مقطع تغییر معادلات

اتفاقات یک سال اخیر و پس از ۷اکتبر سال گذشته، چند فرض مهم را در منطقه تغییر داده است. پیش‌فرض اول، تغییر راهبرد اسرائیل در نابودی مقاومت با الگوی قبلی است. برای این هدف، خود تمام مرزهای حقوقی و اخلاقی را رد کرده است و اصولاً تمام سرمایه‌های نمادین یهودیت را که مبتنی بر هلوکاست بود نابود کرده است.

بنابراین همچون هیتلر و حتی بدتر از او معتقد است که حق با کسی است که غلبه کند. هرگاه پیروز شویم کسی آمار جنایات ما را قضاوت نخواهد کرد. این رویکرد هزینه سنگینی برای اسرائیل خواهد داشت.

در واقع، نتانیاهو این سرمایه را صرف ماندن خودش در نخست‌وزیری کرده است. پیش‌فرض دوم، حمایت بی‌دریغ و حتی بدون قید و شرط دولت‌های غربی به‌ویژه ایالات متحده از اقدامات غیرانسانی و غیرقانونی اسرائیل است. چیزی که در گذشته تا این حد انتظار نمی‌رفت و گمان بر این بود که غربی‌ها حداقل به‌ظاهر هم که شده در این‌گونه موارد اقدام اعتراضی خواهند کرد.

البته، تغییر مرتبط با این مسئله تشدید نگاه منفی مردم جوامع غربی به‌ویژه جوانان آنجا علیه اسرائیل است. پیش‌فرض سوم، تحول بزرگ در فن‌آوری نظامی و اطلاعاتی است که موازنه قوا را حداقل در کوتاه‌مدت به هم زده است. در واقع، اسرائیل در لبنان و برخلاف غزه سربازان خود را به میدان نبرد در لبنان نیاورده است و درعین‌حال، این اندازه خسارت وحشتناک زده است.

درحالی‌که در سال۲۰۰۶ که حزب‌الله ضعیف‌تر از حالا هم بود، بر اسرائیل پیروز شد. هنگامی که این مجموعه مفروضات تغییر می‌کند، مستلزم تغییر تحلیل و سپس راهبرد طرف مقابل است. ازاین‌رو و به احتمال فراوان، حزب‌الله با تمرکز بیشتر بر ایفای نقش نمایندگی سیاسی شیعیان لبنان قادر خواهد بود که آنان را جمع‌وجور کرده و برای این کار اغلب رهبران سیاسی آن نیز باتجربه و زنده هستند.

لبنان دیر یا زود از این وضع اسفناک و جنگی که موجب آوارگی صدها هزار نفر شده است، خارج خواهد شد. مردم لبنان چندین دهه است که در وضعیت جنگ داخلی و خارجی و بی‌ثباتی قرار گرفته‌اند. باید کمک کرد تا روی آرامش را ببینند؛ البته مشروط بر اینکه اسرائیل نیز از شعارهای توسعه‌طلبانه خود در منطقه و لبنان دست بردارد.