لبههای یک قیچی
درباره غربگرایی شرقگریزانه که همچون شرقگرایی غربگریزانه نادرست است

درباره غربگرایی شرقگریزانه که همچون شرقگرایی غربگریزانه نادرست است
حسن بختیاریزاده
کارشناس ارشد روابط بینالملل
بیانیههای مشترک رئیسجمهور چین و بعضی سران عرب و اشارههای آنها به موضوع ایران، سبب واکنش گسترده فعالان سیاسی و رسانهای شده است. بخشی از این واکنشها، خردگرایانه است. اما نمیتوان این موضوع را پنهان کرد که بعضی واکنشها، آنگونه بود که میتوان آن را به غربگرایی شرقگریزانه، نسبت داد. نویسنده این یادداشت، در نوشتار دیگری- که روزنامه هممیهن در تاریخ بیستم آذرماه منتشر کرد- به شرقگرایی غربستیزانه در سیاست خارجی ایران، بهطور اجمالی اشاره کرد. به نظر میرسد تبیین کوتاه غربگرایی شرقگریزانه نیز مفید است.
اول آنکه موقعیت و میزان قابلیتهای ایران و ساختار چندقطبی نظام جهانی، سیاست خارجی متوازن را گریزناپذیر میکند. انتخاب رویکرد یکجانبه به غرب و شرق، نمیتواند منافع و امنیت ایران را تامین کند. همجواری با روسیه، پیوندهای تاریخی و اقتصادی با چین و برخی مواضع مشترک میان تهران و پکن و مسکو و ملاحظات سیاسی، امنیتی و اقتصادی گوناگون مانند قدرت فزاینده چین، مناسبات نزدیک میان ایران و شرق را به الزامی انکارناپذیر بدل میکند.
دوم آنکه غربگرایی شرقگریزانه به لحاظ تاریخی، دستکم در میان برخی نخبگان و صاحبنظران و فعالان سیاسی و رسانهای، پدیده غالبی است. آنان بهویژه به سبب جنگهای ایران و روسیه، دخالتهای روسیه در ایران، از جمله در دوره قاجار و نیز در ماجرای حمایت از اعلام جمهوری در آذربایجان و مهاباد (سال ۱۳۲۴ هجری شمسی) و نیز تعهد چین به تحریمهای بینالمللی علیه ایران، روابط نزدیک ایران را با «روسهای غیرقابل اعتماد» و «چینیهای ناجوانمرد و چپاولگر» اشتباهی راهبردی تلقی میکنند. حال آنکه، تنظیم مناسبات کنونی، با دیگر حکومتها، از جمله باید بدون توقف در گذشته و فقط براساس منافع ملی و به دور از احساسات و با درک این نکته صورت پذیرد که چین و روسیه نیز مانند دیگران، روابط خود را با ایران، براساس منافع خود و جایگاه ایران در نظام بینالمللی، تنظیم میکنند. آشکار است که دیگران، در شرایط کنونی، ایران را کشوری با اقتصاد بحرانزده، یکی از اعضای فهرست سیاه «افایتیاف» و زیر تحریم آمریکا میدانند که مناسباتی تنشآمیز با غرب دارد که مجبور است محصولات خود بهویژه نفت را با شرایطی دشوار در عرصه جهانی عرضه کند و حتی بهگفته وزیر نفت، برای
پرداخت حق عضویت در اوپک با مشکل روبهروست. نکته بدیهی آن است که دیگر حکومتها از جمله چین و روسیه، با شناخت موقعیت کنونی ایران، مناسبات خود را با تهران تنظیم میکنند.
سرانجام آنکه غربگرایی شرقگریزانه مانند شرقگرایی غربستیزانه، واقعیات نظام بینالمللی و جایگاه و منافع ایران را نادیده میگیرد و هر دو مانند دو لبه قیچی عمل میکنند. ایران آنگاه موفق خواهد بود که بهطور همزمان و با هدف ایجاد توازن، مناسباتی مبتنی بر منافع ملی با غرب و شرق برقرار کند. بهیاد آوریم که عمان و قطر در منطقه ما سالهاست که با رویکردی متوازن، توانستهاند در برابر آشوبهای منطقهای، منافع و امنیت خود را حفظ کنند؛ رویکردی که عربستان نیز با توسعه مناسبات با چین همزمان با حفظ روابط با غرب، آن را دنبال میکند.