| کد مطلب: ۱۷۸۸۲

شَبَح‌ راست افراطی بر فراز ایران

عباس موسایی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب

شَبَح‌ راست افراطی بر فراز ایران

سپهر ِ سیاسی ایران شاهد ِ ظهور ِ شَبَحی از راست ِ افراطی است.‌ به زبان مارکس در آغاز مانیفست ِ کمونیست، می توان گفت ؛ شبحی بر فراز ِ ایران در حال گشت و گذار است؛ شبح راست ِ افراطی. راست افراطی در ایران به شکل ِ خزنده در حال ِ پیمودن ِ مسیری است که همه ی واریته های راست ِ افراطی در عرصه ی جهانی طی کرده اند. سایه نشینان ِ سیاست، از منتهی الیه ِ پوزیسیون، حواشی ِ سیاست را علیه ِ متن ِ آن به شورش فراخوانده/در آورده اند. راست ِ افراطی برای تثبیت ِ خود ، پایی در وضعیت و ساختار دارد و پایی علیه آن.‌ انقلابی نمایی می کند تا انقلاب ستانی راه بیندازد.

انحلال ِ جمهور را در دوگانه ای پلاریزه و قطبیده در دستور ِ کار قرار داده است ؛ حذف از درون و طلب ِ حذف از بیرون. این پروژه را در دوگانه ی به میدان آوردن و مشارکت وفاداران و حامیان و ناامید سازی ِ منتقدان و افزودن بر شمار ِ تحریم کنندگان پی می گیرد. مخالفان ِ جمهوری اسلامی را بخشی از بازی سیاسی خود تعریف کرده است. پیش از این از همین مسیر ، پیروزی ها کسب کرده است؛ برنده شدن در پروژه ای که می توان آن انحلال ِ جمهور نام نهاد. اکنون نیز در همان پروژه ، بازیگری و بازیگردانی می کند.

اتاق فکر این جریان ،مشارکت ِ خودی ها و قهر ِ غیر خودی ها را همزمان پیش می برد. خودی ها را با سازمان های خودی سامان و سازمان دهی می کند و ناخودی ها را با مدد از بازوی رسانه ای ِ غیر خودی هایی که به ظاهر دشمن می شمارد و می نامد!!! آنچه از یک جهان فرصت می گوید را بر اساس ِ همین قطبیدگی پیش می برد. علت ِ موجده اش همین دوگانه ی رادیکال ِ با نظام /بر نظام بوده است ، از این رو علت ِ مبقیه اش را همین قهر و قطبیدگی می داند. از راست ترین نقطه ی ساختار سر برآورده تا با مدد از رسانه های خودی و ناخودی، نقطه زنی کند. سیاست در این مرام، تماما ناسیاست است. تحریم طلبان را به استخدام می گیرد تا تحریم ادامه یابد.

کمپین انتخاباتی اینان متشکل از راست های افراطی ِ انقلابی و انقلاب خواه(سرنگونی طلب) است. مهرآیین ها در این کمپین ، نقشی اساسی بازی می کنند. رقیب را غرب زده می نامند، در حالی که در ضدیت با ساختاری که از دل ِ آن بیرون آمده اند، از افراطی ترین نحله های غربی پیروی می کنند. برای کسب دستمال ِ قدرت، قیصریه ی نظم ِ ساختار را در معرض ِ آتش قرار می دهند. مدرن بودگی شان تهی از مدرنیسم و سنتی بودگی شان بی بهره از اصول ِ بنیادین ِ سنت است؛ به همان نشانی که نه عناصر ِ اصلی ِ مدرنیته همچون انسان و حقوق بنیادین اش در این گفتمان جایی دارد و نه کرامت انسانی و اخلاق انسانی ِ سنت. از این منظر بیشتر به سایر ِ نحله های بنیادگرایی شبیه اند. با توسعه سر ستیز دارند و از بیان آن نیز ابایی ندارند. در مشی و مرام ایشان، توسعه امری غربی است و شرقیان را شایسته نباشد که در این زمینه از غربیان پیروی کنند. ایران را بخشی از اوراسیاگرایی ِ الکساندر دوگین می خواهند که در برابر ِ غرب قدعلم کرده است، بدون ِ آنکه از هزینه ی این منازعه بر ملک و ملت ابایی داشته باشند. الکساندر دوگین ، متفکر ِ احیای روسیه ی جدید ، در مانیفست ِ اوراسیاگرای ِ خود، ایران را بخشی از قدرت ِ اوراسیا برای مقابله با غرب می داند.

