| کد مطلب: ۲۲۱۶۸

بازگشت خشم به سمت اسرائیل

پل پیلار، استاد دانشگاه جورج تاون

بازگشت خشم به سمت اسرائیل

عملیات اسرائیل - مانند عملیات علیه حماس - مبتنی بر این منطق نادرست است که تهدید به خشونت علیه اسرائیل از ماهیت بد گروه‌های خاصی سرچشمه می‌گیرد و بنابراین تنها پاسخ مناسب ترور تعداد زیادی از اعضا و ترجیحاً رهبران آن گروه‌ها است.

حملات اسرائیل به لبنان همانند ویرانی یک‌ساله‌ای که در نواز غزه ایجاد کرد، جان بسیاری از غیرنظامیان در لبنان را گرفته است. به گفته وزارت بهداشت لبنان، بیش از ۱۰۰۰ نفر از جمله حداقل ۸۷ کودک در جریان عملیات‌ها در دو هفته گذشته کشته شده‌اند و بیش از ۹۰۰۰۰ نفر از خانه‌های خود آواره شده‌اند. با حملات رژیم صهیونیستی به جنوب بیروت که منجر به ترور سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله شد، تعداد کشته‌ها به شدت افزایش یافته است. حملات به محله‌ای پرجمعیت، چندین ساختمان مسکونی را با خاک یکسان کرد. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، می‌گوید جنگ اسرائیل با حزب‌الله است، نه لبنان، اما لبنان از این جنگ رنج می‌برد. حتی قبل از حملات اخیر، لبنان در یک بحران اقتصادی عمیق قرار داشت. بحران سیاسی لبنان نیز با تلاش برای از بین بردن سازمانی نظیر حزب‌الله لبنان که یکی از احزاب سیاسی اصلی لبنان است و وزیران دولت و قانونگذارانی در پارلمان دارد و عضو ائتلاف‌هایی از جمله مسیحیان و دیگران بوده است، بهتر نخواهد شد.

حمله اسرائیل، از جمله ترور سیدحسن نصرالله، توانایی، و قطعاً تمایل عناصر لبنان را برای پاسخ قاطعانه به اقدامات اسرائیل از بین نخواهد برد. عملیات اسرائیل - مانند عملیات علیه حماس - مبتنی بر این منطق نادرست است که تهدید به خشونت علیه اسرائیل از ماهیت بد گروه‌های خاصی سرچشمه می‌گیرد و بنابراین تنها پاسخ مناسب ترور تعداد زیادی از اعضا و ترجیحاً رهبران آن گروه‌ها است. محرک اصلی خشونت ضداسرائیلی خشم نسبت به اقدامات خود اسرائیل است. این واکنش به ماهیت یا حتی وجود گروه خاصی بستگی ندارد. همانطور که تاریخ طولانی درگیری اسرائیل با فلسطینی‌ها نشان می‌دهد، اگر هر یک از گروه‌های مقاومت مورد ضرب و شتم قرار گیرد یا بی‌ربط محو شود، خشم و میل به حمله مجدد کانال‌های دیگری پیدا می‌کند.

لازم به یادآوری است که تأسیس حزب‌الله و افزایش سریع قدرتش در اوایل دهه ۱۹۸۰ مدیون خشم گسترده نسبت به حمله قبلی اسرائیل به لبنان بود؛ تهاجم تمام‌عیاری که در سال ۱۹۸۲ در کنار سایر کشتارهای اسرائیل نظیر قتل عام در صبرا و شتیلا انجام شد. اردوگاه حزب‌الله با معرفی خود به عنوان مدافع اصلی لبنانی‌ها در برابر غارت‌های اسرائیل، حمایت مردمی زیادی را به دست آورد. اسرائیل سابقه ترور رهبران حزب‌الله را دارد و این رویکرد دستاورد زیادی برای اسرائیل به ارمغان نیاورده است. سال ۱۹۹۲، از حمله هلیکوپترها برای ترور عباس‌الموسوی، دبیرکل حزب‌الله در آن زمان استفاده کرد. مهم‌ترین تأثیر این عملیات ترور در لبنان باز کردن درها برای دبیرکلی سیدحسن نصرالله بود که نشان داد رهبری به مراتب مؤثرتر از موسوی است.

در ماه مه ۱۹۹۴، کماندوهای اسرائیلی، رهبر چریک‌های شیعه لبنان به نام مصطفی دیرانی را ربودند و همزمان به مقر حزب‌الله در جنوب لبنان یورش بردند. حملات اخیر اسرائیل در لبنان – به‌ویژه ترور نصرالله – به حزب‌الله حداقل انگیزه‌ای می‌دهد که در دهه ۱۹۹۰ برای مقابله‌به‌مثل داشت. صرف‌نظر از اینکه حملات اسرائیل تا چه اندازه توانایی حزب‌الله را برای مبارزه در یک جنگ متعارف تضعیف کرده است، احتمالاً ظرفیت حزب‌الله برای عملیات‌های نامنظم در جاهای دیگر کاهش نیافته است. احتمال انتقام‌جویی علیه اهداف نرم مرتبط با اسرائیل در چند ماه آینده زیاد است. اگر چنین حمله‌ای رخ دهد، واکنش ناظران خارجی، به‌ویژه در ایالات متحده، احتمالاً چیزی شبیه به «حزب‌الله یک گروه تروریستی است و این همان کاری است که گروه‌های تروریستی انجام می‌دهند» را شامل می‌شود. چنین پاسخی به جای اینکه به‌عنوان تاکتیکی که گروه‌ها و ملت‌های مختلف برای مقاصد مختلف از آن استفاده کرده‌اند، اشتباه نگاه کردن به تروریسم را به‌عنوان یک گروه ثابت از افراد شرور تداوم می‌بخشد. این اشتباه درک ماهیت درگیری بین اسرائیل و حزب‌الله و علل اساسی آن را مختل می‌کند.

اسرائیل مدت‌هاست که از تاکتیک‌های تروریستی در این درگیری استفاده کرده است؛ از جمله بمب‌گذاری در خودروها و دیگر ترورهای مخفیانه. اسرائیل با استفاده اخیرش از پیجرهای مجهز به مواد منفجره، بر بدنامی خود افزود. عدم امکان کنترل اینکه چه کسی با انفجار هزاران دستگاه از راه دور قربانی می‌شود، در کنار ماهیت مخفیانه این عملیات، آن را کاملاً به یک حمله تروریستی تبدیل می‌کند. اینکه هدف اصلی، اعضای حزب‌الله بودند، مانع از تروریستی نامیدن این حمله نمی‌شود. تا حدی به این دلیل که عضویت در حزب‌الله - یک سازمان چندوجهی سیاسی و همچنین شبه‌نظامی – به معنای پوشیدن لباس رزمنده درگیر در مبارزه با اسرائیل نیست.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی