بین ببرد؛ بلکه می‌خواهد تهدید حوثی‌ها را خنثی کند تا از تبدیل شدن یمن به یک نیروی رقیب در شبه‌جزیره عربستان جلوگیری کند. در اینجا، منافع عربستان سعودی و امارات متحده عربی با هم تلاقی می‌کنند. هر دو می‌دانند که ادامه کنترل حوثی‌ها بر کوه‌های صعده و مناطق مجاور، مردم استان‌های جنوبی و شرقی یمن را تشویق می‌کند تا به عنوان ابزاری برای طرد این گروه، به دنبال جدایی باشند.

چنین وضعیتی باعث ایجاد تفرقه در جنوب، از جمله تهدید مردم حضرموت برای جدایی در صورت احیای یک کشور مستقل توسط شورای انتقالی جنوب در جنوب این کشور خواهد شد. رئیس سابق پلیس دُبی گفته هر کسی که یمن را دوست دارد باید بداند که این کشور تنها با دو ریه مستقل و همکار - یعنی شمال و جنوب - می‌تواند زنده بماند. رئیس شورای انتقالی جنوب از عادی‌سازی روابط بین امارات و اسرائیل در سال 2020 تمجید کرد. او معتقد است که عادی‌سازی با اسرائیل به یمن جنوبی کمک می‌کند تا استقلال و شناخت جهانی مورد نیاز برای ایجاد مشروعیت را به دست آورد.

عربستان سعودی با آغاز کمپین خود در یمن در سال 2015، امیدوار بود نفوذ منطقه‌ای خود را افزایش دهد. اما دخالت این کشور در یمن فاجعه‌بار بوده است. یکی از پیامدهای این فاجعه، ظهور امارات متحده عربی به عنوان یک بازیگر زیرک‌تر و تأثیرگذارتر در منطقه بود. امارات متحده عربی نفوذ خود را در جنوب یمن گسترش داد و اتحادهای منطقه‌ای خود را در خارج از محدوده نفوذ عربستان تقویت کرد که منجر به کاهش نقش سنتی پادشاهی عربستان در خلیج‌فارس و جهان عرب شد.

امارات متحده عربی کنترل جزیره استراتژیک سقطری را به دست گرفت و ساخت تأسیسات نظامی در آنجا و همچنین در جزیره پریم را آغاز کرده است. این کشور پس از اخراج ساکنان جزیره عبدالکری، یک پایگاه اطلاعاتی با اسرائیل در آن تأسیس کرده است تا بر کشتیرانی در دریای سرخ و خلیج عدن نظارت کند. درحالی‌که عربستان سعودی هنوز سیاست قاطعی در مورد یمن ترسیم نکرده است، امارات متحده عربی به عنوان یک قدرت دریایی قابل توجه در حال ظهور است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار