دیپلماسی اجبار ترامپ/آمریکا به متحدان نزدیک هم اجازه نمیدهد برنامه هستهای پیشرفته داشته باشند
ترامپ به دنبال توافق متوسط با ایران است. نشانههایی از انعطاف هم برای توافق دیده میشود. بعد از سفر ترامپ به منطقه حدود ۲ هزار میلیارد دلار برای ۱۰ سال در منطقه سرمایهگذاری شده است و امنیت این حوزه برای ترامپ مهم است.

کشورهایی که از دهه ۱۹۶۰ به دنبال غنیسازی یا تثبیت برنامههای هستهای خود بودند، تقریباً ۹۰ درصد آنها، به دلایل مختلف، این مسیر را یا متوقف کردند یا از آن کنار کشیدند. جالب اینجاست که تنها ۴ کشور توانستند به خارج از چارچوب قدرتهای هستهای موجود، به چرخه کامل سلاح هستهای دست پیدا کنند که از ابتدا جزء این قدرتها نبودند؛ اسرائیل، پاکستان و کره شمالی از نمونههای موفق هستند. کره شمالی بهصورت خاص در سال ۲۰۰۶ این مسیر را تکمیل کرد.
این مسیر به دلایل امنیتی و فشارهای سیاسی بینالمللی بسیار پیچیده است. اجازه بدهید چند نمونه خاص را بررسی کنیم. تایوان در دهه ۱۹۸۰ به شدت به دنبال ساخت سلاح هستهای بود و پیشرفت زیادی هم داشت، اما زمانی که چین متوجه این برنامه شد، به آمریکا فشار آورد و هشدار داد که اگر تایوان سلاح هستهای تولید کند، چین مداخله نظامی خواهد کرد. موضوع جالب اینجاست که فرد اصلی برنامه هستهای تایوان بعدها مشخص شد که یک جاسوس آمریکا بوده و خود آمریکا او را از معادلات خارج کرد.
آمریکا حتی به متحدان نزدیک خود هم اجازه نمیدهد برنامههای هستهای پیشرفتهای داشته باشند. کره جنوبی، با وجود اتحاد نزدیک با آمریکا، همچنان تحت محدودیتهای شدید قرار دارد و قادر نیست برنامهای پیشرفتهتر از انرژی صلحآمیز داشته باشد. حتی سوئیس، که هیچ دشمنیای با آمریکا ندارد، زمانی که تصمیم به ساخت راکتور آب سنگین گرفت، با خرابکاری آمریکا مواجه شد.
به گفته وی، آفریقای جنوبی در دوره رژیم آپارتاید بهصورت مخفیانه برنامه هستهای خود را پیش برد، اما بعد از فروپاشی رژیم آپارتاید در دهه ۱۹۹۰، این برنامه کنار گذاشته شد. این اقدام هم نشاندهنده فشارهای بینالمللی و هم تغییرات داخلی بود.
برزیل و آرژانتین هر دو در دهه ۱۹۶۰ برنامههای هستهای خود را آغاز کردند و نیروی دریایی برزیل این برنامه را با جدیت دنبال میکرد. اما تنها عاملی که باعث توقف برنامه هستهای این دو کشور شد، بحران اقتصادی دهه ۱۹۸۰ بود. از سوی دیگر، آمریکا روی انحصار سلاحهای هستهای بسیار حساس است و به هیچ کشوری، حتی متحدانش، اجازه گسترش برنامههای هستهای نمیدهد.
ترامپ به دنبال توافق متوسط با ایران است. نشانههایی از انعطاف هم برای توافق دیده میشود. بعد از سفر ترامپ به منطقه حدود ۲ هزار میلیارد دلار برای ۱۰ سال در منطقه سرمایهگذاری شده است و امنیت این حوزه برای ترامپ مهم است. مثلاً امارات میخواهد هاب هوش مصنوعی شود و میخواهد خاک خود را به شرکت هوش مصنوعی دهد. امنیت خلیجفارس برای ترامپ اهمیت بالایی دارد. برای همین انعطاف قابل توجهی در مواضع ترامپ خواهیم دید. در نظم جدید خاورمیانه، باید تهدید ایران مهار شود و این بهتر است با «دیپلماسی اجبار» صورت گیرد نه گزینه نظامی. چارچوب اوباما دیپلماسی بود و ترامپ دیپلماسی با فشار مضاعف را پیگیری میکند.
