نگاهی به رویکردها و افکار محمدرضا عارف
اصلاحطلب اخلاقگرا
کتاب «عارف» که در انتشارات «سیمای شرق» به چاپ رسیده است، گفتوگوی امیرعباس تقیپور و امیر لعلی با محمدرضا عارف، در مورد کنارهگیری از رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری دوره یازدهم در سال ۱۳۹۲ است. شاید بپرسید خواندن این کتاب با گذشت بیش از یکدهه از آن انتخابات چه اهمیتی دارد؟ واقع امر آن است که هم آن انتخابات، انتخاباتی مهم بود و هست، هم نوع رفتار و مواجهه عارف با آن همچنان از اهمیت برخوردار است.
درباره اهمیت آن انتخابات میتوان به نکاتی چند اشاره کرد: یکی اینکه در آن انتخابات که بعد از بحران بزرگ انتخابات ۱۳۸۸ برگزار شد، بسیاری از نیروهای سیاسی اصلاحطلب و میانهرو نسبت به امکان شکلگیری رقابتی معنادار میان جناحهای سیاسی کشور شک و تردیدهایی بنیادین داشتند. برخی بهکلی قید شرکت در هر انتخاباتی را زده بودند و برخی دیگر نیز بر آن بودند که شاید کاندیداهایی اصلاحطلب، اما درواقع نمایشی، در انتخابات حضور پیدا کنند تا اسمی از جریان اصلاحات نیز در این رقابت بهچشم بخورد. نتیجه انتخابات اما برای این گروه اخیر مشخص بود؛ یکی دیگر از اصولگرایان.
همان دوران نیز بسیاری فکر میکردند رئیسجمهور بعدی، بیبروبرگرد، محمدباقر قالیباف خواهد بود. بماند که برخی از تکرار تجربه پوتین، مددوف در شمایل احمدینژاد ـ مشایی ابراز نگرانی میکردند. به هر روی با حضور جریانساز هاشمیرفسنجانی، موجی از امیدواری در جامعه شگل گرفت. این امید اما خیلی زود با سد شورای نگهبان مواجه شد، وقتی خبر آمد که صلاحیت مرد قدرتمند سیاست در ایران، تایید نشده است. در اینجا بود که بازیسازی قابلتوجه زوج هاشمی، خاتمی عیان شد و خود را در حمایت از کاندیداتوری دو چهره نمایان کرد؛ حسن روحانی و محمدرضا عارف. بقیه ماجرا را احتمالاً همه به یاد دارند؛ حضور موفق دو نفر در مناظرهها بهخصوص تقابل جدی میان روحانی و جلیلی بر سر مسئله هستهای ایران و بعدتر انصراف عارف ۶۲ ساله از این رقابتها که اجماع میان اصلاحطلبان و میانهروها را تسهیل کرد و به پیروزی روحانی در ۲۴ خردادماه ۱۳۹۲ منجر شد. با این پیروزی ایران به مدار برقراری روابط بینالمللی و مذاکرات مؤثر هستهای بازگشت و برجام را باید ثمره همین انتخابات دانست.
بااینهمه آنچه گفته شد، همه ماجرای محمدرضا عارف در آن انتخابات نبود. ازقضا کتاب «عارف» بیشتر به این میپردازد که چگونه عارف از پس حوادث سخت سال ۸۸، از سال ۱۳۹۰ به این فکر رسیده بود که باید در سیاست ایران دست به مشارکت زد و بهتعبیری، بهتر صندوق رأی را رها نکرد.
او شرح میدهد که چگونه با مشاهده نومیدی شایع در میان دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، به این فکر میافتد که حتی در انتخابات مجلس ۱۳۹۰ هم لیستی ارائه بدهد. بااینهمه این ابتکار او وقتی از جانب جریان اصلاحات جدی گرفته نمیشود، عارف را بدین نتیجه میرساند که از آن منصرف شود. بزنگاه بعدی برای عارف اما انتخابات ۱۳۹۲ است. او اینجا وارد صحنه میشود و همانطور که خود میگوید، میکوشد بحث تحریم انتخابات در جریان اصلاحات را کمرنگ سازد؛ تلاشی که درنهایت موفق از آب درمیآید. در این مسیر البته او مورد نقد برخی نیز قرار میگیرد و کسانی او را «اصلاحطلب بدلی» مینامند. پاسخ عارف اما سکوت است. برای او مسئله اساسی، امکان تعامل با نظام و جریانهای سیاسی برای حل مسائل و گذار از وضعیت موجود است و بههمیندلیل وجهه همت او، اصلاحطلبی متعادل و فارغ از افراطیگری است. عارف افراطیگری را بدون تعارف، مایه گرفتاری اصلاحات میداند و در برابر آن از افراط یکدستسازی حاکمیت نیز انتقاد میکند: «ما باید در رقابت جدی باشیم و بعد از آن وارد فاز همکاری شویم.»
با چنین نگرشی است که عارف وارد صحنه انتخابات میشود و قصد کنارهگیری نیز ندارد. بااینهمه در نگاه عارف به سیاست، برای نظر و خواسته سیدمحمد خاتمی جایگاهی خاص و ویژه تمهید شده است. بهدلیل همین احترام نیز هست که او در مناظرهها یاد رئیس دولت اصلاحات را زنده میکند و بعدتر نیز انصراف روز دوشنبه خود را فقط پاسخی به خواست خاتمی میداند، نه هیچکس دیگری. از نظر عارف بهعنوان معاون اول دولت دوم اصلاحات، خاتمی رهبر جریان اصلاحات است و او خود را موظف میداند که هم به اجماع اصلاحطلبان حول محور خاتمی تمکین کند، هم به خواسته رهبر اصلاحات. کتاب کوچک «عارف» تصویری از ایدهآلهای فکری عارف و راهحلهای عملی او برای گذار از مشکلات ارائه میکند و در کل تصویر فردی معتدل، میانهرو، عقلانی، قائل به خردجمعی، نتیجهگرا و اخلاقی را به نمایش میگذارد؛ سیاستمداری که برای اخلاق در سیاست اهمیت خاصی قائل است و صرفاً نیز بهدنبال پست و منصب نیست، بلکه از هر کنشی در پی نتیجهای است.
معرفی کتاب
عارف
گفتوگویی با محمدرضا عارف
انتشارات: سیمای شرق