| کد مطلب: ۱۹۲۷۸
نقد منصفانه یا قیود نامنصفانه بر نقد؟

نقد منصفانه یا قیود نامنصفانه بر نقد؟

مسعود پزشکیان، رئیس‌ جمهوری‌اسلامی ایران در دیدار با روزنامه‌نگاران، خبرنگاران و اهالی رسانه در روز خبرنگار، به آنان گفته: «دولت را نقد کنید» و بلافاصله دو قید گذاشته است:«اما صادقانه و منصفانه»!

یک «اما»ی بزرگ و کارخراب‌کن!!

همین «اما»هاست که کار را خراب می‌کنند؛ اماهای قیدآفرین، مقیدساز و دست‌وپاگیر!

اماهای مبهم و کلی که وقتی به سطوح تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی و اقدام می‌رسد، با مصادیق و عناوینی چون «اقدام علیه امنیت ملی» ، «تشویش اذهان عمومی» ، «نشر اکاذیب» ، «سیاه‌نمایی» و مواردی مشابه، چنان زنجیری بر پای قلم می‌بندد که رسانه را یارای انتقاد از یک مدیر میانی و عملیاتی هم باقی نمی‌گذارد.

وقتی سخن از نقد می‌گوییم -که در دنیای سوژه‌گی و ذهنیت اتفاق می‌افتد نه در دنیای ابژه‌گی و عینیت- اساسا هرگونه قید و اما و اگری بلاموضوع و بی‌محل است. نقد، نقد است و در دنیای ذهنیت و فارغ از هر قیدوبندی شکل می‌گیرد؛ حتا اگر آن قید، «صداقت و انصاف» باشد! بنابراین اطلاق هر نوع صفاتی به فرآیند نقد و انتقاد، هرچند آن صفات، ویژه‌گی‌های ارزشمندی چون «صداقت و انصاف» باشد، در لایه‌های درونی‌اش، نوعی پیش‌داوری، هشدار و پیش‌گیری دارد که فرجامی جز خودسانسوری و ممیزی ثانویه ندارد!

از سوی دیگر تا نقدی شکل نگیرد (گفته یا نوشته نشود) نمی‌توان صفات و ویژه‌گی‌های آن را شناسایی کرد؛ راست یا ناراست بودنش را، درست یا نادرست بودنش را، خوب یا بد بودنش را، منصفانه یا غیرمنصفانه بودنش را، وارد یا ناوارد بودنش را و هر صفت و ویژه‌گی دیگرش را.

پس شرط مقدم و اولویت اصلی هر نقدی «آزادیِ  نقد» است. چرا این شرط اصلی و مقدم است؟ چون ممکن نیست هیچ عیب و نقص و ایرادی در هیچ بخشی از فرآیندهای مدیریتی کشور وجود نداشته باشد؛ در برنامه‌ریزی، در تصمیم‌گیری، در اجرا، در نظارت و … هیچ نقصان یا خطائی نباشد؛ غیرممکن است.

باید اجازه داد نقد انجام شود و پس از آن محتوای نقد و ویژه‌گی‌هایش را بررسی کرد.

اگر درست، راست، وارد، صادقانه و منصفانه بود، آن را بپذیرید و  آن را نقطه‌ی عزیمت برای اصلاح و بهبود فرآیندهای مدیریتی بکنید و اگر نبود، آن را نادیده بگیرید و بگذرید. مانند ویترین میوه‌فروشی که داخل آن میوه‌ی سالم و خراب هست و خریدار اجازه دارد سالم را انتخاب و ناسالم را نادیده بگیرد و بگذرد. اگر از میوه‌فروش برای وجود میوه‌های خراب در ویترین‌اش شکایت می‌کنید، از رسانه و روزنامه‌نگار هم برای موارد نقص در نقدش شکایت کنید!