انقلابی گری در این وجه از هویت شان، بشدت کاریکاتوریزه می شود و به غرب ستیزی افراطی و شرق شیفتگی ِ تفریطی ، استحاله می گردد، چه آنکه شعار ِ هویت ساز ِ انقلاب نه شرقی نه غربی بوده است.

ایران و منافع و مصالح عمومی ایران و ایرانیان ، حلقه ی مفقوده ی مانیفست ِ راست ِ افراطی داخلی است. جالب آنکه این فقدان در راست ِ افراطی ِ سلطنت نیز مشهود است؛ مگر نه آنکه هر دو جریان ، تحریم طلبگی می کنند، یکی برای تحریم ِ بیشتر ِ ایران ، دست به دامان ِ سران کشورهای غربی می شود و دیگری تحریم را نعمت می داند.

کاسبی ِ تحریم فقط کاسبی ِمکنت ، ثروت و قدرت نیست، کاسبی ِ انسداد ، انزوا و بحران نیز هست. در این معامله و معادله، شکل دهی به انتاگونیسم و منازعه در داخل و خارج ، حیاتی است. در این فقره نیز راست ِ افراطی ِ داخلی ، روی ِ دیگر ِ سکه ی راست ِ افراطی ِ سلطنت طلب است. از این روست که در هجمه علیه ِ ترمیم طلبان و عادی سازان ، همزبان و همداستان اند، چنانکه نیم دایره ی راست ِ افراطی ِ داخلی ، مکمل ِ نیمه ی راست ِ افراطی ِ سلطنت طلب است.

از این روست که« برای ایران» و ایران ، نقطه و سیبل ِ این جریان شده است. به میزانی که راست ِ افراطی ِ داخلی ، ایران را در مانیفستی دوگینیستی و جدا از «برای ایران » می خواهد، راست ِ افراطی ِ تحریم طلب، هویت و ماهیت ِ ایران را در پیروی از آموزه های ایران ستیزانه ی برنار لوی،سامان و سازمان دهی کرده است.

برنار لوی، متفکر و سیاستمدار پرنفوذ ِ فرانسوی است که تعهد خود در حمایت از اسرائیل را در شکل دهی به منازعه در خاورمیانه ، بالاخص انشقاق ،شکاف ، منازعه و تجزیه ی ایران، پی می گیرد.

پیشروی آرام بحران کنونی، با میدان داری ِ و همراستایی و همزبانی ِ راست های افراطی، گام‌هایی سنگین تر و سرعتی بیشتر خواهد گرفت، اگر با مشارکت ِ ملت، حکم ِ توقف نگیرد.

عمق راهبردی ِ واقع بینانه و مبتنی بر منطق ِ موقعیت ، سیاست هوشمندانه و مسئولانه، کانونی شدن ِ ایران در سپهر ِ عمومی کشور است، تا عمق ِ راهبردی ِ توهمی ِ ایران ویران کن ِ اینان ،میدان دار نشود. همراستا شدن ِ مصالح ملت/کشور و نظام ، با محوریت ِ ایران، باطل السحر ِ نقشه های شوم راست های افراطی است. تبدیل منافع و مصالح ملی به تابعی از اراده ی منافع و مصالح هر کشور ِ بیگانه یا هر نحله ی افراطی ِ ضد ملی، بزرگترین فرصت آفرینی برای تحمیل ِ خسران و مخاطره بر کشور و ملت است.

رهانیدن ِ ایران ِ عزیز از این ِ شَبَح ِ بحران ساز، جز از طریق ِ مشارکت ِ مسئولانه و مبتنی بر فهم ِ مسئله ی «ایران»، امکان پذیر نخواهد بود. آنچه ایران را در برابر ِ تبدیل شدن به لعبتی در دست لعبت بازان (تعبیر ِ زیبای دکتر آرش رئیسی نژاد) بیمه می کند، عبور از دوگانه های کاذب و استثاگرایانه به منطق ِ منافع و مصالح ملی ، بر اساس ِ شناخت ِ درست و همزمان از امکانات و امتناعات و غلبه بر هیجانات و اعوجاج آفرینی های اهل خیال و ایدئولوژی است.«برای ایران»، قبل از هر چیز باید سره و بیراهه را از ناسره و راه شناخت، هرچند راه باریک راه باشد.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی