بدون عزم ملی؛ هرگز!
مشکلات بشر ناشی از خشکسالی که منجر به قحطیهای بزرگ میشد، حدود دو قرن است که بهشدت کاهش یافته؛ مگر در جوامعی که یا دولت در آنها مقتدر نیست و جنگ داخلی و خارجی برقرار است یا دولت مقتدر دارند ولی عقلانیت و دموکراسی در آنجا ضعیف یا کمیاب بود مثل رژیمهای کمونیستی. همه قحطیهای دو قرن اخیر تحت چنین شرایطی رخ دادهاند. در نظامهای مدرن که حکومتهای مسئول و پاسخگو و مورد اعتماد مردم متولی امور هستند و کارها را براساس عقلانیت و منافع عمومی و نظرات کارشناسان و نخبگان انجام میدهند، چیزی بهعنوان قحطی بیمعناست. زیرا اراده بشر از طریق عقل و همکاری افراد، میتواند بر عوارض این مسئله غلبه کند. امسال وضع آب و بارشها بیش از پیش کم شده است. گرچه امیدواریم تا پایان دوره بارشها یعنی بهار و حتی تیرماه، شاهد جبران این کمبودها در سراسر کشور باشیم؛ ولی متاسفانه کمبود بارش برف چنین چیزی را نشان نمیدهد و احتمالاً ذخایر آبهای زیرزمینی و سطحی کمتر از پیش شود. تصاویر ماهوارهای از مقایسه سالهای گذشته و امسال در رشتهکوههای زاگرس و البرز حکایت از تفاوت بسیار در وجود برف در ارتفاعات در امسال با گذشته میکند. بنابراین، اگر وضع به همین شکل ادامه یابد، باید آمادگی لازم را برای وضعیت کمآبی، هم در مصارف شهری و صنعتی و هم در تولیدات کشاورزی داشته باشیم، حتی ممکن است بر تولید برق نیز اثر بگذارد؛ چراکه پشت بسیاری از سدهای کشور به نسبت خالی از آب شده است. مسئله آب، مسئله امروز و دیروز نیست. فرونشستهای اصفهان و دیگر مناطق مرکزی کشور و حتی احتمال تخریب بناهای تاریخی این مناطق از عوارض آن است. گرچه این مسئله قدیمی است، ولی بزرگترین ضربه را دولت موردحمایت اصولگرایان در سالهای 84 تا 92 زد که مردم را تحریک به برداشتن غیرقانونی آبهای زیرزمینی کرد. بااینحال، گذشتهها گذشته است. برای آینده و وضعیت پیش رو نیازمند زمینههایی هستیم که بتوان با تکیه بر آن بحران کمآبی را تخفیف داد. در درجه اول احترام به نظرات کارشناسی و معیار قرار دادن عقلانیت در سیاستهای مربوط به آب و سایر امور است. بیان سخنان بیپایه و یا کوشش برای اینکه تقصیرها را به گردن قبلیها انداختن نهتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه نشان میدهد که دولت نه درکی از مسئولیتهای خود دارد و نه اعتمادبهنفسی برای حل و مدیریت بحرانها و مسائل جامعه. متهم کردن دلسوزان این سرزمین همچنان که در گذشته شاهدش بودیم بحران آب را نهتنها حل نمیکند، بلکه تشدید میکند. شرط دوم که بسیار مهمتر است، ایجاد عزم و همبستگی ملی میان دولت و مردم است که ظاهراً به نظر میرسد، نه ارادهای جدی برای آن وجود دارد و نه حتی اگر هم باشد به حل این مسئله وصال میدهد. عبور از بحرانهای اصلی جامعه و بهطور مشخص بحران آب، نیازمند یک عزم ملی است. عزم ملی را ما تنها در ماجرای جنگ تحمیلی تجربه کردهایم. در موضوعات دیگر، جامعه تاکنون کمابیش به دو قطب متضاد تبدیل شد و مانع از شکلگیری عزم ملی شده است. آقای وزیر ارتباطات در توجیه علت افزایش قیمت اینترنت چندین دلیل را ذکر میکند، از جمله گران شدن قیمت دلار و نیز مسئله تحریمها. درحالیکه اگر همین آقایان در جریان برجام با دولت روحانی همراهی میکردند، در سال۱۳۹۹ مسئله برجام را به جایگاه اول خود میرساندند و اگر آن قانون فاجعهبار مجلس را تصویب نمیکردند، و این همه شعار بیاهمیت بودن تحریم یا شعار پوچ دلارزدایی را نمیدادند، در این صورت امروز با اغلب این مشکلات مواجه نبودند و چهبسا آن عزم ملی میتوانست مانع از اعتراضات سال1401 شود و تورم را برای ششمین سال در حدود یا بالای 40 درصد تجربه نمیکردیم. بدون عزم ملی که محصول یگانگی دولت و مردم است، هیچ مسئلهای حل نمیشود؛ چه رسد به مسئلهای که به بحران تبدیل شده باشد و بدترین آن بحران آب است