| کد مطلب: ۳۳۴۸۹

ساحل سبز/سفرنامه ابوموسی «قسمت سوم»

اینجا ابوموسی است. جزیره‌ای با مساحت۱۲/۸کیلومترمربع در دل خلیج‌فارس. اولین جا در جزیره که مرا به سوی خودش می‌کشد ساحل سبز است.

ساحل سبز/سفرنامه ابوموسی «قسمت سوم»

در فرودگاه بندرعباس، توی هواپیما نشسته‌ام. مهماندار پشت میکروفن می‌گوید: وقت‌به‌خیر خانم‌ها و آقایان. از اینکه شرکت هواپیمایی فلان را برای این سفر انتخاب کردید از شما متشکریم...

آمدم بگویم مگر انتخاب دیگری هم داشتیم که مسافر کناری‌ام عطسه پرصدایی کرد. اینکه می‌گویم پرصدا اغراق نمی‌کنم. صدای عطسه‌اش چیزی شبیه غرش آسمانی دل‌پر هنگام رعد و برق بود. ناخودآگاه سرم را برگرداندم و نگاهش کردم. هنوز حواسش سر جایش نیامده بود. از قرمزی پره‌های دماغ و سرخی گونه‌هایش مشخص بود که سرمای بدی خورده. مثل سربازی که موقع سان به جایگاه می‌رسد سرم را نود درجه چرخانده و میخ چهره مسافر کناری‌ام شدم. درجا فهمیدم که قرار است یکی دو روز بعد را سرمای سختی بخورم.

هواپیما آرام‌آرام تاکسی می‌کند و به سر باند می‌رسد. کاپیتان «کابین کرو» می‌گوید و دستش را روی پدال گاز می‌گذارد. هواپیمایی که مسافران را از بندرعباس به جزیره ابوموسی می‌برد یک ATR  برجامی است. تاریخ تولیدش ۲۰۱۸ است و نسبت به باقی ناوگان مدل جدید به حساب می‌آید. دمای هوا در نیمه ابتدایی اسفند ۱۴۰۳ بیست و دو درجه بالای صفر است و مدت‌زمان سفر ۳۰ دقیقه است.

سی دقیقه بعد به جنوبی‌ترین قسمت از خاک ایران می‌رسیم. اینجا ابوموسی است. جزیره‌ای با مساحت12/8کیلومترمربع در دل خلیج‌فارس. این جزیره در حدود ۲۰۰ کیلومتر با بندرعباس، ۷۵ کیلومتر با بندرلنگه و ۶۰ کیلومتر با  شارجه در امارات متحده عربی فاصله دارد. از هواپیما پیاده می‌شوم و متوجه می‌شوم ساعت موبایلم به وقت امارات تغییر کرده.

اولین جا در جزیره که مرا به سوی خودش می‌کشد ساحل سبز است. قبل از اینکه یادداشت امروز را تمام کنم یک چیزی بگویم که خیلی روی دلم مانده. من به واسطه حرفه خبرنگاری سال‌هاست که سفرهای هوایی زیادی در ایران دارم. خیلی وقت‌ها ساعت‌ها در ترمینال‌های شهرهای مختلف به انتظار پرواز نشسته‌ام. به یاد ندارم که مسافران پروازی حتی برای یک بار هنگام پیاده شدن از هواپیما به توصیه سرمهماندار گوش کرده باشند.

به نظرم این جمله که «خواهشمند است تا قبل از توقف کامل و باز شدن درهای هواپیما از روی صندلی بلند نشوید و کابین بالای سرتان را باز نکنید» یک ایراد اساسی دارد، وگرنه روی چه حسابی است که هیچ‌کس این جمله را نمی‌شنود. سر جمع این زودتر بلند شدن ۵ دقیقه هم جلویتان نمی‌اندازد. 

ادامه دارد...

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه تیتر یک
آخرین اخبار