| کد مطلب: ۲۳۸۰۰

تبدیل اپوزیسیون به منتقد

باید با پذیرش و تن دادن به فضای نقد و گفت‌وگو شرایطی را فراهم کرد که همه نیروهایی که به ایران و استقلال و تمامیت ارضی آن ملتزم هستند با هر رویکردی در کنار یکدیگر زندگی کنند و دیگر نیازی نباشد از کلمه اپوزیسیون استفاده شود. همه تبدیل به منتقدین خیرخواه و آزاداندیش گردند.

سیاست امری مستمر و سیال و درعین‌حال معطوف به موضوعات جاری است. ازاین‌رو، باید با حدی از آینده‌نگری همراه باشد. چون اگر عملکرد امروز هم گریبان کنش‌گر را نگیرد، چه‌بسا در آینده نزدیک یا حتی دور به سراغ او خواهد آمد. از‌این‌رو، غیرطبیعی نیست که نزدیکی و دوری جناح‌بندی‌های سیاسی نیز ناپایدار باشد و بر حسب اتفاقات تغییر می‌کند؛ به‌ویژه هنگامی که اتفاقات مهمی رخ می‌دهد.

در همین ایران چه کسی فکر می‌کرد که به نام امام زمان از احمدی‌نژاد حمایت کنند و به نام دین تایید امام را ضمیمه حضور او نمایند؛ ولی چند سال بعد او را جریان انحرافی معرفی نمایند؟ و چنان تیغ جدایی از وی زدند که گویی در گذشته هیچگونه آشنایی با وی نداشته‌اند. در یک سال گذشته دو اتفاق مهم رخ داده که اتحادهای سیاسی به‌ویژه نزد اپوزیسیون ایرانی را دچار انشعاب و حتی تقابل کرده است.

اول، اقدامات اسرائیل در غزه و لبنان و تشدید خصومت علیه ایران است. دوم، رفتارهای ضدتمامیت ارضی ایران در منطقه است که آخرین نمونه آن استفاده از لفظ اشغالگری از سوی اتحادیه اروپا در رابطه با جزایر سه‌گانه است؛ اتحادیه‌ای که تاریخ اشغالگری در خصوص اقدامات کشورهای اصلی این اتحادیه در استعمار و اشغال کشورهای دیگر نوشته شده است.

این دو رویداد موجب بروز شکافی عمیق میان اپوزیسیون ایرانی شده و آنان را به جناح‌های بیشتر تقسیم کرده و روبه‌روی یکدیگر قرار داده است. یک گروه که اغلب به سلطنت‌طلبان وابسته هستند، نه‌تنها از جنایات اسرائیل تبری نمی‌جویند بلکه استقبال هم می‌کنند و چون فاقد توانایی‌های سیاسی هستند، خود را آویزان اسرائیل کرده‌اند و طرفدار جنگ علیه ایران هستند.

این گروه در مورد جزایر هم سکوت نسبی می‌کنند؛ چون حرفی برای گفتن ندارند و از آنجا که چشم‌انتظار کمک اتحادیه اروپا هستند، ناچار یا باید از این موضع حمایت کنند یا سکوت کرده و از کنار آن می‌گذرند. آنان خودشان را در ذیل سیاست‌های اسرائیل تعریف کرده‌اند و البته اختیار دیگری هم ندارند.

گروه دوم میان انتقادات خود به سیاست‌های داخلی و خارجی ایران با رفتار و جنایات اسرائیل و مواضع ایالات متحده و اروپا و برخی از کشورهای منطقه علیه میهن، به‌روشنی مرزبندی کرده‌اند و توانسته‌اند استقلال سیاسی خود را در این موارد نشان دهند. آنان اغلب و با صراحت مواضع گروه اول را محکوم می‌کنند و نسبت به توسعه‌طلبی اسرائیل در منطقه و جنایات آن در فلسطین و لبنان و نیز تحرکاتش علیه ایران حساسیت دارند و به‌صورت فردی و جمعی واکنش نشان داده‌اند؛ همچنان که در برابر مواضع اتحادیه اروپا نیز مخالفت خود را ابراز داشته‌اند.

این نقطه عطفِ تمایز میان گروه‌هایی است که در واقعیت امر نیز از یکدیگر متمایز بودند؛ ولی مواجه نشدن با این پدیده‌ها آنها را در کنار یکدیگر به تصویر می‌کشید. البته، مقدمات این تمایز از اواسط اعتراضات۱۴۰۱ دیده شد و یکی از دلایل افول این اعتراضات نیز وجود نیروهای تندرویی بود که در مقام حمایت از اعتراضات، فضای خشونت و تند را علیه غیرخود در فضای مجازی شکل دادند.

اکنون وظیفه حکومت و نیروهای سیاسی است که اجازه ندهند این نیروها دوباره در یک صف قرار گیرند. باید با پذیرش و تن دادن به فضای نقد و گفت‌وگو شرایطی را فراهم کرد که همه نیروهایی که به ایران و استقلال و تمامیت ارضی آن ملتزم هستند با هر رویکردی در کنار یکدیگر زندگی کنند و دیگر نیازی نباشد از کلمه اپوزیسیون استفاده شود. همه تبدیل به منتقدین خیرخواه و آزاداندیش گردند.

دیدگاه

سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار