خائنکشی بر وزن پریشانی و نخواندن تاریخ
امیر فرضاللهی منتقد سینما ۱ به مصداق دوستی خاله خرسه است بر در و دیوار خانه و کارش عکسش را آویزان کرده اما وقتی با ذهنیتی غیرمتمرکز و عوامل تولیدی متعلق به
امیر فرضاللهی
منتقد سینما
1 |
به مصداق دوستی خاله خرسه است بر در و دیوار خانه و کارش عکسش را آویزان کرده اما وقتی با ذهنیتی غیرمتمرکز و عوامل تولیدی متعلق به سینمای بدنه میخواهد به او ادای احترام کند برای آنکه بار قصهاش کشش داشته باشد تهمت ناروا و بیاساس تاریخی به این بزرگمرد تاریخ ایران میزند. درباره رخداد و کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نزد تاریخدانان اختلافنظرهایی وجود دارد اما هیچکدام از آنها که صاحبنظر و مرجع هستند هرگز این دروغ بزرگ را که مصدق عدهای را مامور دزدی از بانک ملی میکند که اوراق قرضه ملی برای اداره کشور خریده شود را شهادت، روایت و تایید نکردهاند. این در واقع یک تهمت ناروا و دروغ بسیار بزرگ است که کیمیایی در خائنکشی به مصدق نسبت داده و جفای بزرگی در حق او روا داشته است؛ جفایی بزرگتر از خائنین به مصدق در زمان نخستوزیری و حیاتش. جفایی که ناخودآگاه در خدمت گروهی گام برداشته شده که سعی بسیار در تحریف تاریخ و معوج نشان دادن شخصیت مصدق داشته و دارند. گروهی تندرو که در سالهای اخیر با هزینه بسیار فیلمهای داستانی و مستند فراوانی در تحریف و تقلیل تاریخ در حد قامت کوتاه فکری خود ساختهاند. خائنکشی در واقع مجلس مصدقکشی است. حرف شعبان بیمخ و سفارشیسازان را میزند؛ مانند آنها مصدق را موافق قتل رزمآرا میداند و تماماً جانب پری بلنده و اشرف چهارچشم و دارودسته اوباش نادان است تا طرف مصدق. این در حالی است که کیمیایی اظهار میکند عشق مصدق است اما در این واپسین ساختهاش یک اثر پرت و پلا با درامی غیرمتمرکز و پریشاناحوال خواسته است به این عشق کهنه ادای دینی بکند اما نعل وارونه زده و بدتر از تندروها به تخریب خود و این بزرگمرد تاریخ معاصر دامن زده است. کاش این اثر پریشان و معوج را نمیساخت و علاقهمندانش را بیش از این آزردهخاطر نمیکرد و میگذاشت آخرین اثرش «خون شد» باشد که پیرنگی قابل تأمل در پرداختی قابل قبول دارد و ذهنیت دوستان خود را بیش از این مکدر نمیساخت.
۲ |
بعد از ساختن دو شاهکار و چند اثر خوب، کیمیایی در عوالم واقعی زندگی نمیکند و عدم زیست اجتماعی مفید در میان مردم عادی او را در استحاله شخصیتی قرار داده و بیشتر آثار چهل سال اخیرش معوج و پریشاناحوال است. پیرنگهای قابل باور ندارد و بسیاری از اجزای آثارش خارج میزند و یکی از بزرگترین دلایل این نقصان مدح و ثناگویی بیدلیل حواریون اوست که با گفتار و رفتارشان بدو ناخواسته خیانت میکنند و او را در عالم توهم و رویا نگه داشتهاند. این حواریون که عناوین مختلف دارند مانع از ارتباط واقعی او با جامعه میشوند و شاید خود کیمیایی هم میخواهد با ستایش این حواریون از لاک خود خارج نشود و در زیستی مرفه در میان طبقهای که خاستگاهش نیست روایتی ناقص از جنوب شهری که چهل و پنج سال است در آن نزیسته، داشته باشد. برای فیلمساز اجتماعی زیست در میان مردم عادی به میزان کافی، سرچشمه درامهای جذابی است که کیمیایی در چهل و پنج سال اخیر از آن به دور است و همین موضوع علت اصلی پریشاناحوالی پیرنگ روایتهای او در فیلمهایش است. البته که در این میان آثار جاندارتری که به باور مخاطب نزدیک باشد هم داشته است اما مشکل اصلی، حتی همین آثار جاندار هم کمتر از دیگر آثار او در دهههای اخیر ساخته عدم زیست عادی در جامعه است، نمیشود پادشاهانه زیست و از دل مردم سخن گفت مگر آنکه در میان آنها زیسته و با مصائب آنها همآغوش بود. در میان زیست مرفه روایت طبقه مرفه جا دارد.
۳ |
بازی مهران مدیری در این کار کاملاً منفک از اثر است. بعید میدانم مدیری دو کتاب درباره ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خوانده باشد؛ این را بازیاش در خائنکشی به ما میگوید که انگار خواسته پدرخوانده بازی کند و از آنجا که سالهاست در کارهای کمدی تلویزیونی برجسته بوده، بازی در نقشهای جدی از یادش رفته است و گاهی که در اینگونه نقشها قرار میگیرد به میل خود آن نقش را بازی میکند که از شرایط آن نقش به دور است. سام درخشانی نیز در خائنکشی غل میزند و به درد نقشی که بدو سپرده شده، نمیخورد. در یک اثر پریشان و دروغپردازانه گیرم که فضاسازی و صحنه و لباس خوب باشد روایت ناهمگون آن زحمت را بر باد میدهد.
۴ |
حضور علی اوجی بهعنوان تهیهکننده این اثر که موضوعی جدی و تاریخی دارد یک شوخی و طنز بزرگ است که به شمایل این کار نمیآید و یکی از عوامل این روایت معوج، عدم فهم کافی او از چنین آثاری است که تلاش کرده با حضور پرشمار ستارهها این اثر را خوشآبوگل کند و فروش خوبی برایش بیاورد و جور عدم تمرکز کافی کیمیایی را در این اثر بکشد که خود موجب پریشانی بیشتر این کار شده است.
۵ |
بیشک خائنکشی یکی از ضعیفترین آثار کیمیایی است؛ حتی ضعیفتر از بسیاری از آثار او که مورد نقد بسیار واقع شده است. دلیلش عدم تمرکز و مطالعه کافی پیرامون پرداخت یک قصه مناسب درباره مصدق است. او خواسته در میان آثارش فیلمی هم درباره مصدق و در رثای او داشته باشد اما این خواسته در نوشتن شخصیتپردازی و اجرا [کارگردانی] تبدیل به یک کمدی ناخواسته شده است و به جای نشان دادن بزرگی کار مصدق، در عمل با خائنکشی او را به سخره گرفته و این کار یک سمفونی غیرهماهنگ است. کاش حواریونش برای ارتباط با او دست از مدح و ثنای بیدلیل بردارند و اجازه دهند و خود کیمیایی هم بخواهد که در زیست اجتماعی عادی به سر برد تا آثارش اینچنین کج و کوله نشود.