تروریسم بیپایان
انفجار کرمان نهفقط از حیث تعداد شهدا و مصدومین آن، بلکه با توجه به ظرف زمانی موجود بسیار بااهمیت است و باید آن را فراتر از یک اقدام تروریستی معمولی ارزیابی کرد. بهویژه اینکه در سه مراسم سالگردهای گذشته شاهد این اتفاق نبودیم. پرسش درباره این جنایت تروریستی را میتوان از دو جهت مورد بررسی قرار داد؛ اول، از سوی عاملین آن است. گرچه تا این ساعت هیچ گروهی بهطور رسمی و معتبر مسئولیت این جنایت را بر عهده نگرفته است، ولی بهصورت بالقوه میتوان داعش و یا باقیماندههای آنان در منطقه را متهم ردیف اول دانست. بهویژه آنکه این اتفاق را در مراسم شهید حاج قاسم انجام دادهاند؛ به نحوی که نوعی انتقام از او و طرفدارانش محسوب میشود. در ردیف دوم اسرائیل را هم میتوان متهم دیگر این ماجرا دانست؛ ولی تردیدی نیست که اگر آنها هم نقش داشته باشند، مسئولیت آن را نمیپذیرند؛ ولی این احتمال هست که با سوار شدن اطلاعاتی و لجستیکی توانسته باشند برخی نیروها را در اجرای این جنایت تحریک و کمک کرده باشند. در این میان، برخی نیروهای داخلی که دنبال درگیری منطقهای هستند اصرار دارند که این حملات را به حوادث منطقهای وصل کنند و ابعاد تنش و درگیری را افزایش دهند. بهطور قطع، چنین رویکردی دقیقاً منطبق بر خواست اسرائیل است و نظام سیاسی ایران نیز تاکنون نشان داده که از افتادن در دام این جماعت پرهیز خواهد کرد. بهویژه اینکه ایراد رسمی اتهام به اسرائیل برای افکارعمومی تبعات خاص خود را دارد و پیشاپیش باید به این تبعات آشنا بود. فراتر از اینکه مسئولیت به عهده کیست، این مسئله بسیار مهم است که روشن شود، جنایت مذکور آغاز یک روند و سیاست است که راهبرد مشخصی را پیگیری کرده و دنبال رسیدن به هدف سیاسی خاصی است؟ یا اقدامی موردی بوده که پشت آن راهبرد سیاسی خاصی وجود ندارد و فقط قصد ضربه زدن به کشور را داشته است؟ مثل اتفاقات مشابهی که در گذشته رخ داده است. در وجه داخلی، ماجرا قدری پیچیدهتر است. در درجه اول متاسفانه نظام اطلاعرسانی این رویداد مثل موارد قبلی بسیار ضعیف است؛ نهتنها هنوز سخنگوی رسمی برای توضیح ابعاد این جنایت در نظر نگرفتهاند، بلکه در کنار اخبار متناقض، مصاحبه وزیر کشور هم فاقد اطلاعات روشنگر بود.
از سوی دیگر، متاسفانه مدیریت اینگونه مراسم، به نسبت خطرات و تبعاتی که میتواند داشته باشد، مطلوب نیست. بهترین شاهد فاجعهای است که در سال۱۳۹۸ و هنگام خاکسپاری سردار سلیمانی رخ داد و دهها نفر از هموطنان زیر دستوپا جان دادند. هیچگاه مسئولیت افراد و نهادها در بروز آن رویداد تعیین و منتشر نشد.
در نتیجه، درسآموزی از آن فاجعه به فراموشی سپرده شد. اکنون هم چنین پرسشی را میتوان مطرح کرد که تحلیل رسمی نهادهای ذیربط درباره خطراتی که اینگونه تجمعات را تهدید میکند، چه بوده است؟ آیا اقدام تروریستی مورد توجه بوده یا خیر؟ اگر بوده، چه تمهیداتی اندیشیده شده است؟ و اگر نبوده، چرا؟
درهرحال، اهمیت اصلی این است که حکومت اطلاعات و تحلیل روشنی که برای افکارعمومی آرامبخش باشد، ارائه دهد. این حجم از تلفات در یک عملیات تروریستی بیش از حد متعارف و غیرقابلتصور است و قطعاً نیاز دارد که افکار جامعه را آرام کرد و اطمینان بخشید.