| کد مطلب: ۱۳۱۴۷

مشروعیت‌‏زدایی و پیامدهای آن برای ایران؟

مهرداد احمدی شیخانی

مهرداد احمدی شیخانی

روزنامه‌نگار

یکی از موضوعاتی که برخی در این چندساله بسیار بر آن تاکید کرده‌اند و در ایام انتخابات هم بسیار به آن اشاره می‌کنند، مسئله مشروعیت‌زدایی از حاکمیت، از طریق عدم مشارکت در انتخابات است. من بر آن گمانم که برعکس بسیاری از کسانی که به معنا و پیامدهای مشروعیت‎زدایی توجه لازم را ندارند، هستند کسانی که اتفاقاً به مفهوم و پیامدهای این موضوع واقفند. اما برای اینکه بدانیم ماجرا چیست، لازم است به نکاتی اشاره کنم. مشروعیت یک مفهوم حقوقی است و قطعاً بهتر بود که حقوقدان‌ها به این موضوع ورود می‌کردند، ولی با وجودی که از چند حقوقدان خواستم که با توجه به آنکه در این ایام بسیار از لفظ مشروعیت‌زدایی از حکومت در اینجا و آنجا سخن گفته می‌شود، در مورد آن اظهارنظر کنند، متاسفانه جز سکوت جوابی عایدم نشد، بنابراین در حد مقدورات به منابعی رجوع کردم تا بلکه اهمیت آن را در این یادداشت روشن کنم. در معنای لغوی، مشروعیت به معنای «قانونی بودن» است و در مقابل، آنچه که مشروع نیست، قانونی هم نیست. مثلاً طبق قانون، وقتی فردی فوت می‌کند، فرزندان مشروع آن فرد، از دارایی او ارث می‌برند. در امر حکومت هم، مشروعیت حکومت، برای آن حقوق قانونی ایجاد می‌کند. اما این حقوق قانونی برای یک حکومت، کجا کاربرد دارد؟ واقعیت این است که کاربرد اصلی مشروعیت یک حکومت در مناسبات بین‌المللی است. مثلاً می‌توان به آنچه امروز در افغانستان و یمن می‌گذرد اشاره کرد. در افغانستان، که امروز حکومت طالبان برقرار است و خود را با نام «امارت اسلامی افغانستان» معرفی می‌کند، تقریباً بر تمام حوزه جغرافیایی این کشور تسلط دارد و مخالفت معناداری هم در داخل این جغرافیای سیاسی، در مقابل این حکومت دیده نمی‌شود و تقریباً، تبعیت مردم این کشور را از این امارت اسلامی شاهدیم، اما در مقابل، در خارج از مرزهای آن، هنوز این حاکمیت صاحب مشروعیت نشده و برای همین است که کرسی افغانستان در مجامع بین‌المللی و به‌خصوص در «سازمان ملل» خالی است. یمن نیز چنین وضعیتی دارد، یعنی با اینکه تقریباً حوثی‌ها بر این کشور کنترل دارند، اما این کنترل در خارج از مرزهای آن به رسمیت شناخته نشده و مشروعیت بین‌المللی نیافته و آنکه در سازمان ملل و دیگر مجامع بین‌المللی، به‌عنوان دولت مشروع یمن شناخته می‌شود، دولت «عبد ربه منصور هادی» است، درحالی‌که این دولت نزدیک به ۱۰ سال است که هیچ کنترلی بر یمن ندارد و اصلاً در یمن هم حضور ندارد، بلکه در ریاض مستقر است، ولی تمام کرسی‌های مجامع بین‌المللی و از جمله کرسی یمن در سازمان ملل، در اختیار همین دولت غیرمستقر است.

آنچه لازم به ذکر است، این است که در این ۳۰ سال و پس از فروپاشی بلوک شرق، یکی از مهمترین دستاویزها و توجیه‌ها برای دخالت نظامی در کشورها، عدم مشروعیت حکومت مستقر در آن کشور بوده است. این دخالت‌های نظامی ۳۰ساله از جنگ‌های بالکان و پس از فروپاشی یوگسلاوی و خدشه بر مشروعیت حکومت در آن کشور آغاز شد که حاصلش چندین کشور نوظهور بود و ماجراهایی که هنوز در آن منطقه ادامه دارد و به نظر نمی‌رسد تا مدت‌‌ها پایان یابد. بعد از آن، دخالت در افغانستان و سپس در عراق و بعد در لیبی و سپس در سوریه و یمن را شاهد بودیم. در همه اینها، یا رسماً حکومت مستقر غیرمشروع اعلام شده بود و یا مانند لیبی و سوریه، تلاش گسترده‌ای برای مشروعیت‌زدایی از آن صورت پذیرفته بود. نتیجه در همه این مناطق چه بود؟ در مورد بالکان که در بالا اشاره کردم. در افغانستان که پس از حضور ۲۰ساله غرب، کشور دودستی به طالبان تحویل شد و از آن دموکراسی وعده‌داده‌شده برای افغانستان، که بعضی را در کشور خودمان به رویاهای دور و دراز برده بود و از این می‌گفتند که به‌زودی جهت مهاجرت معکوس خواهد شد و خیل مهاجران از ایران به افغانستان سرازیر خواهند شد، نه‌تنها رخ نداد، که همان‌ها که آن روز چنین رویاپردازی می‌کردند، امروز فریاد برآورده‌اند که چرا جلوی سیل مهاجرین افغانستانی به ایران را نمی‌گیرید؟ در عراق هم یادمان نرفته که بعضی‌ها به آمریکا معترض بودند که چرا برای استقرار دموکراسی در خاورمیانه، به‌جای عراق به ایران حمله نکردید؟ در مورد لیبی هم که از آن ثروتمندترین کشور آفریقا، الان فقط نامی روی نقشه جغرافیا مانده و امروز دو دولت، دو مجلس، دو پایتخت و چندین ارتش که هرکدام کنترال چند حلقه چاه نفت را در اختیار دارند و برای خودشان جداگانه نفت می‌فروشند، باقی مانده. سوریه هم که کشوری تکه‌تکه است؛ ترکیه بخشی از آن را کنترل می‌کند، کردها در بخشی دیگر کنترل دارند، چاه‌های نفتش که در اختیار آمریکاست، در گوشه‌ای هنوز داعش مستقر است، برخی نواحی هم در اختیار دولت مرکزی است. یمن را هم که ۱۰ سال به شکل مستقیم، ائتلافی از کشورهای عربی، با استفاده از سلاح‌های غربی بمباران می‌کردند و حالا که دیگر خود غرب مستقیماً بمباران می‌کند. من به جد باور دارم، بسیاری از آنانی که پیگیر مشروعیت‌زدایی از حکومتند، درک روشنی از مفهوم مشروعیت‌زدایی در حقوق بین‌الملل ندارند، ولی در مقابل معتقدم، اتفاقاً بعضی، «چلبی»وار به دنبال همین مشروعیت‌زدایی هستند تا بتوانند نان خود را بر آتشی که از آن افروخته می‌شود بپزند و دقیقاً می‌دانند که مشروعیت‌زدایی چه پیامدهایی برای ایران دارد و به همان پیامدها هم امید بسته‌اند.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی