| کد مطلب: ۹۹۷۸
پاسداری از صدق و آزادگی

پاسداری از صدق و آزادگی

میلاد نوری مدرس و پژوهشگر فلسفه ما انسان‌ها سخن می‌گوییم و از این‌طریق خود را برای همدیگر اظهار می‌کنیم. این امر جز در پیوند انسان‌ها با یکدیگر میسّر نمی‌شود.

noori milad

میلاد نوری

مدرس و پژوهشگر فلسفه

ما انسان‌ها سخن می‌گوییم و از این‌طریق خود را برای همدیگر اظهار می‌کنیم. این امر جز در پیوند انسان‌ها با یکدیگر میسّر نمی‌شود. اما همان‌طور که انسان‌ها جهان را به‌خاطر سودمندی‌های آن می‌خواهند و از رنج و زیان آن می‌گریزند، با یکدیگر نیز چنین مواجه می‌شوند درحالی‌که با پروامندی سودای سود را دارند و از زیانِ پیوندها و هم‌سخنی‌ها می‌گریزند. ازاین‌رو، درحالی‌که هرکس خانواده‌اش را دوست دارد، از تنهایی‌اش مراقبت می‌کند؛ درحالی‌که با همشهری خود رابطه دارد، از آن‌ها دوری می‌جوید؛ درحالی‌که در کنارِ دیگران ورزش‌ می‌کند، به قهرمانی خودش می‌اندیشد.
انسان را نمی‌توان با فردگرایی محض تفسیر کرد چنان‌که نمی‌توان او را با جمع‌گرایی محض شناخت. انسان، فردی است که در پیوند با جمع فرد می‌شود همان‌طور که جمعیت انسانی نیز جدای از افراد نیست. در این‌جا با متنی مواجه‌ایم که در آن، هر کلمه معنای خود را در متن می‌یابد. بااین‌حال، هر فردی معنای خاص خود را دارد و این معنا جز با استقلال و تکینگی‌اش فراچنگ نمی‌آید. اگر متن جامعه بخواهد تفاوت کلمات انسانی را نابود کند و استقلال افراد را به‌طور کلی در یکپارچگی متن غرقه سازد، حاصل‌اش افرادی‌اند خالی از صدق و آزادگی که از خوف رسوایی همرنگ جماعت می‌شوند و خلاقیّت خودسازی و خودتفسیرگری را از کف می‌دهند.
هر فرد انسانی، اگرچه در میانِ جماعت است و از طریق همزیستی زبانی همانی می‌شود که هست، اما تنها تأمل و خوداندیشی فردی است که او را شایسته عنوان «انسان» می‌سازد. اما این فقط فرد نیست که نمودِ صدق و آزادگی به‌مثابه گوهر انسانیت است؛ بلکه هر ساختارِ طبیعی که نمودِ آگاهی و آزادی است چنین است؛ هر نهادِ غیرحاکمیّتی که به‌شکلی طبیعی و خودبنیاد براساس هم‌زیستی انسانی سامان یافته است از دوستی و پیوند خانوادگی تا هم‌کیشی و هم‌آیینی و همراهی را می‌توان نمود آگاهی و آزادی انسانی به‌شمار آورد. بااین‌همه، گوهر انسانیّت که صدق و آزادگی است با مداخله ساختارهای سیاسی و رویه‌های تمامیّت‌گرا نفی می‌شود.
انسان‌ها که پروای هم را دارند، ناگزیر از حاکمیت سیاسی‌اند تا پاسدارِ آگاهی و آزادی افراد در میان جمع باشد و جمع را برای افراد تمشیت کند. بُنیانِ حاکمیت سیاسی، صیانت از صدق و آزادگی فردی به‌مثابه گوهر انسانیت است. به‌عبارتِ دیگر، حاکمیت جبرانِ آگاهی و آزادی فردی در فرآیند همزیستی است. اما ساختارِ سیاسی به‌مثابه رویه‌ای که بر هم‌زیستی انسانی نظارت دارد تا حریم فرد در زندگی جمعی پایمال نشود، برای استقرار و بقای خودش ناگزیر از تأسیس ساختارهای بینافردی و فرافردی است که مستلزم قواعد صلاحیت‌زا و قدرت‌بخش است. دراین‌میان، حاکمیت سیاسی بدین‌سبب که قواعد قدرت‌بخش را در تصاحب خویش دارد، می‌تواند قدرت را نه در راستای آگاهی و آزادی افراد، بلکه در راستای قدرتِ کور ساختار پیش ببرد تا صدق و آزادگی فردی را قربانی دروغ و تزویر نماید.
حاکمیت سیاسی به‌جهت برخورداری از قواعد قدرت‌بخش می‌تواند آگاهی و آزادی را پایمال کند و صدق و آزادگی را به مسلخِ قدرت برای قدرت ببرد. این آفت قدرت سیاسی برآمده از ذات زیستِ انسانی است که با نوشتنِ نصیحت‌الملوک‌ها رفع نخواهد شد. نوشتنِ نصیحت‌الملوک در نهایت نمی‌تواند مانع از آن باشد که فردِ حاکم، همزیستی انسانی را فدای آزادی و آگاهی فردی‌اش نسازد و صدق و آزادگی دیگران را در آتش حکم سلطانی‌ نسوزاند. به‌همین‌سبب، بنیان‌گذاران سیاست‌اندیشی مدرن با نظر به طبع زورتوز و تمامیّت‌خواه فرد انسانی که جماعت را برای خویش می‌خواهد، با بدبینی به حکمرانی می‌نگریستند. ایشان به‌درستی دریافتند که قدرتی مهارنشده همیشه می‌تواند صدق و آزادگی را به یغما ببرد. پس صدق و آزادگی را در جایگاهی قرار دادند که همواره حقِ به‌نقد‌کشیدن قدرت سیاسی را داشته باشند؛ تا نه محکوم قدرت سیاسی بلکه حاکم بر آن باشند.
حضور آدمی و بازبستگی‌اش به حیاتِ جمعی نشان می‌دهد که او چرا پروای همزیستی را دارد. «پروا» را شاید بتوان معادلی همزمان برای التفات و اجتناب در نظر آورد؛ انسان پروای دیگری را دارد، درست بدین معنا که می‌کوشد نسبت خود با او را از طریقِ تدبیر حفظ کند درحالی‌که در ترسی به‌سر می‌برد که از حضور دیگری ناشی می‌شود. وقتی فرد با حضور دیگری دچار فریفتگی می‌شود، صدق و آزادگی‌اش تیره و تار می‌شود. ازاین‌رو، همزیستی که بنا بود از گوهر وجود انسان صیانت کند، گوهر وجود او را به یغما می‌برد. تنها با پاسداری همیشگی از صدق و آزادگی است که می‌توان از افتادنِ به دامِ نامبارک زورتوزی و استبداد گریخت. تنها با خودِ صدق و آزادگی است که می‌توان تحقق همیشگی‌اش را ضمانت کرد. تنها با مبارزه‌ای همیشگی می‌توان همزیستی را نیکو ساخت بی‌آن‌که فرد فدای جمع شود یا جمعی را فدای خود کند. باید ستیز کرد.

دیدگاه

ویژه فرهنگ
  • بوروکراسی در جهان مدرن برای نظم‌بخشی به امور جاری زندگی به‌وجود آمده و قرار شده رابطه شهروندان با دولت را سامان بخشد.

  • خبر آمد صبح جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ خورشیدی مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری ایران به اتفاق سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ کفش و کلاه…

سرمقاله
آخرین اخبار