شرقگرایی غربستیزانه و منافع و امنیت ملی
عربستان و چین در پایان سفر شیجینپینگ به ریاض، بیانیه مشترکی صادر کردند.

حسن بختیاریزاده
کارشناس ارشد روابط بینالملل
عربستان و چین در پایان سفر شیجینپینگ به ریاض، بیانیه مشترکی صادر کردند. دو طرف در این بیانیه علاوه بر موضوعات دیگر، به ایران نیز پرداختند و بر همکاری مشترک برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، ضرورت همکاری تهران با آژانس و لزوم خودداری ایران از دخالت در امور داخلی سایر کشورها، تأکید کردند. این نکته آخر به این معنی است که پکن نیز بهطور ضمنی، تأیید میکند که ایران، عاملی مداخلهگر است و باید از این اقدامات دوری کند. اکنون میتوان این پرسش را مطرح کرد که محتوا و پیامهای این بیانیه درباره ایران، چگونه قابل تحلیل است؟ این یادداشت، پاسخهای کوتاه ارائه میکند.
۱ |
چین بهعنوان قدرت اقتصادی نوظهور در عرصه جهانی، برای تداوم رشد و پیشرفت خود به منابع انرژی نیازمند است. عربستان بهعنوان اولین تولیدکننده نفت عضو اوپک، یکی از بزرگترین و مطمئنترین تأمینکنندگان انرژی در عرصه جهانی بهشمار میآید. رابطه نزدیک با چین با توجه به قابلیتهای مهم آن، برای هر حکومتی، از جمله عربستان، سازنده و مثبت است. موضوع دیگر آن است که عربستان و چین با گسترش مناسبات دوجانبه، علاوه بر استفاده از ظرفیتهای یکدیگر، بهدنبال موازنهسازی در مناسبات خارجی خود هستند. این ملاحظات، نزدیکی چین و ریاض را و نیز تلاش دو طرف برای تأمین خواستههای متقابل، قابل فهم میسازد؛ موضوعی که در همصدایی چین با عربستان درباره ایران، تجلی یافته است.
۲ |
شرقگرایان غربستیز- که اکنون و بهویژه با روی کارآمدن دولت رئیسی، در شکلگیری رویکرد و روند سیاست خارجی ایران، دست بالا دارند- همواره از پیامدهای بینظیر و بسیار مثبت شرقگرایی غربستیزانه، برای ایران سخن گفتهاند. بعضی مسئولان و فعالان سیاسی و رسانهای، پس از عضویت ایران در پیمان شانگهای، با شور و حرارت درباره تشکیل بلوک قدرت جدیدی متشکل از ایران، روسیه و چین گفتند و نوشتند. بیانیه مشترک عربستان و چین میتواند برای این عده، تعجبآور باشد. بهویژه اگر به این نکته توجه کنند که چنانچه رئیسجمهور آمریکا هم در شرایط کنونی به عربستان سفر میکرد و مقامات آمریکا و عربستان بیانیه مشترکی صادر میکردند، کموبیش به همین نکات درباره ایران و البته شاید با لحنی تندتر میپرداختند. شرقگرایان غربستیز، اکنون درمییابند که اگر ایران حاضر و مایل باشد با غرب مقابله کند و همزمان با چین مناسباتی نزدیک داشته باشد، اما چین نهتنها حاضر نیست همه تخممرغهای خود را در سبد ایران بچیند و مناسباتی نزدیک با ایران، به قیمت نادیدهگیری غرب و همپیمانانش، برقرار کند، بلکه حتی از همصدایی با غرب و همپیمانان آن درباره ایران با هدف
تامین منافع خود، ابایی ندارد.
سیاست خارجی، عرصه اقدام براساس منافع ملی است. تحقق منافع ملی نیز از جمله به برقراری مناسباتی متوازن با همه قدرتهای جهانی نیازمند است. تصور شرقگرایان غربستیز درباره مقابله با غرب، همزمان با اتحاد با شرق و در پیش گرفتن رویکرد و سیاست مشابه و متقابل از جانب شرق و از جانب چین، توهمی بیش نیست. اگر ایران مایل است منافع و امنیت خود را بهگونهای باثبات و موفقآمیز تامین کند، ناگزیر است همزمان با شرق و غرب مناسباتی متوازن برقرار کند.