| کد مطلب: ۱۴۳۱۵

گل‌ها هم بوی مرگ می‌دهند

«بازآرایی گورستان»، عنوانی است که آیدین باقری برای آخرین مجموعه‌ آثار به نمایش‌درآمده‌اش در گالری طراحان آزاد، برگزیده است. نمایشی چندرسانه‌ای که هنرمند تلاش کرده‌ با بهره‌جویی از امکانات بیانی هرکدام از آن‌ها و محول‌کردن بار مفاهیم مدنظرش بر دوش هریک، در پی احضار مفهومی کلان‌تر برآید. این نمایشگاه را نمی‌توان به هیچ‌یک از مدیوم‌های مورد استفاده در آن، تقلیل داد. ما با مجموعه‌ای واژه‌بنیان و توأمان فریم‌محور، سروکار داریم. عکس‌ها، سنگ قبرها، اسناد، فرش، ویدئو و... همگی واسطه‌هایی پیشاپیش حاوی معنا هستند که به لحاظ فرمی از منطقی قاب‌محور تبعیت می‌کنند.

هوفر حقیقی

عکاس و کیوریتور

هنرمند با تدقیق در دوگانه‌‌ مرگ/حیات، سعی نموده ابتدا کُلی یکپارچه را برسازد و بلافاصله پس از پیکربندی آن، با پتک و چکش مشغول متلاشی‌کردن آن شده است. سپس با خاطرنشان‌کردن سرچشمه‌ اینک محوشده‌ اجزا، بازگشت‌ناپذیری انضمامی باستانی را به سوگ می‌نشیند. کلیتی چندپاره‌ که حتی با فرض محالِ یافتن تمام تکه‌هایش نیز، دیگر نمی‌تواند همان باکره ملون سابق شود. عنوان این نمایشگاه مرا بر آن داشت تا برای ورود و کندوکاو در لایه‌ها و دلالت‌های فراوان این مجموعه، سویه‌ای زبان‌شناختی را اتخاذ کنم و از طریق ریشه‌جویی واژگانی، پلی به رویکردی هستی‌شناختی برای تحلیل آثار پیش‌‌رو بزنم.

واژه‌ «آرایی»، از مصدر کلمه‌ آراستن، به معنی زینت‌دادن، آبادکردن و نظم‌دادن است. ایستادن، برخاستن، دورشدن، بزک‌کردن، آذین‌بستن، تزئین‌کردن، برپاکردن، منعقدساختن، مهیاکردن، سامان‌بخشیدن و چیدن، واژگانی هستند که هریک به‌نوعی در گستره‌ معنایی واژه‌ «آرایی»، قرار دارند.

«ستان»، پسوندی فارسی و به‌ معنی جا، مکان یا سرزمین است. این پسوند از ریشه‌ واژه‌ sthāna است و در زبان هندوایرانی به‌ معنی مکان بوده‌ و با واژه‌ لاتین state و status به معنی ایستادن و قرارگرفتن هم‌ریشه است.

در زبان هندواروپایی stā به معنی ایستادن آمده و هم‌ریشه‌ واژه‌ stand در انگلیسی، stāre در لاتین و histamai در یونانی است که همگی به معنی ایستادن هستند. در زبان روسی stan، زیستگاه یا مکان اقامت نیمه‌دائمی است.

در زبان‌های بوسنیایی، صربی و کرواتی stan در کاربرد مدرن آن، معنی آپارتمان و سکونت می‌دهد و در گذشته در معنی محل زندگی استفاده می‌شده است. همچنین ریشه‌ این کلمه را در زبان‌های ژرمن، می‌توان در واژه‌ Stand به معنی محل و مکان یافت و Stadt در آلمانی، stad/sted در هلندی و اسکاندیناوی، stead در انگلیسی، همه به معنی شهر هستند.

بدین‌ترتیب با رصد شعاع امکانات معنایی عنوان نمایشگاه، می‌توان به تحلیلی دقیق‌تر جهت مرئی‌سازی شبکه‌ درهم‌تنیده‌ معناها دست یافت؛ مفاهیمی که گویی با متضاد خود، معنایشان کامل می‌گردد.

مرگ، حیات، ایستادن، خفتن، عمودی، افقی، موقت، دائمی، مکان، بی‌مکان، هستی، نیستی، نظم، اغتشاش، رسوب، طغیان، آبادی، خرابات، برپاکردن، ساقط نمودن، زدودن، افزودن، چیدن، هم به معنای با ترتیب نزد هم نهادن و هم، کندن و قطع‌کردن. تجمیع این مفاهیم در مجاورت هم، همان چیزی است که برسازنده‌ ماهیت پارادوکسیکال شهر و موکد بیماری لاعلاج آن است.

در این نمایشگاه چاپ‌های بزرگی می‌بینیم که تصویری عام از چشم‌اندازی شهری را بازنمایی می‌کنند. تصاویری از شهر که برکشیده به تک تیرآهنی فلزی و زنگ‌زده‌اند. چاپ‌ها به‌مثابه‌ نامه‌ای عظیم‌اند که این‌بار متشکل از کلماتی حاوی پیامی صریح و خوانا نیستند. تصاویری که به زبان کدگذاری‌شده‌ تصاویر فنی، آراسته گشته‌اند. آراسته، در تمام معانی ذکرشده‌. صفرویک‌هایی که هرگز نمی‌توان با نگاهی گذرا به درکی از پیام‌شان نائل شد. شهری که گویی طومارش بارها پیچیده شده است. بکارتی زدوده‌شده از شهر، توسط چیزی از جنس خودش. تیرآهن‌هایی عمودی که این‌بار نه بر دل زمین که بر پیکره‌ نیمه‌جان و فرتوت شهر فرود آمده‌اند.

سنگ قبرهایی که بدون هیچ رد و نام و نشان و حرف و عددی، با نظمی پیش‌نهاده، کف گالری پخش شده‌اند. گورها با گل‌ها آذین شده‌اند. گل‌هایی که روزی از دل خاک سربرآورده بودند تا نویدبخش استمرار حیات باشند، از بن، چیده شده‌اند و اینک دال‌هایی هستند برای پاسداشت مرگ.

گل‌ها روی سنگ‌قبرها همچون وزنه‌ای سنگین، گویی به خوردِ مرگ رفته‌اند و دیگر جزئی جدایی‌ناپذیر از آن گشته‌اند و عمرشان نیز به درازای سنگ. گویی نه بادی، نه حرکتی و نه تجدیدی و نه زائر اهل قبوری. در این ناکجاآباد، گویی مرگ از درون قبرها به بیرون تراویده و حیات برای همیشه به درون نیستی خزیده است.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی