| کد مطلب: ۹۳۳۵
این یک نقد فیلم نیست!

این یک نقد فیلم نیست!

نگاهی به زنبور کارگر ساخته افشین صادقی

نگاهی به زنبور کارگر ساخته افشین صادقی

shighi

پیمان شوقی

منتقد سینما

تابستان امسال مدیرکل نظارت سازمان سینمایی خبرداد اداره متبوعش با صاحبان چندده فیلم به تفاهم رسیده‌اند که با پذیرش اصلاحاتی، مجوز نمایش فیلم‌هایشان صادر شود. به دنبال این خبر به تدریج تعدادی از آثار به نمایش درنیامده سال‌های قبل راهی پرده شدند تا درکنار فیلم‌های بفروش کمدی، نقش سبزی و تربچه سفره رنگین اکران سال را بازی کنند. «زنبور کارگر» یکی از جدیدترین نمونه‌های این آثار است که طبق اظهار صریح کارگردانش حدود 45 دقیقه‌ کوتاه شده تا شانس اکران را پیداکند. هر فیلم فارغ از بحث کیفیتش در جای خود یک «متن» است و متن مخدوشی که نزدیک به یک‌سومش «اصلاح» شده‌باشد، قابل ارزیابی نیست. یعنی هرگونه سخن گفتن درباره‌اش و از هر زاویه قضاوت کردنش، خطاست. آنچه از «زنبور کارگر» باقی‌مانده و روی پرده افتاده از طرفی جهش چشمگیر سازنده‌اش را در فاصله بیش از یک دهه که از فیلم اولش گذشته نشان می‌دهد، و از طرف دیگر بیانگر تلاشی است برای طرح مفاهیم تازه و عمیق در سپهر تکراری فیلم‌های به اصطلاح «اجتماعی» سینمای ایران که معمولاً تلاش می‌کردند سطحی از سیاسی‌نمایی را به چهره واقع‌گرایی تحمیلی و مد روز بپاشند و مدت‌هاست دست‌شان رو شده و کالایشان خریدار ندارد. بنابراین آنچه می‌شود درباره فیلم قلمی کرد فقط درحد اشاراتی به این دو حوزه است.
یک. «زنبور کارگر» فیلمی متعلق به سینمای سرراست داستانگو است، با فیلمنامه‌ای به قلم یکی از کارکشته‌ترین درام‌نویسان امروز که توفیق آثارش در تلویزیون و سینما بیانگر احاطه‌اش بر نیازها و مطالبات مخاطب ایرانی است. طرح مقوله اختلاف - و مبارزه - طبقاتی به زبان مورد فهم و پسند این مخاطب را می‌شود یکی از نقاط قوت کار دانست. پرداخت تصویری این درونمایه نیز همپای متن، عادات و انتظارات بصری همین مخاطب را مدنظر دارد. «زنبور کارگر» پر است از تصاویر سینمایی و چشم‌نواز که فارغ از کشش یا لکنت دراماتیک داستانش، یک ضیافت دیداری درخور پرده بزرگ را برای بیننده فراهم می‌کند. تقریباً هیچ صحنه و پلانی از فیلم خالی از طراحی عناصر بصری با اغراق ملایم و مناسب پرده بزرگ نیست و تاثیرپذیری مثبت افشین صادقی از فیلم‌های گرافیکی آمریکایی را نشان می‌دهد. تاثیری که به پسند مخاطبان جوان امروز ایرانی هم نزدیک‌تر است و می‌تواند بخشی از آنها را خوش بیاید و ترغیب‌شان کند که سینمای جدی ایران را دنبال کنند. استفاده گسترده و چشمگیر از جلوه‌های بصری برای خلق میزانسن‌های جدید و در عین‌حال مفهومی (عمدتاً نماهای روی تاورکرین) از نقاط قوت فیلم و نشان‌دهنده اعتمادبه‌نفس کارگردان برای بلندپروازی در خلق بافت بصری کارش است. بی‌آنکه با اشاره تمثیلی فیلم به این‌همانی میان دو دختر محوری درام با زنبور (یکی کارگر و دیگری وحشی) موافق یا مخالف باشیم، مانورهای طراحی‌شده دوربین برای تبیین جایگاه تمثیلی این هردو درخور تأملند و نشان از هوشمندی کارگردان دارند.
