روحــــانی کدخدامنش؟
بررسی کارنامه سیاسی مولوی عبدالحمید و نقدهای این روزها به مواضع او

بررسی کارنامه سیاسی مولوی عبدالحمید و نقدهای این روزها به مواضع او
بعد از اینکه روز جمعه، معترضان در شهر خاش، با نیروهای امنیتی درگیر شدند و در این حوادث، تعدادی جان خود را از دست دادند، برخی رسانههای اصولگرا، انگشت اتهام را به سمت مولوی عبدالحمید، امامجمعه زاهدان بردند. آنها اتهامات زیادی را به او وارد کردند. بهویژه بعد از آنکه در خطبههای نمازجمعه خواستار «برگزاری رفراندوم با حضور ناظران بینالمللی» شد. این اظهارات موجب شد که موج نقدها تندتر و دایره اظهارنظرها درباره او بیشتر شود. از ناصر رفیعی، سخنران مراسم مذهبی که مواضع او را «تفرقهافکنانه» عنوان کرد و گفت: «آقای عبدالحمید، شما مردم را دعوت به رفراندوم میکنید و با تریبونی که بهواسطه جمهوری اسلامی کسب کردهاید، حرفهای نابجا میزنید، درحالیکه میدانید سخنان شما منطبق با واقعیت نیست.» تا ابوالقاسم علیزاده، مسئول نمایندگی ولیفقیه در سپاه حضرت محمد رسولالله، که طی یادداشتی به نقد این سخنان پرداخت و برخی دیگر از منتقدانش که معتقد بودند: «او از طالبان حمایت کرده است»، «به زنان اجازه حضور در نماز جمعه را نمیدهد»، «ارتباط نزدیکی با حاکمان عربستان دارد» و «به فقه اهل سنت هم تسلط کافی ندارد». تکرار این نقدها در این روزها باعث شد که مولوی عبدالحمید حالا بار دیگر در صدر اخبار ایران قرار بگیرد.
مولوی عبدالحمید کیست؟
عبدالحمید اسماعیلزهی روحانی اهل سنت، زاده سال ۱۳۲۶ در شهر زاهدان است که ملقب به مولوی عبدالحمید است. او در حال حاضر امام جمعه اهل سنت شهر زاهدان و مدیر مدرسه عالی دارالعلوم زاهدان است، اما در واقع بهعنوان مشهورترین و با نفوذترین چهره اهل سنت در ایران شناخته میشود. او تحصیلات خود را در یکی از مراکز معتبر در پاکستان سپری کرده است و بسیاری از چهرههای اهلسنت این کشور نیز برای او احترام بالایی قائل هستند. او از سال 1366 و بعد از وفات عبدالعزیز ملازاده (پدر همسر مولوی عبدالحمید) به عنوان امام جمعه زاهدان انتخاب شد و 35سال است که در این مسئولیت قرار دارد.
مولوی و اصلاحطلبان
اهلسنت زاهدان همیشه با هم متحد بودهاند و در انتخابات رای منسجمی داشتهاند؛ به شکلی که از زمانی که شوراهای شهر در ایران شکل گرفته است، همیشه شهردار و اکثریت اعضای شورای شهر زاهدان، از اهل سنت انتخاب شدهاند. درحالیکه ترکیب جمعیت زاهدان تقریبا بین شیعیان بومی (سیستانی)، اهل سنت بومی (بلوچ) و مهاجران از سایر استانهای دیگر تقسیم شده است. این اتحاد تقریبا نسبت به شهرهای دیگر ایران بینظیر است. در دهه هفتاد با ظهور جریان اصلاحطلب در ایران، به مرور ائتلاف قدرتمندی بین اصلاحطلبان و مولوی عبدالحمید شکل گرفت. این حمایت برای اصلاحطلبان بسیار شیرین بود. از سال 1376 تا امروز، بدون استثنا، هر نامزدی که از حمایت مولوی عبدالحمید برخوردار بوده، رای اول را در استان سیستان و بلوچستان به دست آورده است. محبوبیتی که در فضای سیاسی کشور اگر نگوییم بیرقیب است، قطعا جزو کمرقیبترینهاست. چنانچه سالهای 1376 و 1380 از سیدمحمد خاتمی، سال 1384 از مصطفی معین و سال 1388 هم از میرحسین موسوی حمایت کرد. سال 1392 در رقابت قالیباف و روحانی و جلیلی، مولوی عبدالحمید از حسن روحانی حمایت کرد و سال 1396 هم در رقابت روحانی و رئیسی، بار دیگر از حسن روحانی حمایت کرد. سال ۱۴۰۰ بعد از جدلهای فراوان، مولوی عبدالحمید از ابراهیم رئیسی حمایت کرد و چنانچه گفته شد، در تمام این انتخاباتها، نامزد مورد حمایت مولوی عبدالحمید، رای اول را به دست آورده است.
