روسـیه ایران بزرگ اوراسیا میشود
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

الکساندر گابویف کارشناس ارشد بنیاد کارنگی در گفتوگو با فایننشال تایمز:
سه هفته قبل از حمله روسیه به اوکراین، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه به چین رفت و با شیجینپینگ، همتای چینی خود دیدار کرد. دو رئیسجمهور در پیامی مشترک به غرب اعلام کردند که در مخالفت با گسترش ناتو متحد هستند. روسایجمهور چین و روسیه از شراکت بدون محدودیت خبر دادند. وقتی روسیه به اوکراین حمله کرد، این بهآن معنا بود که توجه غرب نهتنها به روسیه، بلکه به شریک آن چین نیز معطوف شد. در اجلاس اخیر ناتو، ینس استولتنبرگ، دبیرکل این ائتلاف به صراحت اعلام کرد که چین نیز اکنون یک نگرانی فزاینده برای ناتو است. او گفت:« چین دشمن ما نیست، اما ما باید نسبت به چالشهای جدی که این کشور متوجه ما کرده، آگاه باشیم. ما باید در کنار شرکای خود برای حفظ نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین و یک سیستم جهانی مبتنی بر هنجارها و ارزشها بهجای خشونت وحشیانه، بایستیم.» روزنامه فایننشال تایمز که از آغاز جنگ در اوکراین پوشش ویژه رسانهای این جنگ را انجام داده و این پوشش رسانهای را بهصورت رایگان در اختیار مخاطبان خود قرار میدهد، در پادکست خود گفتوگویی با الکساندر گابویف، تحلیلگر برجسته روسی انجام داده است. گابویف از ماه مارس سال جاری این کشور را ترک کرده و حالا اجازه بازگشت به روسیه ندارد. او یکی از برجستهترین تحلیلگران سیاستخارجی روسیه است. در حال حاضر نمی توانید به روسیه برگردید. لطفا توضیح دهید که در چه شرایطی و چرا روسیه را ترک کردید؟ الکساندر گابویف: خیلیها از روسیه رفتند. دلایل شخصی من مربوط به مسائل امنیتی بود. حتما خیلی ها در روسیه از شما می خواستند که کشور را ترک کنید. دوست ندارم در این مورد اظهارنظر کنم. اما خیلیها بهخاطر اینکه از قبل میگفتم این جنگ طرح اولیه روسیه است، ناراضی بودند. من درست چند روز قبل از آغاز جنگ مقالهای در همین باره در هفتهنامه اکونومیست نوشتم. جنگ از 24فوریه آغاز شد. شما کی روسیه را ترک کردید؟ من اول مارس از روسیه خارج شدم. جنگ یک شوک فکری نبود، اما قطعا یک شوک عاطفی بود. جنگ از پنجشنبه شروع شد. روز شنبه من با پسر شش سالهام بازی میکردم که دفتر دادستانی کل هشدار داد کار برای یک سازمان بینالمللی ممکن است خیانت محسوب شود. بعد با خودم گفتم حتما آنها دارند درباره افرادی مثل من صحبت میکنند. بنابراین یک بلیت آنلاین خریدم و اول مارس روسیه را ترک کردم. آیا مطمئن بودید که اجازه خروج از کشور را خواهید داشت؟ خب این هم خودش داستانی دارد. من با یک واکسن شناختهشده بینالمللی واکسینه نشدم، بنابراین بلیتهای برگشت من دقیقا دوره واکسیناسیون را پوشش میداد. جلو من را گرفتند و به اتاق بازجویی بردند. در آنجا یک افسر جوان FSB وجود داشت که 10دقیقه با من حرف زد و پرسید که دلایل رفتنم چیست و چیزهایی از این قبیل. به او گفتم قرار است واکسن بزنم. به زودی برمیگردم و فکر نمیکنم مشکلی باشد. اما پس از آن به دلیل ماجرای پراتاسویچ، یکی از رهبران مخالفان بلاروس که در پرواز رایانایر و در حال پرواز دستگیر شد با خودم گفتم، به اندازه کافی احساس امنیت نخواهم کرد مگر اینکه از مرزهای روسیه خارج شوم. البته مشکلی نداشتم. اگر هم دستگیر میشدم دیگر کاری بود که شده بود. حتی مقداری وسیله در چمدانم داشتم که اگر به زندان میرفتم... واقعا داشتی با خودت لباس زندان می بردی تا اگر دستگیر می شدی... خب این کار بهنوعی در حافظه ژنتیکی ماست. برخی افراد خانواده من در دهه30 در دوران استالین در زندان بودند. بنابراین مسلما دوست نخواهید داشت که وقتی در مرز دستگیر میشوید، برای زندان رفتن آماده باشید. فکر میکنم بیش از حد محتاط بودم، اما باز هم بهتر بود در امان باشم تا متاسف. به هر حال همه چیز ممکن است و هیچچیز غیرممکن نیست. قبل از اینکه به تخصص شما در مورد روسیه و چین بپردازیم، که قطعا انجام خواهیم داد، فقط به من بگویید، می دانید که زندگی، به عمد یا غیرعمد حتی برای مخالفان روسی که کشورشان را ترک کرده اند، بسیار دشوار شده است؟ زیرا شما نمی توانید از کارت های اعتباری خود استفاده کنید یا پول از کشور خارج کنید. کار برای بسیاری از این افراد بسیار سخت است. چطور این شرایط را مدیریت می کنید؟ درست است. اما من تحت حمایت بنیاد کارنگی هستم و از این بابت بسیار سپاسگزارم. روسهایی که کارفرمایان خارجی دارند که واقعا به آنها اهمیت میدهند یا افرادی که در کار فناوری اطلاعات هستند و میتوانند از هر مقصدی کار کنند، افرادی هستند که باز کردن حسابهای بانکی برایشان آسانتر است. بسیاری از افرادی که مخالف کرملین یا روزنامهنگار هستند واقعا در شرایط سختی قرار دارند زیرا پسانداز ندارند. آنها به پسانداز خود در روسیه دسترسی ندارند و زندگی برایشان بسیار دشوار است. بنابراین شما قادر خواهید بود همچنان سیاست خارجی روسیه را دنبال کنید و یکی از کارشناسان برجسته در این زمینه باشید. پس اجازه دهید از شما سوال کنیم که در حال حاضر به نظر شما چین چقدر به روسیه کمک می کند؟ فکر نمیکنم کمکی در کار باشد. در هر صورت چین یک کشور بسیار خودخواه و عملگراست که به این وضعیت از دریچه منافع خود نگاه میکند. البته دوراهی که چینیها بر سر آن قرار گرفتهاند این است که روسیه از اهمیت بالایی برایشان برخوردار است؛ نهتنها به دلیل روابط شی جین پینگ و پوتین، بلکه به این دلیل که مرزهای مشترک طولانی دارند. چین نمیخواهد روسیه به یک چالش امنیتی یا به کشوری طرفدار غرب تبدیل شود و بتواند بخشی از چین را محاصره کند. تجارت با روسیه برای چین سودمند است. علاوه بر این روسیه یک منفعت دیگر هم برای چین دارد و آن اینکه میتواند توجه غرب را به خود جلب کند. در عین حال دسترسی چین به بازارهای غربی و فناوریهای غربی از اهمیت بالایی برای پکن برخوردار است. بنابراین باید تعادلی در این میان ایجاد شود. سوالی که پکن از خودش میپرسد، این است که «اگر ولادیمیر پوتین را زیر چرخهای اتوبوس بیندازیم، آیا این کار به تغییر اساسی در روابط آمریکا و چین منجر خواهد شد؟ آیا این بهآن معناست که هوآوی از لیست تحریمها خارج شده و غرب دیگر درباره سینکیانگ یا هنگکنگ صحبت نخواهد کرد؟» و پاسخ میدهد: «نه اینطور نیست. چماقها همواره بالای سر ما خواهند بود، بنابراین چرا باید روابط خود با روسیه را قربانی کنیم؟» باید بدانیم که خطوطقرمز غرب چیست. خطوط قرمز مشخصا کمک مادی مستقیم به روسیه برای اهداف جنگی ازقبیل ارسال مهمات و تسلیحات یا کمک به دورزدن تحریمهای اولیه است و چین این کار را نمیکند. اما در بخشهای دیگر و هرچیزی که توسط تحریمهای اولیه پوشش داده نمیشود، فضای زیادی برای مانور وجود دارد. سوال بعدی این است که روسیه قرار است نفت و گاز خود را به کجا ببرد اگر بخواهد جریان انرژی به اروپا را قطع یا محدود کند؟ چین مانند هند مقصد اصلی روسیه خواهد بود، اما مسلما چین اهمیت بیشتری برای روسیه دارد و این دقیقا همان عاملی است که به چین قدرت میدهد. قبل از اینکه از روسیه خارج شوم مقامات عالیرتبه زیادی در سیستم بودند که میشناختمشان و همه آنها نگران بودند و میگفتند: «اگر روابط خود با غرب را عملگراتر نکنیم و اصلاحات ساختاری انجام ندهیم، به این معنی خواهد بود که ما بهطور فزایندهای، طی 10 تا 15سال دیگربه چین وابسته خواهیم شد و این لزوما چیزی نیست که منافع روسیه را تامین کند». اما امروز، از آنجاییکه روسیه همه ابعاد سیاستخارجی خود از دریچه رویاروییاش با غرب را در جنگ با اوکراین میبیند، همه این نگرانیها از یاد رفتهاند و روسیه در مسیر تبدیل شدن به یک شریک کوچکتر برای چین قرار دارد. روسیه در حال وابسته شدن به چین است. آیا روسیه می تواند به چین گاز بفروشد چون زیرساخت های فیزیکی برای این کار وجود ندارد؟ بله، زیرساخت فیزیکی وجود ندارد. فقط یک خطلوله وجود دارد که از شرق سیبری میگذرد و دو میدان گازی هستند که چین تنها بازارشان است. اما با آوردن گاز از یامال، روسیه نمیتواند آن را به مایع تبدیل کند چون تکنولوژیاش را ندارد. بنابراین نیاز به خطلولهای دارد که به چین برسد و مسکو و پکن برای مدت طولانی در مورد آن بحث میکنند. این خطلوله به سرعت ساخته خواهد شد زیرا این میدانها در حال حاضر در حال تولید گاز هستند. آنها در مورد ظرفیتی معادل 50میلیارد مترمکعب صحبت میکنند که تقریبا یکسوم چیزی است که روسیه قبلا به اتحادیه اروپا میفروخت. موضوع این است که اگر این خطلوله توسط دو دوست پوتین یعنی گنادی تیموچنکو و آرکادی روتنبرگ ساخته شود و بدون بند دستمزد برابر به مرز چین بیاید، چین هیچ نیاز و الزامی به خرید این گاز نخواهد داشت که این به چین اهرم فوقالعادهای نهتنها در برابر روسیه، بلکه در برابر سایر تامینکنندگان گاز مانند قطر میدهد. بنابراین فکر میکنم این خطلوله برای چین بسیار مفید است و اگر این خطلوله خیلی زود ساخته نشود، بسیار شگفتزده خواهم شد. چقدر سریع می توانند آن را بسازند؟ فکر میکنم حدود سه تا چهار سال طول بکشد. بنابراین روسیه می تواند دوره دشواری داشته باشد. اما فکر می کنم دوره ای وجود دارد که طی آن اروپا هنوز برای حدود سه سال گاز روسیه را خریداری می کند، بنابراین ممکن است مشکلی نداشته باشند؟ خواهیم دید. گاز برای بودجه دولت روسیه چندان مهم نیست، زیرا بخش عمدهای از درآمدهای دولت از نفت حاصل میشود. با قیمتها در سطوح فعلی، روسیه در وضعیت مالی خوبی قرار دارد. به رکود تولید ناخالص داخلی توجه نکنید. در اقتصاد روسیه روند رشد اقتصادی چندان مهم نیست بلکه مدیریت پولی اهمیت دارد. جریان پولی که به خزانه کرملین میرود فقط برای این است که سیستم را فعال و نظامیان را راضی نگه دارد و جمعیت را ساکت کند. بنابراین شما پیش بینی نمی کنید که این تحریم ها به این زودی ها رژیم پوتین را سرنگون کند؟ من هیچ شکاف معنیداری نمیبینم که منجر به فروپاشی رژیم پوتین شود. فشار از پایین به بالا مانند بزرگترین تظاهرات در مسکو فقط توانست حدود هزارنفر را در یک شهر 17میلیونی گرد آورد. فراریان کجا هستند؟ در راس قدرت، الکسی کودرین را داریم که بدون انتقاد از جنگ، کشور را ترک کرد. ما بانکداری بهنام اولگ تینکوف داریم که نسبت به جنگ منتقد بود و با کسری از قیمت، بانکش را از او گرفتند و فقط یک دیپلمات روسی را در ژنو داشتیم که از سمت خود کنارهگیری کرد. افراد زیادی هستند که میشناسمشان و بیسروصدا این مناصب را ترک میکنند و به دنبال شغلی در جایی دیگر هستند. اما فقط همین است. بنابراین روسیه در حال گذار از مدلی اقتصادی و کشوری است که قبلا بوده و حالا در حال تبدیل شدن به یک ایران غولپیکر در اوراسیاست. این گذار پر از دستانداز خواهد بود، اما شکافهایی ایجاد نخواهد کرد که برای تغییر رژیم پوتین کافی باشد. منظور شما از ایران غول پیکر اوراسیا چیست؟ چراکه روسیه اساسا کشوری است که از غرب جدا شده است. ایران از غرب جداست. اقتصاد سادهای دارد و از نظر فناوری عقبتر است. اما اشتباه نکنید، ایران کشوری است که خودکفاست. بله به لحاظ کیفیت زندگی، شما و من نمیخواهیم در ایران زندگی کنیم. روسیه بهمراتب بهتر از ایران است. اما هنوز مردم در ایران زندگی میکنند. آنها فناوری بومی و سلاحهای بومی را توسعه دادهاند. اگر انتظار این باشد که تواناییهای نظامی روسیه را کاهش دهیم تا آنها قادر به تولید سیستم جدید نباشند، این تصور اشتباه است. ایران و کرهشمالی، تجربه روسیه در تولید سلاح و توانایی و استعدادهای فکری را ندارند اما همچنان برنامههای نظامی بسیار پیشرفتهای دارند و این دقیقا همان چیزی است که روسیه خواهد داشت. خط فکری بسیار جالب و نسبتا نگران کننده ای است چون همانطور که می دانید قطع ارتباط ایران با نظام بین الملل در حال حاضر برای غرب بسیار دشوار است. نگه داشتن دائمی روسیه در چنین موقعیتی بسیار دشوار است. در روسیه دیدگاه این است که در میدانهای نبرد اوکراین، روسیه نهتنها با خود اوکراین بلکه با غرب نیز میجنگد، زیرا نظامیان روسی توسط سلاحهای غربی کشته میشوند. ابزارهای روسیه بسیار معدود است. بنابراین قطع کردن جریان گاز و مهندسی بحران انرژی در فصلی که ذخایر باید پر شوند، یکی از نشانههای رویکردی است که ما در بازار گاز میبینیم. اما پس از آن نیز این ایران غولپیکر (روسیه) بهطور فزایندهای با چین دوست خواهد شد و مایل خواهد بود آنچه چین میخواهد را بدون نقض غرور روسیه انجام دهد. بنابراین درواقع این شرایط، برد خالص برای چین است. البته برخی نکات منفی نیز وجود دارد که تنش با غرب را تشدید میکند، اما تنشها همین حالا هم وجود دارند و این بهخاطر روسیه نیست، بلکه به این دلیل است که چین تغییر نخواهد کرد. چین قاطع خواهد بود و میخواهد هژمون امنیتی منطقه باشد. چین خواهان اتحاد مجدد با تایوان است و دموکراتیک نمیشود. همچنین میخواهد فناوری بومی را توسعه دهد و در برخی از حوزههای پیشرفته فناوری با غرب رقابت کند. سرقت IP مانند هر چیزی که غرب از آن خوشحال نیست وجود خواهد داشت. چین نمیخواهد با قوانین نوشته شده توسط آمریکاییها ادغام شود و این روند همچنان ادامه خواهد داشت. بنابراین روسیه اکنون به روشی بسیار قاطعانهتر و تهاجمیتر نسبت به ارزیابیهای چین، همین کار را انجام میدهد. من عملگرا هستم و معتقدم این روش منافع درازمدت روسیه را تامین نمیکند اما برای چین بسیار مفید است. اساسا آیا ما در آن زمان شاهد یک جهان دو بلوکی خواهیم بود؟ جهانی با مرکزیت ایالات متحده و غرب و جهانی با مرکزیت روسیه و چین، سپس گروه سومی از کشورها که هیچ یک از قطب ها را انتخاب نخواهند کرد؟ بله. آن گروه سوم، جنوب جهانی است. به همان اندازه که این گروه متنوع است ولی در عین حال، کشورهایی هم مانند هند هستند که سعی میکنند هم اعضای دو بلوک اول و هم عضو بریکس باشند. من فکر میکنم از آنجاییکه چالش اصلی هند در آینده، چین است، بنابراین سعی خواهد کرد به غرب نزدیکتر شود و در عین حال رابطه ویژهای با روسیه نیز داشته باشد. نمیدانم تا چه زمانی این رابطه ادامه خواهد داشت. چون اگر پنج سال دیگر چین به روسیه بگوید: ببین! هند دوست من نیست و چرا هنوز سلاحهای پیچیده خود را به هند میفروشی؟ آنوقت روسیه مجبور خواهد شد این کار را متوقف کند. بنابراین فکر میکنم ارتش هند هم به این موضوع فکر میکند. آنها به این فکر میکنند که روسیه به دلیل تحریمها چه نوع تواناییهایی را میتواند عرضه کند. در عین حال غرب به دنبال آن است که دری برای ارائه گزینههای جدید به هند باز کند تا از خرید سختافزارهای روسی فاصله بگیرد. این اتفاقی است که در آینده برای صنایع نظامی روسیه رخ خواهد داد. بنابراین در آینده شاهد وابستگی فزاینده روسیه به چین خواهیم بود، اما آسیای جنوب شرقی چطور؟ فکر می کنید آنها به کدام مسیر خواهند رفت؟ من فکر میکنم تنشهایی وجود دارد و مسائل خیلی به این بستگی دارد که تعهدات امنیتی ایالاتمتحده چقدر پایدار باشد. فکر میکنم این تعهدات سرمایهگذاریهای بلندمدت هستند و پنتاگون تا حدی در این منطقه ثبات خواهد داشت. اما چین همسایه غولپیکر این منطقه است. آنها نمیخواهند بین چین و آمریکا یکی را انتخاب کنند اما درنهایت چین واقعیتی است که آنها با آن روبهرو هستند. چین بزرگترین شریک تجاری، سرمایهگذار، ارائهدهنده فناوری و بازار بزرگی برای این منطقه است و چینیها در این منطقه حضور خواهند داشت. بنابراین فکر میکنم آنها سعی میکنند تا زمانی که میتوانند انتخاب نکنند. اما کشورهایی مانند کامبوج و سایرین به طور فزایندهای به چین متکی خواهند شد و بیشتر با اردوگاه چین همسو خواهند شد. اگر با نگاهی درازمدت به روابط چین و روسیه بنگریم، این مورد جالب است که چین در مورد بهبودی اش از احساس تحقیر صحبت می کند و سرزمین هایی که در قرن نوزدهم به روسیه واگذار کرده. آیا این نکته حائز اهمیت است؟ فکر میکنم این موضوع برای مدتطولانی برای روسیه نگرانکننده بود. اکنون مرزها رسما مشخص شده است. روسیه با چین اختلاف ارضی ندارد. روسیه یک ابرقدرت هستهای است و فقط انجام یک کار تهاجمی علیه روسیه، بسیار گران تمام میشود. چینیها دست به چنین ریسکی نخواهند زد. ازنظر جمعیتی هم، چین یک جمعیت سالخورده دارد که رو به کاهش خواهد بود. بنابراین پتانسیل جمعیتی برای سکونت در این مناطق ندارد. پراکندگی جمعیت چینیها در خاوردور نیز به دلیل مارپیچ نزولی اقتصاد روسیه، شیوع کرونا و بسیاری موارد دیگر در حال کاهش است. بنابراین فکر نمیکنم که این نگرانی وجود داشته باشد. اگر این را یک سناریو به حساب آوریم آنوقت دههها بعد روسیه از ثبات کمتری برخوردار خواهد بود، این جداییطلبی بیشتر توسط اقلیتها یا مناطق قومی صورت خواهد گرفت و سپس روسیه اساسا از هم میپاشد. فکر میکنم این سناریو بسیار بعید است ولی به هر حال سناریویی است که باید به آن توجه شود. من وزن آن را کمتر از 10درصد میبینم. توصیف شما از روسیه به عنوان یک ایران غول پیکر جدید، بسیار مجذوبم کرد. این وضعیت برای طبقات متوسط روسیه چگونه خواهد بود؟ من و شما در سال 2018 و در جریان جام جهانی با هم آشنا شدیم. آن زمان روسیه پر از اتباع خارجی بود. اتباع عادی روسیه با غربی ها معاشرت می کردند و آن زمان می توانستند به غرب سفر کنند اما اکنون با واقعیت بسیار متفاوتی روبه رو هستند و نمی توانند به غرب سفر کنند. من حدس می زنم آن نوع کالاهای مصرفی غربی که زندگی را برای روس ها جذاب تر می کردند، دیگر وجود نخواهند داشت. برخی از مردم کشور را ترک خواهند کرد و آنها همین حالا در حال ترک روسیه هستند. همچنین از آنجایی که فرزندان شما در مدرسه آموزش خواهند دید که اوکراینیها بمب هستهای میسازند تا روسیه را تهدید کنند و ما باید برویم و اوکراینیها را بکشیم، زیرا آنها چالشی برای امنیت ملی ما هستند، من نمیخواهم بچههایم در مدارس روسیه آموزش ببینند و بعد در خانه با مادر و اعضای خانوادهشان در مورد اینکه دنیای واقعی چگونه بهنظر میرسد، براساس این تصاویر ساختگی صحبت کنند. ما در زمان اتحاد جماهیر شوروی در روسیه بودیم. الان نمیخواهم خانوادهام در روسیه باشند، اما بسیاری از مردم گزینههایی که من دارم را ندارند، بنابراین میمانند. افراد زیادی هستند که از سیاست کرملین حمایت نمیکنند، اما ابزار یا فرصتی برای بیرون رفتن ندارند. ما تحت حکمرانی شوروی و پشت پرده آهنین زندگی میکردیم. این پرده آهنین هنوز هم وجود دارد. موضوع فقط کالاهای مصرفی نیست. روسیه فرهنگ بزرگی دارد. طنز و فاجعه این است که دو دهه حکمرانی پوتین بر روسیه یکی از شادترین دورههای تاریخ روسیه بود که در آن کشور نسبتا آزاد و سرانه درآمد نسبتا زیاد بود و اکنون متاسفانه همه آن دستاوردها از بین رفته است. ترجمه: آریا صدیقی