دو. مسائل پیچیده جامعه امروز ایران از مرز غوامض گذشته و تبدیل به «امر پرابلماتیک» شده، معذلک وجوه اقتصادی به واسطه حضور دائمی در حیات روزمره اجتماعی همچنان ظرفیت بیشتری برای تأویل و تبیین و بازخوانی و بازشناسی دارند. یکی از این وجوه، حیات فردی و اجتماعی «کارگر» به مثابه واحد تولید اقتصادی در اجتماع است که در سینما و ادبیات داستانی غالباً از منظر کلیشه‌ای و در قالب رابطه استثمارگونه میان کارگر و کارفرما پرداخت شده و عملاً به تولید ملودرام‌هایی از زندگی طبقه کارگر ختم شده است. «زنبور کارگر» اما نگاهی تازه به این معادلات دارد و اولاً رابطه کلیشه‌ای کارگر- کارفرما را با معادله جدید کارگر- سیاستمدار جایگزین می‌کند که هم قابل درک‌تر است و هم قابلیت‌های دراماتیک زیادی در اختیار سازندگانش قرار می‌دهد؛ و ثانیاً اَشکال جدیدی از طبقه کارگر مثل کارگر تحصیلکرده، کارگر-دانشجو، کارگر جنسی و غیره را مدنظر قرار می‌دهد تا دایره شمول تبییناتش فراتر از نگاه مرسوم سینمای ایران به این طبقه و مسائل و دغدغه‌هایش باشد. هم نویسنده فیلمنامه و هم کارگردان با انتخاب‌هایشان نشان می‌دهند که نسبت به این طبقه و حضور اجتماعی‌اش دغدغه دارند و از این جسارت هم برخوردارند که سپهر جدیدی از بلوغ و کنشگری آن به تصویر بکشند. اگرچه ظاهراً این جسارت به قلع‌وقمع شدن فیلم انجامیده و قطعاً بخشی از پیشنهادات اجتماعی فیلم تا اطلاع‌ثانوی غیرقابل دیدن هستند، اما این امید را می‌دهد که سینمای ایران در همین روزهای غلبه ابتذال هم ظرفیت طرح مسائل جدی و دغدغه‌های اساسی را همچنان دارد.
سه. «زنبور کارگر» اثریست تمثیلی که هرگوشه داستان و شخصیت‌هایش را می‌شود به بخشی از واقعیات دیروز و امروز جامعه ایران گره زد و کسانی را در موقعیت آدم‌های داستان شناسایی کرد. با آنکه چنین گرایشاتی دیگر باب طبع سینمای امروز دنیا نیست، ولی با توجه به تمایل آشکار سازندگان فیلم به برقراری ارتباط با مخاطبان هموطن‌شان می‌شود این رویکرد کهنه را به‌عنوانی یکی از شاخص‌های جذابیت فیلم درنظر گرفت (چیزی در مایه جاذبه تماشای بازیگران -حالا دیگر- ممنوعه روی پرده بزرگ برای احتمالاً آخرین بار!). در میان انبوه فیلم‌های جدی مخاطب گریز و پرافاده که نگاه‌شان فقط به رویدادهای خاص آن‌ور آب‌هاست، این توجه سازندگان «زنبور کارگر» به علایق و پسند تماشاگر ایرانی هم ستودنی و هم قابل احترام است. باشد که شاهد گسترش چنین رویکردی در نسل تازه سینماگران و فیلم‌های آینده سینمای ایران باشیم.

دیدگاه

ویژه فرهنگ
  • شهرت موف از دهه ۱۹۸۰ فراگیر شد؛ به‌خصوص از پس انتشار کتاب دوران‌ساز «هژمونی و استراتژی سوسیالیستی: به سوی سیاست…

  • شاید فیلم مگالوپلیس فرانسیس فورد کاپولا از نظر خیلی‌ها شاهکار نباشد، اما مگر یک فیلمساز قرار است چند شاهکار در…

  • بوروکراسی در جهان مدرن برای نظم‌بخشی به امور جاری زندگی به‌وجود آمده و قرار شده رابطه شهروندان با دولت را سامان بخشد.