اروپا به چین نزدیک میشود؟
در هفتههای اخیر، اروپا تحت تأثیر تحولات جدیدی قرار گرفته که شاید نشاندهنده پایان اتحاد فراآتلانتیک باشد و چین این وضعیت را فرصتی برای خود میبیند.

در هفتههای اخیر، اروپا تحت تأثیر تحولات جدیدی قرار گرفته که شاید نشاندهنده پایان اتحاد فراآتلانتیک باشد و چین این وضعیت را فرصتی برای خود میبیند. زمانی که وانگیی، وزیر امور خارجه چین، در کنفرانس امنیتی مونیخ سخنرانی کرد، نهتنها از اروپا خواست تا در مذاکرات صلح در مورد اوکراین شرکت کند، بلکه پیشنهاد بازنگری گستردهتری در روابط چین و اروپا را نیز مطرح کرد.
اگرچه وانگیی چند روز بعد از مذاکرات دوطرفه روسیه و آمریکا حمایت کرد، برخی از رهبران اروپایی مانند وزیر امور خارجه اسپانیا، خوزه مانوئل آلبارز، تمایل خود را برای پذیرش این پیشنهاد چین ابراز کردهاند. بازسازی روابط با پکن میتواند فرصتهایی به همراه داشته باشد، از جمله توانایی ایجاد تعادل بین چین و آمریکا، اما همچنین خطرات بزرگی را نیز در پی دارد.
بسیاری از رهبران اروپایی این فرصت را میبینند که روابط نزدیکتر با چین را به عنوان ابزاری برای دریافت تعهدات بیشتر از سوی آمریکا مطرح کنند. این استراتژی ممکن است موفقیتهایی به همراه داشته باشد. با وجود بحران اعتماد در اروپا، این قاره هنوز کارتهای قابل توجهی برای استفاده در مثلث روابط آمریکا، چین و اروپا دارد. دسترسی به بازار اروپا همچنان برای چین و آمریکا ضروری است. علاوه بر این، ایالات متحده انتظار دارد که اروپا، که از نظر اقتصادی با چین بیشتر از آمریکا درگیر است، در صورت حمله احتمالی چین به تایوان، به تحریمها بپیوندد و در کنترل صادرات تکنولوژیهای استراتژیک مشارکت کند.
به نظر میرسد که اروپا با توجه به این همراستایی مستمر در مسائل امنیتی چین، میتواند از آن به عنوان ابزار چانهزنی استفاده کند. اروپا همچنین میتواند از تمایلات ترامپ برای مقابله با نفوذ فزاینده چین در قطب شمال استفاده کند. این برنامهها بخشی از تلاش ایالات متحده برای دستیابی به کشتیهای یخشکن بیشتر است.
ایالات متحده تنها دو کشتی یخشکن قدیمی دارد، درحالیکه روسیه حدود ۴۱ کشتی دارد و چین نیز به سرعت در حال گسترش ناوگان خود است. ترامپ خواستار تحویل ۴۰ کشتی یخشکن اضافی شده است، اما ایالات متحده به دلیل نداشتن ظرفیت داخلی برای ساخت چنین کشتیهایی، به دنبال همکاری با فنلاند و کانادا است. در این زمینه، اروپا و کانادا میتوانند اهرم قابل توجهی داشته باشند.
چین معمولاً بهعنوان برنده بزرگ تغییرات ژئوپلیتیکی فعلی مطرح میشود، اما این کشور نیز در صورت وقوع تقابلی ژئوپلیتیکی با ترامپ، چیزهای زیادی برای از دست دادن دارد. این وضعیت میتواند پنجرهای را برای اروپا باز کند تا نهتنها از نزدیکی بیشتر با پکن به عنوان اهرمی برای چانهزنی با واشنگتن استفاده کند، بلکه از چین امتیازاتی بگیرد.
یک جنگ تعرفهای گسترده با ایالات متحده میتواند اقتصاد شکننده چین را به شدت تحت تأثیر قرار دهد و بازار صادراتی اروپا را برای چین در اولویت قرار دهد. چین مانند اروپا از نزدیکی فزاینده روسیه و ایالات متحده به شدت نگران است و اگر دولت ترامپ بتواند روسیه را از چین جدا کند، پکن شاهد کاهش نفوذ خود بر روسیه خواهد بود.
اگرچه اروپا فرصتهای زیادی برای پیشبرد یک مسیر مستقل و استراتژیک در مثلث آمریکا - چین- اروپا دارد، باید این مسیر را با دقت طی کند. اروپا به طور جدی متوجه آسیبپذیریهای خود شده است که به دلیل وابستگی بیش از حد به بازیگران خارجی در حوزههای امنیتی و فناوری به وجود آمده است. این وابستگیها ممکن است علیه اروپا استفاده شوند.
درحالیکه برخی از کشورهای اروپایی ممکن است به دنبال راهحلهای سریع در مواجهه با وابستگیها به ایالات متحده باشند، باید توجه داشته باشند که کاهش وابستگی به یک بازیگر نباید به قیمت تعمیق وابستگی به دیگری باشد. در نهایت، اروپا باید در استفاده از نقاط قوت خود در این دنیای جدید با دقت بیشتری عمل کند و از تبدیل یک وابستگی به دیگری اجتناب کند. روابط با چین باید با احتیاط و آگاهی از خطرات موجود پیش برود.