شخص منتقد (روزنامه‌نگار، رسانه، کارشناس) قطعا براساس دانش، اطلاعات، داده‌های آماری، شناخت و تحلیل شخصی‌اش انتقاد می‌کند و ممکن است این موارد تمامی ابعاد موضوع نقد را پوشش ندهد. همین موضوع، فرصتی ارتباطی و تعاملی فراهم می‌آورد تا دستگاه عظیم و عریض‌وطویل روابط‌عمومی‌ها و مراکز اطلاع‌رسانی دولت بتوانند توضیحات تکمیلی ارائه‌کنند و به روشن‌گری جامعه بپردازند. مگر برای همین کار حقوق نمی‌گیرند؟ چرا به‌جای استقبال از فرصت نقد برای روشن‌گری، رسانه و اهل‌اش را تخطئه و تهدید می‌کنند!؟

در گلستان حضرت سعدی حکایتی‌ست از «خطیبی کریه‌الصوت» که «خود را خوش‌آواز پنداشتی، و فریادِ بیهده برداشتی. گفتی نعیب غُرابَ البَین در پرده‌ی الحان اوست، یا آیت اِنَّ انکَرَ الاصوات در شأن او.»

حضرت سعدی می‌گوید:

«مردم قریه به علت جاهی که داشت بَلیت‌اش می‌کشیدند و اذیت‌اش را مصلحت نمی‌دیدند. تا یکی از خُطبای آن اقلیم که با او عِداوتی نهانی داشت، باری به پرسش آمده بودش. گفت: تو را خوابی دیده‌ام، خیر باد. گفتا: چه دیدی؟ گفت: چنان دیدمی که تو را آواز خوش بُوَد و مردمان از انفاس تو در راحت. خطیب اندر این لختی بیندیشید و گفت: این مبارک خواب است که دیدی که مرا بر عیب خود واقف گردانیدی. معلوم شد که آواز ناخوش دارم و خلق از بلند خواندن من در رنج. توبه کردم کز این پس خطبه نگویم مگر به آهستگی.

از صحبت دوستی به رنجم

کاخلاق بَدَم حَسَن نماید

عیبم هنر و کمال بیند

خارم گل و یاسمن نماید

کو دشمنِ شوخ‌چشم  ناپاک؟

تا عیبِ مرا به من نماید»

حضرت سعدی، حق نقد و انتقاد را حتا برای دشمن قائل است و آن را بر مدح و ثنای دوست ترجیح می‌دهد. اگر دشمنی نقدی بر ما کند (توجه کنید سخن از انتقاد دشمن است!) فرصتی به ما می‌دهد تا در رویکردها، سیاست‌ها، تصمیمات، برنامه‌ها و اقدامات‌مان بازنگری کنیم. اگر سخن او ناراست و نادرست بود، متوجه نقص اطلاعاتی و عدم اشراف وی خواهیم شد؛ اگر راست و درست بود، به ما فرصتی برای اصلاح و بهبود خواهد داد و سبب خواهد شد تهدیدات‌مان به فرصت‌ها تبدیل شود.

آقای رئیس‌جمهوری!

رسانه و روزنامه‌نگار ممکن است مخالف شما و طرز فکر و مشی سیاسی‌تان باشد اما دشمن شما نیست.

حتا وقتی که نقدش، قید «صادقانه و منصفانه» ندارد، به شما فرصت می‌دهد تا نسبت به صحت و دقت تصمیمات و سیاست‌های‌تان اطمینان حاصل‌کنید. پس آن را نادیده‌بگیرید و بگذرید.

ولی اگر این قید را داشت و نقدش راست و درست بود که فبه‌المراد! دستش را بفشارید، نقدش را روی چشم بگذارید، خطای گفته را اصلاح‌کنید و موفقیت دولت‌تان را تضمین‌کنید.

بپرهیزید از رسانه و روزنامه‌نگاری که « عیبت‌تان را هنر و کمال بیند» و «خارتان را گل و یاسمن نماید»

نه آن رسانه است و نه او روزنامه‌نگار!

دیدگاه

سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار