مدیریت انحصاری فضای مجازی
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
هدفی که میان همه طرحها و مصوبات نهادهای مختلف حکومتی پیگیری میشود
فضای مجازی مهمترین رسانه عصر کنونی است. فضایی که در آن، فرهنگ بهعنوان تنها شیوه زندگی، آرامآرام به یک صنعت تبدیل میشود. صنعتی پولساز، مرتبط با ساخت قدرت و از همه مهمتر، مستحکم در برابر منتقدان و مخالفان. در ایران، این رسانه با گامهایی بلند به صنعتی فرهنگی تبدیل میشود که جامعه در بدو امر احساس میکند در آن میتواند آزادیعمل داشته باشد و همین دلخوشی آنها را به آینده امیدوار کرده است. اما با نگاهی دقیقتر درخواهیم یافت که این دلخوشی پایه و اساس درستی ندارد. موضوع رسانه، گردش اطلاعات و صنعت فرهنگی از چالشهای قابلتامل جامعه ایران است. دولت و حکومت در ایران، در سه دهه اخیر با سیاستهایی که بر بنیانهای غلط استوار شده، تعادل در گردش اطلاعات و بنیانهای فرهنگی را برهم زده است و سعی در مدیریت پنهان و غیرآشکار آن دارد. همین امر، جامعه ایران را از وضعیت معمول خارج کرده است. یک جامعه وقتی در مسیر پیشرفت و توسعه قرار میگیرد که مولد باشد و با آن تغذیه شود؛ مولد علم، اطلاعات و ثروت. از میان این سه منبع، تولید اطلاعات در اولویت است. گرچه رابطه تعاملی این سه منبع آنها را چنان درهم تنیده است که
منفک فرض کردن آنها از یکدیگر نادرست است. اما تولید اطلاعات و سلامت مدیریت گردش آن، مسیر توسعه و پیشرفت جامعه را مشخص میکند. اما چرا این فرآیند در ایران بهعمد دچار اختلال شده است؟ چرا انحصار قدرت مهر یکسانی بر اقتصاد، فرهنگ، سیاست و علم میزند؟ و چه رابطهای میان پوپولیسم تودهگرای سیاست و قدرت با فرهنگ و اطلاعات و رسانه وجود دارد؟ طرحهای صیانتی که تصویب میشود و دولت تحت فشار افکارعمومی قادر به اجرای کامل آن نیست؛ شرایط را پیچیدهتر میکند. بهگونهای که زعمای طراح، آن را به سمت نوعی عمل پنهان سوق داده است، تیغ دولبهای که هویت و تمامیت و سرنوشت جامعه را هدف قرار میدهد. شکل دادن به یک نظام انحصاری در رسانه بر دو پایه «گسترش فرهنگ تودهوار» و «بر قله نشاندن ایدئولوژی»، شکل دادن تصنعی فرهنگی است که چارچوب کنترل اجتماعی در آن لحاظ شده و محور و هدف نهایی است. آنهایی که در هرم قدرت چنین انحصاری را طراحی و مدیریت میکنند، در واقع در حال شکل دادن بهنوعی کسبوکار و خلق صنعتی هستند که فرهنگ کالای عرضهشده در آن است؛ اما در واقع میوه و ثمره آن، استحکام قدرت است؛ قدرتی که البته، جامعه را به سوی
گسست سوق میدهد...