سیاه سیاه سیاه
حکم تشنهای دارم که به زنجیرش کرده باشند و جلویش یک لیوان آب تگری گذاشته باشند.
حکم تشنهای دارم که به زنجیرش کرده باشند و جلویش یک لیوان آب تگری گذاشته باشند.
ظاهراً یکبار آماری از کم شدن آلایندهها و صرفهجویی در مصرف سوخت به وسیله موتورهای برقی از سوی مدیران پست در سال ۱۴۰۲ ارائه شده که البته با توجه به تعداد موتورها خیلی چشمگیر نبود. اما سوالم اینجاست که اگر طرح موفق بود چرا کسی پی ماجرا را نگرفت و اگر شکست خورد چرا کسی گردن نمیگیرد.
چند وقت پیش در شبکههای اجتماعی عکسی از شناسنامه امیرحسین مقصودلو منتشر شد. اولین نکتهای که توجهم را جلب کرد پرتره تتلو بود. نگاه عکس طوری است که انگار سوژه از لحظه ثبت عکس راضی است.
میخواهم در عملیات شرکت کنم اما هرچه فکر میکنم با این کیف و دم و دستگاه و ایضا بیدست و پایی بعید است بتوانم خودم را جا کنم.
رئیسجمهور از تهران و از سالن تشریفات فرودگاه مهرآباد به همراه هیئتی از وزرا و معاونین و... راهی سفر استانی میشود. به هنگام رسیدن در فرودگاه مقصد مورد استقبال بزرگان استان قرار میگیرد. این استقبال هم برای خودش قصهای دارد پر آب چشم.
به عکس نگاه میکنم و میبینم نگاه این زبانبسته طوری است که انگار همان هزار روز پیش میدانسته که چه خبر است. تلخی ماجرا اما این است که کسی به حرف یک سگ صاحبمرده گوش نمیدهد.
ساعت شش عصر است. میخواهم از خیابان میرداماد خودم را به روزنامه برسانم. این فاصله بدون ترافیک نزدیکِ ده دقیقه طول میکشد. یک ساعت است که از مبدأ شروع به حرکت کردهام و هنوز به نیمه راه نرسیدهام.
نمایندگان پشت تریبون و در مقام حرف از ملت شریف و بزرگ ایران مایه میگذارند و شعرهای آبکی را چنان با آب و تاب میخوانند که هر کس نداند گمان میکند تخم و ترکه شعرای بزرگ وکلای این روزگار شدهاند. با این همه همین که از پشت تریبون پایین میآیند کسوت افلاکیان از تن به در میکنند و به جلد خاکیشان فرو میروند.
خبرگزاری ایرنا مجموعه عکسی از قاچاق چوب و تخریب جنگلهای هیرکانی در شمال کشور منتشر کرده است. در میان عکسهای منتشرشده یک فریم هست که یکی از برادران چوببُر در حال تمیزکاری تنه درختی است که چند دقیقه قبلترش از بالای ریشه زده و به زمینش انداخته است.
بیشتر کارتنخوابها روزگاری برای خودشان کسی بودند و بروبیایی داشتهاند. حالا به هر دلیل بخت یارشان نبوده و زندگی سر ناسازگاری گذاشته و به این روز افتادهاند.