| کد مطلب: ۲۶۳۱۹
هم‌نشینی با غول‌های کلاسیک

به بهانه آغاز مجدد اجراهای گروه اپرای ملی آران

هم‌نشینی با غول‌های کلاسیک

آغاز مجدد اجراهای گروه اپرای ملی آران، به سرپرستی بهروز غریب‌پور و روی صحنه رفتن دوباره اپرای عروسکی «مولوی»، به نویسندگی و کارگردانی سرپرست آران می‌تواند بهانه‌ای باشد برای نگاهی دوباره به این اثر، همچنین مرور دیگرباره‌ی سایر آثار غریب‌پور که اکثراً در قالب فیلم‌تئاتر در دسترس‌اند.

آغاز مجدد اجراهای گروه اپرای ملی آران، به سرپرستی بهروز غریب‌پور و روی صحنه رفتن دوباره اپرای عروسکی «مولوی»، به نویسندگی و کارگردانی سرپرست آران می‌تواند بهانه‌ای باشد برای نگاهی دوباره به این اثر، همچنین مرور دیگرباره‌ی سایر آثار غریب‌پور که اکثراً در قالب فیلم‌تئاتر در دسترس‌اند. 

بهروز غریب‌پور، خالق اپراهای عروسکی «رستم و سهراب»، «مکبث»، «عاشورا»، «مولوی»، «حافظ»، «لیلی و مجنون»، «سعدی»، «خیام»، «عشق» و... که این روزها بار دیگر «مولوی» را در تالار فردوسی روی صحنه برده است و تا ۲۲ آذرماه به اجرای خود ادامه خواهد داد، پایه‌گذار زبان جدیدی به‌نام اپرای‌ عروسکی و اپرای ‌ملی است.

اپرای عروسکی «مولوی»؛ روایتی از زندگی جلال‌الدین مولوی -از حمله مغول به ایران و مهاجرت سلطان‌العلما و خانواده‌اش به قونیه و آشنایی ماورایی شمس و مولوی- اثری به آهنگسازی بهزاد عبدی است. اثری که اجرای موسیقی آن توسط ارکستر ناسیونال اوکراین به رهبری ولادیمیر سیرنکو صورت گرفته است. «مولوی» در سال ۱۳۸۸ در تهران تولید و در شهرهای شیراز، دوبی (امارات متحده عربی) و رم (ایتالیا) اجرا شد و 15سال است که اجراهای متعدد داشته است.

این اپرا با حمله مغول آغاز می‌شود که نهایت ددمنشی انسان علیه انسان است، با پیام عشق به انسان ادامه می‌یابد و سرانجام با عشق درخشان مولوی و شمس به اوج می‌رسد. حضور چهره‌هایی چون همایون شجریان (شمس)، محمد معتمدی (مولوی)، حسین علیشاپور (سلطان‌العلما، پدر مولانا جلال‌الدین)، زنده‌یاد اسحاق انور (مرید کهنسال) و دیگران در این اثر موجب شده است تا فایل صوتی آن، نمونه بزرگی از موسیقی ردیف-دستگاهی و آواز ایرانی باشد. هرچند «مولوی» تنها یکی از آثار بهروز غریب‌پور است که مخاطبان را به هم‌نشینی با بزرگان ادبیات کلاسیک فارسی ازجمله حافظ، سعدی، خیام و... فرا می‌خواند. 

نخستین اپرای عروسکی که بهروز غریب‌پور روی صحنه برد؛ «رستم و سهراب» بر مبنای داستان رستم و سهراب شاهنامه فردوسی به آهنگسازی لوریس چکناواریان بود که سال ۱۳۸۲ اجرا شد.

غریب‌پور برای کار دوم، اپرای «مکبث» را انتخاب کرد. چراکه قصد داشت به مخاطبانش بگوید محصول واسطه زبانی و بیانی که انتخاب کرده‌ است، روایتی فلج نیست و حتی می‌تواند به شکل‌های غربی‌اش هم اجرا شود. سومین اپرای او، «عاشورا» بود. «عاشورا» عملیاتی شدن تئوری‌های نظری غریب‌پور در زمینه اپرای عروسکی بود. او می‌خواست بگوید اگر موسیقی به‌صورت سمفونیک اجرا شود و خوانندگان درست بخوانند، اپرای ملی ایرانی می‌تواند در سطح بین‌المللی عرض اندام کند و همین اتفاق هم افتاد.

درواقع وقتی او اپرای «عاشورا» را در ایتالیا، فرانسه و لهستان اجرا کرد حتی یک نفر هم نبود که بگوید آن‌چه او روی صحنه برده است اپرا نیست. بنابراین غریب‌پور با اعتمادبه‌نفس بیشتر و با همین روش سراغ اپرای «مولوی» رفت. هرچند درباره «مولوی» کار بسیار دشوار بود. 60 ‌هزار بیت از مولانا و شعرهایی از شاعران دیگر وجود داشت که او باید از آن‌ها استفاده می‌کرد؛ از برخی به اندازه یک بیت و از برخی دیگر به اندازه یک مصرع ضمن این‌که به لحاظ وزنی هم باید همه این اشعار با یکدیگر هماهنگ می‌شدند و ترکیب چنان می‌شد که هیچ مولوی‌شناسی فکر نکند چنین گفت‌وگوهایی از شمس و مولانا برنمی‌آید.

این‌ها و بیش‌ از این‌ها همگی آثاری است که می‌توان به بهانه بازتولید اپرای عروسکی «مولوی» بار دیگر به تماشای‌شان نشست. اپرایی که غریب‌پور در گفت‌وگویی در موردش گفته بود، هربار می‌ترسد از این‌که نسل جدیدی با این کار روبه‌رو شود و آن را نپسندد؛ پس تمام تلاشش را می‌کند که کار را به‌روز کند و آخرین دستاوردهایش را در طراحی دکور و ساخت عروسک به کار گیرد تا آن‌چه ارائه می‌کند اثری نو باشد. او که قول داده بود اگر بخواهد بار دیگر «مولوی» را روی صحنه ببرد این کار را چنان انجام خواهد داد که گویی اثری است که همین امروز و برای اولین‌بار روی صحنه رفته است، این روزها در حال عمل کردن به قولش است.

دیدگاه

ویژه فرهنگ
پربازدیدترین
یادداشت
آخرین اخبار