وی ادامه داد: ایران از بسیاری جهات با شرایط ویژهای روبهرو است. اخیراً شایعاتی وجود دارد که آمریکا پیشنهادی در مورد تعلیق غنیسازی به ایران داده است. اما پرسش اصلی این است: منظور آمریکا از تعلیق چیست؟ آیا منظورشان توقف گازدهی به سانتریفیوژها است، بهگونهای که برنامههای فنی ادامه یابد ولی اورانیوم غنیسازی نشود؟ یا اینکه کل چرخه سوخت معلق شود؟
تفاوت بسیار مهمی است. توقف گازدهی به معنای حفظ زیرساختها است و این اقدام فقط برنامه غنیسازی اورانیوم را مختل میکند. اما تعلیق کل چرخه سوخت یعنی از دست دادن بخشهای کلیدی برنامه هستهای. هر دو گزینه برای ایران چالشبرانگیز است و به همین دلیل، واکنشهای ایران به این پیشنهادات بسیار حساس است.
این تحلیلگر حوزه بینالملل گفت: ترامپ در حال حاضر بهدنبال توافقی محدود و موقت با ایران است. برخلاف دور اول مذاکرات، ترامپ رویکرد سختگیرانهتری داشت، اما در دورههای بعدی، شواهدی از نرمش و انعطاف نشان داده است. برای مثال، او از برچیده شدن کامل برنامه غنیسازی ایران عقبنشینی کرده
و به تعلیق موقت آن رضایت داده است. از دیگر موارد انعطاف، تأکید ترامپ بر دیپلماسی اجبار است، یعنی دیپلماسی همراه با فشار و احتمال اقدام نظامی.
ایران هم از نظر فنی و هم از نظر سیاسی، وضعیت پیچیدهای دارد. عبور ایران از غنیسازی کامل یکی از مسائل مهم است. تهران چندین پیشنهاد برای نشان دادن حسننیت خود ارائه داده است، از جمله پذیرش بازرسیهای بیشتر توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تأکید بر اینکه برنامه هستهای ایران صرفاً صلحآمیز است. این پژوهشگر ارشد سیاست بینالملل اظهار کرد: این موضوع یکی از چالشهای اصلی ایران است.
غنیسازی تبدیل به نماد غرور ملی و قدرت بازدارندگی ایران شده است. برخی از گروههای داخلی، از جمله نهادهای نظامی و امنیتی، مخالف هرگونه تعلیق هستند. آنها معتقدند که توقف غنیسازی میتواند توان بازدارندگی ایران را کاهش دهد. راهحلهای مختلفی میتواند مطرح باشد. برای مثال، ایران میتواند با تعلیق محدود موافقت کند و در عین حال، اورانیوم غنیشده خود را به خارج منتقل کند. همچنین، ممکن است پیشنهاد تحقیق و توسعه محدود مطرح شود که به ایران اجازه میدهد برنامه هستهای خود را در سطحی پایینتر حفظ کند.
احتمال توافق وجود دارد، اما شرایط بسیار دشوار است. ترامپ معتقد است ایران ناگزیر از توافق است. این در اظهارات سیاستمداران آمریکا دیده میشود. درباره توافق با ایران بیشتر از توافق با اوکراین امیدوارند. عقبنشینی ترامپ از برچیدن دائمی غنیسازی ایران، و انعطاف آن به غنیسازی به مدت محدود نشان میدهد
انگیزهای برای انعطاف دارد و امید به توافق را بیشتر میکند. آنچه مشخص است اینکه ممکن است ایران با تعلیق موقت موافق باشد. شرایط توافق وجود دارد ولی سختتر شده است. امکان توافق ۶۰ به ۴۰ درصد است و پیششرط توافق، انعطاف دو کشور است.