وقتِ تصمیمهایِ سخت
اگر مسئولان تردید دارند، رسانهها میتوانند نقش مهم و تاریخی ایفا کنند

اگر مسئولان تردید دارند، رسانهها میتوانند نقش مهم و تاریخی ایفا کنند
قادر باستانی
پژوهشگر و مدرس علوم ارتباطات و رسانه
هنوز عادت نکردهام. وقتی در کوچه و خیابان، دختران و زنانی را میبینم که روسری بهسر ندارند، هنوز خیره میشوم و تعجب میکنم. حالا که زمستان است، پس وضعیت در تابستان چگونه خواهد شد؟ تریبونداران تُندرو، با تحریک دارند مردم را به جان هم میاندازند. دشمنان هم که مترصد فرصت شکارند و دوربینها را روی ایران زوم کردهاند و به هر اتفاق کوچکی، بُعد جهانی میدهند و عملا دنیا را علیه جمهوری اسلامی شوراندهاند. تصمیمات سختی در راه است. متولیان حکمرانی باید تصمیمهای بزرگ و دشواری بگیرند. آنچه از یکدستشدن حکومت انتظار داشتند، برآورده نشده، بل وضع دیگرگون شده است. قیمتها ثبات ندارد. مدیران اجرایی، پُرمدعا وکمتوان هستند و ضعفهایشان را بیخودی توجیه میکنند. افکار عمومی ناآرام است و مداخله مسئولان امر برای بهبود شرایط را انتظار میکشد. بنابراین نارضایتیها فزاینده است و اعتراضات مردم انگار تمامی ندارد. راستی چه کسی و چگونه باید تصمیمهای سخت را بگیرد؟ واقعیت این است که برخی گوششان را گرفته و رویشان را چرخاندهاند و صدای نارضایتیها را رندانه نادیده میگیرند. بعضی دیگر، پا را فراتر گذاشته و بهجای تلاش برای آرام کردن
اوضاع و مهار آتشفشان، با بیمسئولیتی تمام، سخن میگویند، تیتر میزنند، تهدید و گردنکِشی میکنند، رجز میخوانند، نفسکش و حریف میطلبند و بر لهیب آتش میدمند. آن تریبونهایی که مدام زنان و جوانان را تحقیر میکنند، اراذل و اوباش میخوانند، در واقع به غلیان بیشتر التهابات، کمک میکنند و خواسته و ناخواسته یاریگر دشمنانی هستند که کمر به نابودی نظام بستهاند. متاسفانه کنار نهادن دلسوزان متخصص و روی کار آوردن برخی افراد نابلد از طریق تقلیل انتخابات مجلس و ریاستجمهوری به رقابت درونگروهی یک اقلیت سیاسی و در نتیجه کاهش معنادار مشارکت مردم، دشمنان را به طمع انداخت و آنها فرصت را برای ضربه بزرگ، مهیا دیدند. مسئولان عزیز، بهتر است تاریخ انقلاب را بازخوانی کنند و ببینند، چگونه بیتصمیمی یا دیرتصمیمی، زمینهساز تغییرات منجر به انقلاب شد.
گرفتن بعضی تصمیمات راحت نیست و جرات و جسارت بسیار میخواهد. تابستان داغ 67، وقتی بنیانگذار انقلاب، متوجه شرایط کشور و جبهههای جنگ شد، بهرغم همه شعارها و حرفها و حدیثها، تصمیم سختِ صلح با صدام حسین را گرفت و اقتصاد و کشور را از ورطه نابودی نجات داد. معلوم نبود اگر این تصمیم بزرگ، بهموقع گرفته نمیشد، بعد از درگذشت رهبر، چه کسی جرات داشت با صدام صلح کند؟
مسئولان ما انگار عادت کردهاند، تصمیمهای سخت نگیرند و کار را به گذشت زمان بسپارند. برای مثال، نمایندگان مجلس چهارم، 28 سال پیش، داشتن ماهواره در منازل را جرم تلقی و برایش مجازات تعیین کردند، اما مردم وقعی ننهادند و اکنون این آلت جرم در پشتبام بیشتر خانهها دیده میشود و کسی جرات اصلاح تصمیم آن زمان نمایندگان را هنوز پیدا نکرده است. آقای هاشمیرفسنجانی، بعد از پایان جنگ، برای بهبود روابط با جهان غرب و کاهش تنشها تلاشهای خوبی کرد، اما مجموعه نظام نتوانست آن تصمیم سخت را بگیرد و این معضل را از پیش پای پیشرفت کشور بردارد و انقلاب را از گزند آفات آن دور کند.
حال اگر مسئولان تردید دارند و از عواقب و تبعات کار در هراسند، رسانهها میتوانند نقش مهم و تاریخی ایفا کنند و بستر و زمینه لازم را برای اتخاذ تصمیمهای سخت حکمرانی، مهیا سازند. گاهی مسئولان، ملاحظه ریزش حامیان نظام و خطرات بعدی آن را دارند و گاه به همراهی و تایید افکار عمومی، مطمئن نیستند؛ در اینجا رسانهها، میانجی خوبی برای کاهش ملاحظات و تردیدها و آگاهی بخشیدن به افکار عمومی خواهند بود. به یاد دارم در صدر انقلاب، وقتی پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی نوشته شد، متن آن را در روزنامهها منتشر کردند و از صاحبنظران خواستند متن پیشنهادی را حلاجی کنند و نظر بدهند. آن موقع بهار آزادی بود و همه صاحبان فکر و اندیشه از مارکسیستها گرفته تا ملیگراها و اسلامیها، آن را خواندند و نقد کردند. توصیه میکنم، این روزنامهها را پیدا کنید و نظرات را بخوانید؛ بسیار جالب است. بعضی از آنها انگار 40 سال بعد را بهخوبی دیده و معضلات امر را بهدرستی پیشبینی کرده بودند. آن زمان، رسانه ملی هم درباره اختلافات فکری و مسلکی، از اندیشمندان دعوت میکرد کنار هم بنشینند و با هم بحث و گفتوگو کنند. هنوز صدای دلنشین شهید بهشتی که در
کمال احترام با مارکسیستها بحث و استدلال میکرد، از یادها نرفته است.
امروز هم شرایط بغرنج کنونی کشور، میطلبد رسانهها مخصوصا صداوسیما، پیشقدم شوند و صاحبنظران را کنار هم بنشانند تا درباره راههای برونرفت از بحران، بحث و گفتوگو کنند. روزنامهها و سایتهای پُرمخاطب، موضوعات اختلافی را مشخص کنند و از نخبگان، اظهارنظر بخواهند. مسئولان هم به این بحثها بپیوندند و دغدغههایشان را مطرح سازند تا زمینهساز اتخاذ تصمیمهای مهم و راهگشا برای کشور و نظام شود. پُرواضح است که اگر مسائلی مانند قانون حجاب اسلامی، چند سال پیش موردتوجه قرار میگرفت و در شرایط بیتنش، بررسی و شجاعانه اتخاذ تصمیم میشد، به وضعیت امروز دچار نمیشدیم که بیحجابی دختران و زنان به یک مسئله امنیتی و حیثیتی برای نظام تبدیل و حل آن از فرایند عادی خارج شود. البته هنوز هم برای تصمیمهای بزرگ فرصت هست. رسانهها پیشقدم شوند و موضوعات حیاتی را به بحث بگذارند. نظام هم تُندروهای کارخرابکن را کنار نهد و با عقلانیت و پرهیز از توهم، برای افزایش نفوذ و اقتدار خود، فرصت تصمیم را از دست ندهد.