درباره پاره شدن عکسها در انقلابها و شورشها و...
انتقام دمدستی
به عکسهای انقلابها، جنگها و دعواها نگاه کنید؛ اولین چیزی که توسط معترضان، انقلابیون یا شورشیان مورد هجمه و خالی کردن حرص، کینه و عقده قرار میگیرد، عکس است. عکسهایی که آزارشان به کسی نرسیده یا رسیده اما ظاهراً به دمدستترین عنصر انتقام تبدیل میشوند.
سرعت وقایع جهان جوری زیاد شده که انگار اپراتور پخش به جای آنکه دستش را روی دکمه «پلی» بزند «فوروارد» را نگه داشته و ولکن ماجرا هم نیست. با این همه خیل تحلیلگران داخلی و خارجی همچنان از درک این وضعیت «فست فوروارد» عاجزند و اینطور میشود که شب حرف میزنند و صبح نشده حیثیت و آبرویشان کف دنیای مجاز دست به دست میشود.
حواسم هست که کار تحلیلگر سنجیدن اوضاع است و میدانم که توقع اینکه تحلیلگر مثل هشتپای جام جهانی اتفاقات دنیا را پیشبینی کند خیال خامی است. اما وقتی به ماجرا دقیق میشویم این رشد قارچگونه تحلیلگر هم شاید به این حجم از پرت بودن تحلیلها منجر شود.
کافی است سری به تلویزیون، مطبوعات و خبرگزاریها بزنید، میبینید سیما با همه کانالهایش، روزنامهها با همه ستونهایشان و خبرگزاریها با همه سرویسهایشان برای عدهای کارشناس (لااقل در لفظ) ردکارپت پهن کردهاند و تحلیل پشت تحلیل. تحلیلهایی که اگر بخواهیم منصفانه نگاهشان کنیم صدی نودشان غلط اندر غلط است. آن ده درصد هم احتمالاً چون خیلی از ماجرا پرت بودند به خاطر حجم دور از ذهن بودن اتفاقات این روزها درست از آب درمیآید.
این حرفها را به عنوان درددل بخوانید تا بروم سر اصل مطلب. حرفی که میخواهم بزنم مبنای علمی ندارد. اما احتمالاً شما هم حرفم را تصدیق میکنید. تا به حال دقت کردهاید که بعد از هر انقلاب، سرنگونی، شورش و... گروه برنده چه میکند؟
به عکسهای انقلابها، جنگها و دعواها نگاه کنید؛ اولین چیزی که توسط معترضان، انقلابیون یا شورشیان مورد هجمه و خالی کردن حرص، کینه و عقده قرار میگیرد، عکس است. عکسهایی که آزارشان به کسی نرسیده یا رسیده اما ظاهراً به دمدستترین عنصر انتقام تبدیل میشوند.
ستون عکسنوشت جای رودهدرازی نیست. برای همین مقدمه حرفم را اینجا میزنم و قول میدهم که در روزهای آینده بیشتر در این باره حرف بزنیم.