برنامه یا پندار؟
مدام نیش و کنایه میزنند که برنامهات چیست؟ هرچه هر روز توضیح میدهد آنچه زیاد داریم و حتی با تورم آن مواجهیم، برنامه و قانون و دستورالعمل است و نیاز به انسجام داخلی و رفع تنشهای خارجی است تا همین برنامهها و قوانین موجود، قابلاجرا شود؛ باز بر همان طبل پیشین میکوبند و از هر تریبون رسمی و غیررسمی از برنامهها و وعدههای خود میگویند.
مناظره اول انتخاباتی دو نامزد مرحله دوم ریاستجمهوری، بار دیگر صحنه تقابل این دو رویکرد بود؛ رویکردی که زونکنهای حجیم را زیر بغل میزند و وعدههای رنگارنگ را پیامک میکند و از همه امکانات رسمی و غیررسمی سود میجوید تا درِ باغ سبز به مردمان نشان دهد؛ در مقابل رویکردی که نگاه و مبنایی واقعبینانه دارد، بر توسعه پای میفشارد و از واقعیتها، اقتضائات و الزامات آن سخن میگوید.
آنچه در صحنه امروز ایران تعیینکننده و موضوع انتخاب است، بر مبنای مقایسه این دو رویکرد است؛ نه برنامههایی جزئی و اصطلاحاً عملیاتی، اما در واقعیت امر، بینسبت و بیتناسب با آنچه «ایران امروز» با آن درگیر است و برای عبور از وضعیت درحال افول اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی امنیتی موجود، باید به آن توجه داشت.
رویکرد دوم اما، رویکردی اصیل است که اتفاقاً، یکی از دلایل اصلی گرایش اکثریت رایدهنده به پزشکیان در برابر نامزدهای رقیب و پوششیهای آنان در مرحله اول، همین اصالت رویکرد و البته، اصالت نماینده و سخنگوی آن بود.
رویکرد دوم، مسئله اصلی خود را ایران و ایرانیان قرار میدهد و با نگاهی کلان، موقعیت امروز کشور و ملت را درمییابد و براساس آن، موضع میگیرد. آنچه پزشکیان در مناظره اول خود با عنوان «در قفس ماندن» بارها از آن سخن گفت، مبتنی و متکی بر همین نگاه کلان بود. نگاهی که در آن، ایران خواسته یا ناخواسته، براساس پروژه دشمنان دانا و یا پاسگلهای دوستنمایان نادان، در انزوای بینالمللی گرفتار آمده است و همچون پرندهای در قفس، هر چه هم خود را به در و دیوار میکوبد، نمیتواند راهی به بیرون بیابد.
رویکرد اصیل در چنین وضعیتی، مبتنی و متکی بر گشودن درها و بیرون آمدن از قفس خودساخته یا دشمنساخته است. همان رویکردی که در تنشزدایی هاشمی و خاتمی در دهه ۱۳۷۰ و در برجام روحانی و ظریف در دهه ۱۳۹۰ اتخاذ شد و بهسرعت، بستر افزایش نرخ توسعه ایران و ارتقای موقعیت منطقهای و بینالمللی آن را فراهم ساخت.
حتی بسیاری از دستاوردهای کشور در حوزههای هستهای، نظامی و امنیتی که اینک رقبای دولتهای توسعهگرای هاشمی، خاتمی و روحانی به آن مینازند و شبانهروز با توهین و اتهام و تمسخر به آنان میتازند، محصول و دستاورد همان رویکرد توسعهگرایانه در آن دولتهاست.
اگر آن رویکرد توسعهگرا نبود و اگر آن تنشزدایی و تعامل با جهان در آن دولتها نبود، نه منابع لازم برای توسعه کشور در حوزههای نظامی و هستهای فراهم میآمد و اگر هم چنین منابعی تامین میشد، حتماً سطح و کیفیت زندگی در حوزههای دیگر (بهویژه اقتصاد، معیشت، بهداشت و آموزش) باید کاهش مییافت تا امکان تامین آن هزینهها و بلندپروازیها فراهم شود.
همانطور که تشدید تحریمها چه در ابتدای دهه ۱۳۹۰ و قبل از برجام و چه از زمان خروج آمریکا از برجام در ۱۳۹۷ تا امروز، آشکارا کیفیت زندگی ایرانیان را پایین آورده است و موقعیت و اعتبار بینالمللی ایران را نیز به خطر انداخته است.
یکی از اصلیترین عوامل عقبماندگی کامل کشور از اهداف سند چشمانداز بیستساله که مدام پزشکیان به آن اشاره میکند، همین تضعیف جریانها و نیروهای توسعهگرا در داخل از اواسط دهه ۱۳۸۰ و تحریمهای گسترده از خارج در دو مقطع ابتدا و انتهای دهه ۱۳۹۰ است.
بنابراین، مسئله امروز ایران که موضوع اصلی انتخابات روز جمعه نیز هست؛ نه برگزیدن برنامهها و شعارهای خرد و مقطعی و موردی و عموماً با مبانی و منابع نامشخص که برگزیدن یکی از دو رویکرد است؛ دو رویکردی که در تفاوتی آشکار با هم قرار دارند.
تفاوت دو رویکرد که در جهان امروز و به شکلی عینی، در کرهشمالی و جنوبی نیز دیده میشود. یکی متکی بر موشک و قدرت هستهای انزوا و گرسنگی را برگزیده است و آن دیگر، متکی بر توسعه و تعامل با دنیا، مرزهای صنعت و تکنولوژی را طی کرده است و خود را به سطح قدرتهای اول جهان نزدیک ساخته است. انتخاب میان این دو رویکرد، به همین روشنی است.