یک عمر مدیریت علمی
بهصورت ساده میتوان جعفر میلیمنفرد را در یک جمله خلاصه کرد، او بهعنوان یکی از محصولات دانشگاه امیرکبیر، یک عمر فعالیت علمی مستمر داشت، از دل تدریس در همین دانشگاه مدیریت علمی را تجربه کرد و به وزارت علوم رفت. بیش از ده سال معاون وزیر بود اما با کارنامهای سنگین، به بهانه سیاسی نتوانست وزیر شدن را تجربه کند و در نهایت هجدهم خردادماه در ۷۱سالگی پس از تحمل یک دوره بیماری درگذشت.

او متولد 1332 در شهر تهران بود. تحصیلات دانشگاهی را از دانشگاه پلیتکنیک آغاز کرد، لیسانس مهندسی برق را گرفت و برای ادامه تحصصیل به فرانسه رفت. ابتدا دیپلم تخصصی را از مدرسه عالی سوپیلک دریافت کرد و بعد از آن برای دریافت فوقلیسانس به دانشگاه پاریس6 رفت. در سال 1360 فوقلیسانس مهندسی برق گرفت و سه سال بعد در همین رشته از رساله دکتری دفاع کرد. نکته مهم درباره حضورش در پاریس به این موضوع برمیگشت که او همزمان فعالیت سیاسی دانشجویی را انجام میداد و در سال 1358 همراه با تعدادی دیگر از دانشجویان اقدام به تاسیس «کانون اسلامی دانشجویان در پاریس» کرد.
بازگشت به ایران
میلیمنفرد در سال 1363 به ایران برگشت و تدریس در دانشگاه امیرکبیر را آغاز کرد. سه سال بعد با دریافت حکمی معاون امور جنگ این دانشگاه شد. در سال 1368 دو حکم دیگر گرفت، معاون آموزشی دانشگاه امیرکبیر و همزمان سرپرست دانشگاه تفرش شد. تا اینکه سال 1369 اولین حکم کلان را دریافت کرد. در دولت اکبر هاشمیرفسنجانی و در سالهایی که مصطفی معین وزیر علوم بود، بهعنوان معاون دانشجویی این وزارتخانه منصوب شد و تا سال 1372 این سمت را در اختیار داشت اما در دومین دولت هاشمی، به دانشگاه امیرکبیر برگشت و 4سال معاون پژوهشی بود.
با روی کار آمدن دولت خاتمی و انتخاب مجدد معین، او باز هم راهی وزارت علوم شد و معاونت دانشجویی را از سال 1376 تا 1379 در اختیار گرفت و دورهای پراتفاق را تجربه کرد که مهمترین رخدادش حمله به کوی دانشگاه بود. سال 1379 دو حکم جدید گرفت؛ معاون فناوری وزارت علوم شد و همزمان ریاست بر سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران را برعهده داشت؛ جایگاهی که تا سال 1381 در اختیارش بود.
پس از استعفا معین در شهریور 1382، توسط خاتمی بهعنوان سرپرست وزارتخانه انتخاب شد. با حضور جعفر توفیقی،در وزارتخانه ماند و تا پایان دولت خاتمی قائم مقام وزیر و معاون طرح و توسعه وزارت علوم بود. اما با آمدن احمدینژاد، از وزارت علوم جدا و به دانشگاه برگشت و دو مسئولیت سرپرستی گروه مکاترونیک و قطب علمی را در دانشگاه برعهده داشت.
ماجرای وزارت
با آغاز دوره ریاستجمهوری حسن روحانی، او میلیمنفرد را بهعنوان وزیر پیشنهادی به مجلس نهم معرفی کرد اما در روزی پرحاشیه، نتوانست رای اعتماد بگیرد. استدلال مخالفان، فعالیتهایی بود که در سال 1388 به او نسبت داده شده بود. ماجرا از این قرار بود که مخالفان مدعی بودند که او هدایتگر جریانهای دانشجویی پس از انتخابات بوده؛ در همین زمینه فیلمی هم در مجلس پخش شد که او در جمع برخی اساتید نشسته، جلسهای که در آن درباره مسائل پس از انتخابات حرف زده میشود اما نکته جالب این بود که در این فیلم میلیمنفرد هیچ حرفی نمیزند اما همان حضور در جلسه از سوی مخالفان به حمایت از جریانهای معترض دانشجویی نسبت داده شد تا او نتواند به وزارت برسد.
در آن جلسه، میلیمنفرد جملهای ماندگار دارد، جایی که میگوید: «دانشگاه دارالتأدیب نیست. دانشگاهی که استاد و دانشجو در آن تحقیر شوند و مضطرب باشند دانشگاه اسلامی نیست. دانشگاه محل اجتماعی شدن و رشد سیاسی است و نه میدان بازی سیاسی.» پس از عدم رای اعتماد بهعنوان معاون به وزارت علوم برگشت اما همین حضور با حاشیههایی همراه بود و برخی نمایندهها وزیر را بابت این انتصاب به باد انتقاد گرفتند و همین انتقادها منجر به استیضاح فرجیدانا شد.
البته میلیمنفرد در آخرین دوره حضور در وزارت علوم بین 92 تا 93 دو بار از معاونت آموزشی استعفا داد. اولین استعفا در دوره فرجیدانا، با مخالفت وزیر روبهرو شد و سرانجام با حضور محمد فرهادی بهعنوان وزیر، استعفای او پذیرفته شد تا پرونده حضورش در وزارت علوم بسته شود و فردی که سابقهای طولانی در این وزارتخانه داشت، با بهانههای سیاسی نتواند وزیر شود. از آن پس به بعد او از فضای سیاسی فاصله گرفت.