رفاقت با رئیسی
حمایتهای عبدالحمید از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری، یک استثنای بزرگ داشت. عبدالحمید در سال 1400، تصمیم گرفت از نامزدی ابراهیم رئیسی حمایت کند. یکی از چهرههای اصلاحطلب بلوچ دراینباره به «هممیهن» میگوید: «این حمایت در شرایطی انجام شد که از همان سال 1396 نیز گفته میشد، به دلیل اصالت خراسانی ابراهیم رئیسی و برخی رفاقتها و مراودهها، ممکن است عبدالحمید از رئیسی حمایت کند. گفته میشود بعضی از نزدیکان عبدالحمید در بیت او، در این حمایت نقش موثری ایفا کردهاند.»
عبدالحمید در این مدت دیدارهایی هم با ابراهیم رئیسی داشته و در نطق اخیر خود هم به این دیدار اشاره کرده است: «من خدمت رئیسجمهوری فعلی رسیدم و به او گفتم اگر عزت ایران را میخواهی زنان و اقوام را در کابینهات بیاور اما متأسفانه تا به حال از مسئولان گوش شنوایی ندیدهام و همیشه سلیقهای عمل شده است. تأکید ما بر آن است که حرف مردم شنیده شود و نگذاریم که آسیبها بیشتر از این شود. این خسارتها به همۀ مردم ایران وارد میشود. مسئله ما داخلی است. مسئله خارجی همیشه بوده و هست اما این مسئله داخلی است.» نکته قابل تامل اینجاست که با وجود انتقادات اخیر اصولگرایان از مولوی عبدالحمید، هیچکدام اشارهای به موضعگیری او در انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 ندارند. گویا آن شخصیتی که با حمایت خود، رای اهلسنت را به سبد ابراهیم رئیسی هدایت کرد، با امام جمعه صریح زاهدان، دو شخصیت جدا هستند...
حمایت از طالبان
یکی دیگر از مواضع عبدالحمید که در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است، بحث حمایت او از طالبان بوده است. زمانی که طالبان در دور جدید قدرت را در افغانستان به دست گرفت، مولوی عبدالحمید دلیل توفیق آنها را داشتن حمایت و ریشه مردمی و نصرت خدا خوانده بود. اصولگرایان در این یک هفته انتقادات تندی را به او مطرح کردند و معتقد بودند که عبدالحمید خود از یک حکومت مرتجع حمایت کرده است. حتی بعد از حمایتهای او از طالبان، برخی جوایز حقوقبشری (کانون مدافعان حقوق بشر، جایزهٔ تلاشگر حقوق بشر سال ۱۳۹۳ را به مولوی عبدالحمید داده بود) که به او داده شد، از او پس گرفته شد.
