در نقد توجیه دفاع از خود
به بهانه نشست دکتر شیخ رضایی و استاد ملکیان در مورد خشونت مشروط و خشونتپرهیزی

به بهانه نشست دکتر شیخ رضایی و استاد ملکیان در مورد خشونت مشروط و خشونتپرهیزی
علی سرزعیم
نویسنده و پژوهشگر
در اعتراضات امسال (1401)، جریانهایی تلاش میکردند که سطح خشونت بالاتر رود تا خواستهها و آرزوهای آنها -ازجمله تجزیه ایران- دستیافتنیتر شود و این را با تحریک، تشویق و ترغیب معترضان به خشونت علیه نیروهای امنیتی و حتی روحانیون و مراکز دینی اجرا میکردند. طبق معمول کسانی نیز تلاش کردند تا خشونت از جانب معترضان را توجیه نظری و آن را مشروع قلمداد کنند. بیشتر این توجیهات، پیرامون مفهوم «حق دفاع از خود» عرضه شده است.
اشکال بزرگی که در این شیوه از استدلال وجود دارد، عدم تفکیک و تمایز بین امر فردی و جمعی است. برخی امور هستند که شاید در عرصه فردی مجاز باشد اما در عرصه جمعی غیرمجاز تلقی شود. فرض کنید کسی نخواهد بهدلیل پرهیز از پیامدهای ناخواسته داروهای مدرن، واکسن فلجاطفال به فرزندش بزند و قبول کند پیامدهایش را هم متحمل شود -مثلا ایبسا فرزندش بعدها فلج شود. اما در مورد واکسن کرونا موضوع فرق میکند. چون کرونا پدیدهای مسری است و زیان واکسننزدن یکفرد میتواند به دیگران آسیب زند، نمیتوان بهراحتی در مورد آزادی انتخاب در زدن یا نزدن واکسن کرونا صحبت کرد. برخی شرکتها نظیر شرکتهای هواپیمایی آن را الزامی میدانند و اگر کسی کارت واکسن نداشته باشد، نمیتواند سوار هواپیما شود و برخی کشورها مانع ورود فردی میشوند که واکسن نزده باشد.
به همین قیاس، اگر در روابط فردی کسی به فردی حمله کند، آن فرد حق دفاع آنی از خود دارد. البته بماند که اگر امکانش باشد، شیوه مدنی آن است که بهجای واکنش شخصی، از پلیس بخواهد فرد حملهکننده را مهار کند1. در مورد موضوعاتی چون اعتراضات جمعی، دفاع از خود در برابر جریان سرکوب و برخورد، دیگر موضوعی فردی نیست چراکه پیامدهایی برای دیگران دارد که ممکن است (و بهاحتمال زیاد) بسیار منفی باشد. در کنشهای جمعی، افراد یاد میگیرند رفتارها و خصلتهای فردی خود را کنترل کنند تا مبادا به کنشجمعی آسیب زند به همین قیاس در کنشهایجمعی برخی حقوقفردی ملغی میشود تا سمتوسوی کنشجمعی منحرف نشود!
مثال دیگری نیز میتوان زد تا موضوع روشنتر شود. در سینما هرکس باید روی صندلی بنشیند تا مزاحم دید فرد پشتی نشود. حال فرض کنید شخصی بهجای نشستن روی صندلی چهارزانو بنشیند و همین امر مانع دیدن فرد پشتسر شود. یک واکنش طبیعی آن است که فرد پشتسر نهتنها روی صندلی ننشیند بلکه روی تکیهگاه بنشیند تا دیدش کامل شود! غافل از اینکه اینکار دید شخص پشت سرخودش را بهکلی از بین میبرد و تداوم آن موجب میشود همه آن ردیف بهناچار بایستند تا فیلم را ببینند. گرچه در مثالها میتوان چالش کرد اما غرض آن است که وقتی رفتارهای فردی پیامدهای جمعی بهدنبال دارد، دیگر نمیتوان با توجیهات فردی در مورد آنها قضاوت کرد.
نکته دیگر در کلام آقای شیخ رضایی آن بود که اگر قرار است خشونتورزی تقبیح شود، باید اول خشونت حکومت تقبیح شود و بعد خشونت معترضان، درغیراینصورت نوعی ریاکاری صورت گرفته است. این قضاوت، قضاوتی قابل دفاع نیست، زیرا در شکل افراطی یادآور تفتیش عقاید و انگیزاسیون و در شکل ملایمتر عملکرد مصاحبههای گزینش در ادارات دولتی خصوصا در دهه60 است. صرفا برای اینکه نادرست بودن این رفتار روشن شود، ایام پس از پیروزی انقلاب را بهیاد آورید که فردی میگوید، اجحاف و ظلم در قبال هرکس که در زمان شاه مسئولیت داشته، صحیح نیست و مثلا نباید وزیر آموزشوپرورش وقت -خانم پارسا- را اعدام کرد، نباید دکتر مجتهدی را طرد کرد، نباید به بهانه اشتباه برخی فرماندهان زمان شاه، همه افراد ردهبالا را بازنشست کرد. در مقابل به او میگویند، تا وقتی ظلمهای ساواک، فسادی که آموزشوپرورش وقت در میان جوانان بهراه انداخته و خیانتهایی که سران ارتش به ملت کردند را محکوم نکنی، اصلا حرفت قابل شنیدن نیست و اگر آنها را محکوم نکنی و صرفا این تندرویها را محکوم کنی، دچار ریاکاری هستی و ایبسا دلت با رژیم طاغوت است و... این رفتارها و شرطوشروط شاید ظاهرش
-آنهم در روابط فردی- درست باشد، اما در زندگی جمعی جایی ندارد. هرکس بنا به تشخیص و تمایل خود، بخشی از اشکالات جامعه را موردتوجه قرار میدهد و از کنار هم گذاشتن اشکالات و نقد بخشهای مختلف است که تصویر کامل شکل میگیرد.
اصرار به اینکه یا باید نقد کامل داشت یا هیچ نقد جزئیای نباید شنیده شود و مشروع نیست، تلویحا یک گرایش روانی را پنهان میکند و آن اینکه یا با ما هستی و آنوقت حق داری نقدی بکنی یا اگر با ما نیستی، نقد تو مسموع و شنیدنی نیست. این رفتار یادآور تکرار همان تبعیضگذاری نظاممند -خودی و غیرخودی- است که اینبار با ملاک دیگری تکرار شده است درحالیکه دکتر شیخ رضایی نهتنها اعتراض به تبعیض نظاممند، بلکه استفاده از خشونت -البته مشروط به تحقق شروطی- علیه آن را روا میداند. باید به دوستان آزادیخواه این گزاره ظاهرا بدیهی اما در عمل کاملا غیربدیهی را یادآور شد که تکثر جامعه را بهرسمیت بشناسید، نقد در مورد هر بخشی را بپذیرید، دنبال ادای شهادتین قبل از بیان نقد نباشید و خود را در مقام بازجو یا مسئول گزینش و شناخت منحرف از غیرمنحرف، ریاکار از صادق ننشانید. بگذارید جامعه روالطبیعی خود را داشته باشد و همه بتوانند نقدهای خود را انجام دهند. تجربه بشری میگوید، اینگونه، احتمال خطاهای بزرگ و پرهزینه کمتر میشود.
پینوشت:
1. دلیل آن این است که ممکن است فرد در دفاع از خود زیادهروی کند، مهاجم را حتی بکشد، مثله کند و برای تلافی سراغ خانوادهاش برود.