نیازمند اعتمادیم
همه دولتها و نیز گروهها و افراد نیازمند اعتماد متقابل هستند. اعتماد نقش روغنکاری چرخدندههای جامعه را ایفا میکند. اگر دیده باشید زمانی که چرخدندهها خشک شوند بهسرعت خراب و مستهلک و ناکارآمد میشوند و هنگامی که روغنکاری میشوند اصطکاک میان آنها کم و روان میشود. اعتماد چنین نقشی را در روابط اجتماعی ما دارد. هزینه تصمیمگیری و ارتباطات را بسیار کم میکند.
کافی است که یک لحظه به زن یا شوهر یا فرزند و دوست و مدیر و مجلس و دولت خود بیاعتماد شویم در این صورت به هر کار آنان با شک و تردید نگاه خواهیم کرد. به کسی که اعتماد داریم کارهایش را حمل بر صحت و درستی میکنیم و از تصمیمات او حمایت میکنیم و برعکس. متاسفانه مطالعات رسمی در سال گذشته نشان داد که اعتماد عمومی به قوای اصلی کشور بسیار کم شده است. کسانی که به قوای سهگانه کشور کم و خیلی کم اعتماد دارند نسبت به کسانی که به میزان زیاد و خیلی زیاد اعتماد دارند به این شرح است: مجلس ۳/۰ ، دولت ۲/۱ ، قوه قضائیه ۱/۷ این نشان میدهد که نسبت بیاعتمادی مردم به اعتماد آنان در مجلس ۳ برابر و در دولت ۲ برابر و در قوه قضائیه ۱/۷ برابر است و این نشانه بیاعتمادی بالا نسبت به این نهادهای اصلی است. البته انتخابات اخیر بهطور قطع اعتماد به دولت را بالا برده است ولی بعید است که به اندازههای مطلوب برسد.
اهمیت این اعتماد در شرایط کنونی در چیست؟ اکنون جامعه ما با یک وضعیت حساس مواجه شده است. با ترور یک مهمان مهم مواجه شدهایم که ملت او نیز در منطقه در جنگی نابرابر درگیر شدهاند که اصلاً جنگ نیست، فقط کشتار یکسویه است و در همین ۱۰ ماه گذشته دهها هزار نفر آنان که اغلب کودک و زن و سالخورده هستند، کشته شدهاند. اکنون و در پی این اقدام تروریستی دولت و حکومت ما در وضعیت پیچیدهای قرار دارند از یک سو از نظر بینالمللی اسرائیل مسئولیت این کار را نپذیرفته است و این برخلاف حمله به کنسولگری ایران در دمشق بود که به لحاظ بینالمللی پاسخ ایران را مشروع میکرد و دنیا هم آن را پذیرفت.
مشابه این نوع اتهامات قبلاً هم به ایران میزدند ولی چون ایران مسئولیت چنین اتهامی را قبول نداشت، آنان هم به طبع حق نداشتند که آن اقدامات را به لحاظ حقوقی متوجه ایران کنند. اتفاقات فراوان در اسرائیل و اروپا و لبنان و عراق و ... جاهای دیگری رخ میداد که از نظر آنان اتهام متوجه حمایتهای ایران از نیروهای منطقهای بود حتی هماکنون هم در یمن و عراق و لبنان و فلسطین چنین ادعاهایی دارند ولی همه این اتهامات سیاسی است و اعتبار حقوقی ندارد. ترور سردار سلیمانی هم به این دلیل با پاسخ مستقیم همراه شد که آمریکاییها مسئولیت آن را پذیرفتند و الا در همان مورد هم پاسخ مستقیم به آمریکا در عرف بینالمللی محل سوال بود.
اکنون نیز رژیم اسرائیل مسئولیت نپذیرفته و در عین حال ایران هم میداند که هیچ دستی جز دستان نتانیاهو پشت این اقدام نیست. از این نظر باید واکنشی متناسب و از نوع همین اقدام را داشته باشد که فاقد تبعات حقوقی باشد و حتی نیازی به پذیرش مسئولیت آن هم نیست. زمان و مکان آن را هم ایران باید تعیین کند. در دادن پاسخ تردیدی نیست ولی نسبت به نوع اقدام و زمان و مکان آن و رعایت تبعات سیاسی و حقوقی آن باید دقت کرد و به مسئولین کشور اعتماد نمود و اطمینان داشت که در هر صورت تصمیم بهتری از آنچه در فضای عمومی میگذرد خواهند گرفت. اعتماد ما هزینه تصمیمگیری را کاهش خواهد داد.