زنان و عبدالحمید
عبدالحمید این هفته نشان داد که مطالبی که در نقد او گفته میشود را خوانده است. او هم از زنان دفاع کرد و هم عملکرد طالبان در نقض حق زنان را زیر سوال برد: «من مصاحبه کردهام و به من اعتراض هم شده است که گفتهام این طالبان، طالبان ۲۰ سال قبل نیستند و تغییر کردهاند. من احساس میکنم طالبان تغییراتی کردهاند ولی چیزی که من بسیار نگران آن هستم، این است که کسی نباید جلوی تعلیم زنان را بگیرد. دانشگاهها باید به روی زنان باز باشد. کدام دین و شریعت، از تحصیل زنان جلوگیری کرده است؟ این نظر عدهای است که تنگنظر هستند. طالبان! شما را به خدا این کار را نکنید. دانشگاهها و مدارس را به روی زنان باز کنید. توصیه من آن است که قبل از دانشگاه مردان، باید دانشگاه زنان باز شود. زنان استعداد دارند. آنها میخواهند علم و دانش فرابگیرند. شما با کدام مجوز شرعی جلوی آنها را گرفتهاید؟ چه کسی به شما گفته اجازه تعلیم به آنها ندهید؟» وی افزود: «عدهای از من انتقاد کردهاند که شما اینها را نگفتهاید؛ درحالیکه اینطور نیست. من الآن اینها را بر سر منبر میگویم و پیشتر هم گفتهام و به طالبان پیام دادهام که جلوی تعلیم زنان را نگیرید. ما به طالبان گفتهایم که علمای جهان اسلام قانع نمیشوند که جلوی تعلیم زنان را بگیرید. من این را مسئولیت شرعی طالبان میدانم که حقوق زنان را رعایت کنند.»
اما با وجود این صحبتهای مولوی عبدالحمید، سیستان و بلوچستان وضعیت خوبی در رسیدگی به وضعیت زنان ندارد. براساس آمارها، سیستان و بلوچستان دارای پایینترین سن ازدواج در میان زنان ایرانی است و کودکهمسری امری بسیار شایع در این استان است. مسائلی مثل چند همسری نیز از طرف عبدالحمید و اطرافیان او تقبیح نشده است: «درست است که برای زنان سخت است، ولی الان در جامعه ما جمعیت زنان بیشتر از مردان است. جنگها مثل جنگ ایران و عراق جمعیت مردان را کمتر کرده است. تعدد همسر از لحاظ شرعی درست است و حکمتی در حکم خداوند است، ولی خداوند مشروط کرده که باید عدالت رعایت شود. اگر عدالت رعایت شود، حقوق زنان ضایع نمیشود.» در واقع، عبدالحمید در مسائل مرتبط با زنان، تفاوتی با بعضی از روحانیون شیعه ندارد و چهبسا با بعضی نواندیشیهای حوزه شیعه نیز مخالف باشد. بهخصوص اینکه به یاد داشته باشیم آغاز اعتراضات زاهدان، ارتباطی به موضوع مهسا امینی نداشت.
اعدام نکنید
در این بین، بعضی مواضع عبدالحمید ناشی از تفسیر او از اسلام است. او بارها و بارها با حکم اعدام به شکلهای مختلف، مخالفت کرده است. او همین هفته اخیر گفته بود: «آنقدر بر سر قوه قضائیه فریاد زده شده که این اعدامها به ضرر کشور است. اعدام در حیات طیبه آنحضرت (صلیاللهعلیهوسلم) و در سیره خلفای راشدین و حیات بابرکت امیرالمومنین حضرت علی نبوده است. شما این اعدامها را از کجا آوردهاید؟ این اعدامها به ضرر کشور و اسلام است. کسی که جرمی مرتکب میشود، باید زندانی شود یا به شیوه دیگری مجازات شود» البته پیش از این هم در زمان اعدام بعضی چهرههای دیگر نیز مولوی عبدالحمید به صراحت با این کار مخالفت کرده بود. مثل زمانی که آرش رحمانیپور اعدام شده بود، وی در نمازجمعه گفته بود: «مسئله اعدامها در کشور ما موجب نگرانی مردم شده است و کشور ما از معدود کشورهایی است که آمار اعدام در آن زیاد است... اعدام نمیتواند امنیت و همگرایی و همدلی را بیشتر کند.»
گرچه مولوی عبدالحمید درباره شکنجه و اعترافات اجباری نیز مواضع صریحی داشته اما انتقاد او از اعدام که تقریبا در همه کشورهای اسلامی یکی از ابزار برخورد با مخالفان رادیکال حکومت است، نشان از خوانش متفاوت او از بسیاری از روحانیون اهلسنت در عربستان و پاکستان و... دارد.
بلوچستان یا ایران؟
محبوبیت عبدالحمید البته در جغرافیای جنوب سیستان و بلوچستان خلاصه نمیشود. یکی از نزدیکان عبدالحمید با اشاره به محبوبیت او بین اکثر مردم زاهدان میگوید: «امروز جمعیت قابل توجهی از مردم بلوچ به استانهای دیگر مهاجرات کردهاند. ضمن اینکه بعضی ساکنان شهرهای سنینشین در استان گلستان، هرمزگان و... نیز ارتباط نزدیکی با مولوی عبدالحمید دارند. جایگاه عبدالحمید البته از جغرافیای ایران نیز فراتر رفته است و شاید همین ارتباط نزدیک است که کمک کرد نامه و سفارش او زمینه آزادی چند سرباز ایرانی را از دست گروههای تروریستی، فراهم کند.»
مذاکره با عبدالحمید
عبدالحمید بنابر قرائن موجود اهل مذاکره در فضای سیاسی است. هم با طالبان و هم با اصلاحطلبان. هم با موافق، هم با مخالف. هم با تروریستهای شرق کشور و هم با محمدرضا خاتمی. در وقایع اخیر نیز عبدالحمید با دستگاههای امنیتی به سبک خود مذاکره کرده است و توانسته امتیازاتی به دست بیاورد. چنانچه بعد از وقایع جمعه خونین زاهدان شورای تامین زاهدان بیانیهای داد و نوشت: «ضمن پذیرش قصور برخی از ماموران و عزل رئیس وقت کلانتری 16 و فرمانده انتظامی شهرستان زاهدان و همچنین جبران خسارت وارده به جانباختگان بیگناه و خانوادههای آنان اعلام میدارد که؛ پرونده حوادث تلخ زاهدان اعم از محرکین، اغتشاشگران و مهاجمان به کلانتری و از طرفی مسئولین ذیربط انتظامی جهت رسیدگی به تخلفات و جرائم، تشکیل و به همراه مستندات کامل برای رسیدگی همهجانبه به مراجع قضائی ارسال شده تا به صورت دقیق و براساس ضوابط قانونی مورد رسیدگی قرار گیرد.» این تنها موردی بوده که از ابتدای ناآرامیهای مرتبط با وفات مهسا امینی، دستگاههای امنیتی کشور از قصور خود به این صراحت سخن گفتهاند. البته عبدالحمید این هفته اعلام کرد از فرایند مذاکرات راضی نیست: «مسئولان پیشنهاد دادهاند که ما دیه آنها (آسیبدیدگان حوادث) را میدهیم اما فعلا به دلیل آنکه خواسته ما مبنی بر محکومکردن این جریان و اذعان به مظلومیت مردم و مواخذه مجرمان در هر ردهای، تأمین نشده و قدمهایی که برداشته شده، رضایت مردم را تأمین نکرده است، نظر من بر آن است که دیه نگیریم و خودمان به این خانوادهها کمک کنیم. اصل آن خواستهها هستند و آن خواستهها باید برآورده شوند.»
عبدالحمید، خوب یا بد، در جایگاهی ایستاده که سالها اصلاحطلبان آن را در تئوری آرزو میکردند. این که بدون توسل به خشونت و با اتکا به سرمایه اجتماعی، در بزنگاهها، طرف مذاکره با سیستم باشد. اصلاحطلبان سالها از عبدالحمید دعوت میکردند تا با آنها همراه باشد. شاید در آینده کنشگری سیاسی مولوی عبدالحمید بهعنوان یک کنش خشونتپرهیز مورد توجه نسل بعدی اصلاحطلبان باشد.