نوروز، هویت و مهاجران
در تداوم و پیوستگی تاریخی موجودیت سرزمین مادریمان، بیش از سلحشوری و جنگاوری و نظامیگری، عناصر فرهنگی دخیل بودهاند. نوروز، زبان و ادبیات فارسی و سنتهای ملی و دینی، سبب ساختهشدن هویتی جمعی شد که به جمعیت ساکن در این جغرافیا معنای «ملت ایران» بخشید.

در تداوم و پیوستگی تاریخی موجودیت سرزمین مادریمان، بیش از سلحشوری و جنگاوری و نظامیگری، عناصر فرهنگی دخیل بودهاند. نوروز، زبان و ادبیات فارسی و سنتهای ملی و دینی، سبب ساختهشدن هویتی جمعی شد که به جمعیت ساکن در این جغرافیا معنای «ملت ایران» بخشید. ما به دلایل تاریخی، پیش از ملل دیگر با این مفهوم آشنا شدیم؛ مفهومی که گاه فراتر از مرزهای سیاسی ایران، شامل جمعیتهایی خارج از آن هم شده است.
نوروز نهتنها از مولفههای اتحاد ملی و حفظ تمامیت ارضی ایران در چند سده گذشته بوده، بلکه همین امروز هم باعث اتحاد و یگانگی مهاجران پراکنده ایرانی و فارسیزبان در سراسر دنیا میشود. بعضی از منابع، آمار مهاجران ایرانی را هشت میلیون نفر تخمین میزنند. اگر مهاجران افغانستانی و تاجیکستانی را هم به این جمعیت اضافه کنیم، تعداد مهاجران فارسیزبان به رقمی چشمگیرتر هم میرسد.
این جماعت بهخصوص ایرانیها تمایل ندارند که مثل مهاجران چینی، عرب و هندی در کشورهای میزبان، محلات خاص خودشان را تشکیل بدهند. اساساً فرهنگ پارسی چنان گشودگی در آنها پدید آورده که کمتر با جامعه میزبان به تقابل میرسند تا بخواهند فضای خاص قومی و فرهنگی خودشان را برپا کنند. چیزی که در مهاجران عرب، پاکستانی، بنگلادشی و مانند آنها به وفور دیده میشود. در لندن و چندین شهر بزرگ مهاجرپذیر اروپایی، عربها و هندیها و پاکستانیها محلاتی خاص خودشان دارند که ظاهر و باطناش را مثل شهرهای خودشان کردهاند. با لباسهای محلیشان تردد میکنند و فروشگاهها و غذاخوریهای خودشان را دارند و حتی قوانین خود را اعمال میکنند.
ایرانیها معمولاً در محلات شهرهای میزبان پراکندهاند، به قوانین جاری کشورها احترام میگذارند، میزبانان و رسانهها غالباً از آنها بهعنوان شهروندانی نمونه، سختکوش، تحصیلکرده، کارآفرین و خوشفکر یاد میکنند. با همه این صفات، با اینکه ایرانیها محله و منطقه مخصوصی ندارند و با الزامات زندگی در کشورهای میزبان خود را وفق میدهند، اما نوروز کماکان بهعنوان عنصری هویتی سبب پیوند بین آنان و حفظ زبان و فرهنگ ملّیشان در مهاجرت شده است.
امروز که نسلهای سوم و چهارم ایرانیان در مهاجرت به دنیا آمدهاند، نوروز بیش از گذشته بهمثابه زنجیری محکم آنان را به سرزمین مادریشان متصل میکند. مهاجران ایرانی به برگزاری نوروز سخت پایبند هستند، نهتنها این مراسم را برای خود برپا میکنند بلکه رسیدن بهار و زمان جشن نوروز اندکاندک برای جوامع میزبان هم اهمیت پیدا و دایرهاش گسترش پیدا کرده است.
همین امسال من شاهد برگزاری نوروز در مادرید بودم. این جشن با صورتی بسیار محترمانه و افتخارآمیز و با شرکت شهروندان اسپانیایی برگزار شد. اگرچه زمان جشن دقیقاً منطبق با زمان تحویل سال در ایران نبود و چند روزی با آن فاصله داشت، اما تمام سنتهای ایرانی در آن رعایت شد. برگزارکنندگان محترم برنامه سالهاست داوطلبانه کار فرهنگی پاکیزه و مقید به فرهنگ ایرانی را در مادرید به پیش بردهاند و امروز مخاطبان متعددی از شهروندان کشور میزبان دارند که به ایران و فرهنگ و زبانش عشق میورزند.
عرض میکنم عشق میورزند به این دلیل است که این جماعت یک ساعت تمام به برنامه ساز و آواز موسیقی ایرانی گوش سپردند و از چهرهها معلوم بود که حظ میبرند. ساز و آوازی که کمکم خواندن و شنیدنش در آثار رسمی منتشر شده در کشور خودمان منسوخ شده و میراثدارانش ترجیح دادهاند به موسیقی بازاریپسند روی بیاورند. این ساز و آواز چنان تاثیری روی مخاطبان اسپانیاییزبان داشت که من خود شاهد بودم، چشمهایشان را میبستند و از صدای خواننده خوش الحان و نی زیبایی که در شوشتری و اصفهان و ابوعطا نواخته میشد، لذت میبردند.
اگر بدانیم که فعالان این عرصه در روزگاری آغاز به کار کردهاند که مردم اسپانیا فرقی بین ایران و عراق – بهدلیل شباهت تلفظ IRAN-IRAK در زبان اسپانیایی - نمیگذاشتهاند، اهمیت کار آنها آشکار میشود. فعالیتهای اینچنین منحصر به اسپانیا نیست و از استرالیا تا کالیفرنیا هرجا که جمعی ولو کوچک از ایرانیها زندگی میکنند، نوروز را بهمثابه امری هویتی پاس داشتهاند.