وعدههای بر زمین مانده، فرصتهای از دست رفته
۱۴۰ روز از آغاز ریاستجمهوری مسعود پزشکیان گذشت؛ وعدهها هنوز بر زمین مانده است.
۱۴۰ روز از آغاز ریاستجمهوری مسعود پزشکیان میگذرد؛ آقای پزشکیان که با شعارهایی همچون شفافیت، اصلاح ساختارهای معیوب، و رفع فیلترینگ پا به میدان گذاشت و توانست اعتماد بخشی از مردم را به خود جلب کند. اما امروز، پس از گذشت این مدت، یکی از ابتداییترین وعدههای او، یعنی رفع فیلترینگ، همچنان در حد حرف باقی مانده است. این تأخیر نهتنها باعث سرخوردگی و نارضایتی عمومی شده، بلکه این پرسش را ایجاد میکند: آیا دولتی که در تحقق یک وعده نسبتاً ساده موفق نبوده، توانایی مقابله با چالشهای عمیقتر و گستردهتر کشور را دارد؟
رفع فیلترینگ نه فقط یک مطالبه اجتماعی، بلکه ضرورتی اقتصادی است. در عصری که اقتصاد دیجیتال در حال تبدیل شدن به یکی از موتورهای محرک رشد اقتصادی کشورهاست، اعمال محدودیتهای غیرضروری بر اینترنت، هزاران کسبوکار آنلاین را با بحران مواجه کرده و اعتماد عمومی را خدشهدار ساخته است. رفع فیلترینگ میتوانست یکی از نخستین گامهای دولت در جهت نشان دادن عزم خود برای ایجاد تغییرات مثبت باشد. اما تعلل ۱۴۰ روزه در این موضوع، پیام خوبی به مردم مخابره نمیکند.
دولت پزشکیان با چالشهایی بسیار بزرگتر از رفع فیلترینگ روبهرو است. از ناترازی در بخش انرژی گرفته تا بحرانهای مالی، تورم افسارگسیخته، و مشکلات دیپلماتیک، هر کدام نیازمند مدیریت قوی و تصمیمگیریهای شجاعانه است. اما وقتی دولتی در انجام وعدهای که بهطور مستقیم نیازمند اصلاحات ساختاری پیچیده نیست، با این میزان تأخیر مواجه میشود، چگونه میتواند اعتماد مردم را جلب کند که در مواجهه با بحرانهای بزرگتر موفق خواهد بود؟
مشکل اصلی اما تنها تأخیر در اجرای وعدهها نیست؛ بلکه فقدان شفافیت در توضیح دلایل این تأخیرها نیز بر نگرانیها میافزاید. مردم حق دارند بدانند چرا وعدهای که با اطمینان داده شده بود، پس از ۱۴۰ روز همچنان عملی نشده است. آیا موانع سیاسی وجود دارد؟ آیا اختلاف نظرهای داخلی مانع از تصمیمگیری شده است؟ یا شاید دولت در برنامهریزی خود دچار ضعف و ناکارآمدی است؟ هرچه هست، نبود شفافیت به بیاعتمادی عمومی دامن میزند.
از سوی دیگر، رفع فیلترینگ میتوانست گامی نمادین برای نشان دادن رویکرد دولت نسبت به مسائل بزرگتر باشد. اما حالا این تعلل، بهجای ایجاد امید، نگرانیهایی را برانگیخته است. نگرانی از اینکه آیا دولت توانایی مقابله با بحرانهای ساختاری و مزمن کشور را دارد؟ آیا توان مدیریت ناترازیهای عمیق در حوزه انرژی و اقتصاد را داراست؟ آیا میتواند ایران را از مسیر دشواری که در آن قرار دارد، به سمت ثبات و توسعه هدایت کند؟
۱۴۰ روز، زمان کافی برای برداشتن گامهای ابتدایی و ایجاد اعتماد عمومی بود. مردم انتظار ندارند که تمامی مشکلات چند دههای کشور در این مدت حل شود، اما انتظار دارند حداقل نخستین گامها در جهت بهبود شرایط برداشته شود. اقداماتی که نشان دهد دولت جدی است و ارادهای قوی برای تغییر دارد.
آقای رئیسجمهور، زمان در حال گذر است و اعتماد عمومی بهآسانی از دست میرود. اگر موانعی در اجرای وعدهها وجود دارد، با مردم صادق باشید. شفافیت و صداقت بزرگترین سرمایهای است که میتوانید از آن برای جلب همراهی مردم استفاده کنید. اما اگر دولت شما همچنان در سکوت و تعلل باقی بماند، این فرصت طلایی به تهدیدی جدی برای آینده سیاسیتان تبدیل خواهد شد. مردم منتظر اقدامات ملموس هستند، نه وعدههای تکراری و عملینشده.