صدایی به وسعت ایران
به میمنت یکم مهر، سالروز میلاد محمدرضا شجریان
به میمنت یکم مهر، سالروز میلاد محمدرضا شجریان
محمدجواد صحافی
پژوهشگر و منتقد
نوشتن برای محمدرضا شجریان، هر قدر هم که باشد باز هم کم است. او از معدود آوازخوانان معاصر موسیقی ایران است که خدماتش به موسیقی ایران فراتر از مدح و ستایش چندین و چندباره است. ارائه سبک منحصربهفرد در آواز، عدم تقلید و یگانگی در هنر، انتشار آثار متعدد و ماندگار موسیقی و تربیت هنرجویان فراوان آواز و مهمتر از همه، کنشگری اجتماعی شجریان، او را بدل به چهرهای محبوب در میان ایرانیان کرده است.
قدرت بالای شجریان در اجرای دقیق آواز مثال زدنی است. او از انگشتشمار هنرمندانی است که در دوره فعالیت هنریاش افت نکرد؛ چه در زمان حضور در برنامه گلها و چه در دورهای که با هنرمندانی چون لطفی، مشکاتیان و علیزاده دوران درخشانی را سپری کردند. آوازهای بینقص شجریان که نشان از اشراف کامل او به ادبیات و شناختاش از مفهوم شعر دارد، باعث شده تا بهعنوان استادی بلامنازع در عرصه آواز شناخته باشد. آنچنان که با شرایط فعلی حاکم بر هنر، بسیار بعید بهنظر میرسد تا مادرگیتی، فرزندی همچو شجریان بزاید.
مناسبخوانی، شیوه بیان شعر و انتقال آن به مخاطب یکی از شاخصههای شناخت هنرمند آوازخوان از شعر و ادبیات فارسی است که در آوازهای شجریان نمونههای بسیاری را میتوان یافت. او دلیل استفاده از شعر «مرا چشمی است خون افشان...» در فیلم «دلشدگان» را چنین بیان کرد: «این غزل را من برای فیلم «دلشدگان» خواندم و مربوط به آن حال و هوای فیلمنامه بود. من این شعر را مخصوصاً انتخاب کردم چون آن شخصی که در حال گذر از کوچه باغ است، چشم و ابرویی را میبیند و عاشق میشود و من براساس آن فیلم، این غزل را انتخاب کردم و خواندم...» نمونه دیگر از تبحر شجریان در انتقال مفهوم شعر را میتوان در آلبوم نوا (مرکبخوانی) جستوجو کرد. او درباره چگونگی خوانش اشعار این آلبوم اینچنین بیان میکند: «یکی از شعرهای این آلبوم؛ بگذار تا مقابل روی تو بگذریم/ دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم، آن دزدیده را هم باید دزدیده بیان کرد...» نمونههای بسیاری از این نوع را میتوان در آوازهای شجریان یافت که با ظرافتهای خاصی که ناشی از تبحر او در ادبیات شاعران ایران میباشد، ادا شده است.
با این حال، نمیتوان از محمدرضا شجریان سخن گفت و به مهمترین بُعد زندگیاش -پس از هنر- نپرداخت، جایگاه اجتماعی این بلبل خوشگوی شیرینسخن، در میان توده مردم و اهالی هنر، آنچنان قوی و مستحکم است که به جرأت باید آن را جایگاهی دستنیافتنی دانست، آنچنان که از میان جمعیت میلیونی کشور، کمتر فردیاست که ناماش و دستکم یک نغمه از او را نشنیده یا زمزمه نکرده باشد. در آن هنگام که رسانه، ملّیتر بود و اندکی التفات به سلائق اکثریت جامعه میشد، نوای ربّنایاش سالها میهمان سفرههای افطار صائمان بود، مرغ سحرش را بسیار شنیده بودند و با شعر «ایران ای سرای امید» همنوا شده بودند، آن عدهای نیز که بر فنون هنر آشنایی بیشتری داشتند، آوازها و تصانیف بسیاری از شجریان را اَز بر بودند، بهخاطر همین «وجاهت ملّی» و «مقبولیّت حقیقی» نزد تودهی مردم بود که بهرغم سعی باطل رسانههای مختلف در مخدوشکردن چهره او در جامعه، خاصه پس از جریانات اجتماعی سال 88 و با وجود ممنوعیتهای فراوانی که گریبان او را گرفت، نامش بهعنوان یکی از محبوبترین هنرمندان مردمی در تاریخ هنر این مرز و بوم ثبت شد. رفتارشناسی اجتماعی محمدرضا شجریان، نشان میدهد که
او در بزنگاههای مختلف اجتماعی کشور توانسته است با انتخابی درست، سمت اکثریت مردم قرار گرفته و هنر خویش را نیز در همان مسیر ادامه دهد، چه آنگاه که بههمراه سایر بزرگان موسیقی، آثار ماندگار چاوش را در کوران انقلاب 57 منتشر میکند، چه آنزمان که در میانههای دهه 60 شمسی با انتشار آلبوم بیداد، قوانین حاکم بر جامعه را به چالش میکشد، و چه در حوادث اجتماعی سال 88 تصنیف «زبان آتش» را منتشر کرده و روی صحنه کنسرتهای خود آواز سر میدهد: «من مرغ عالی همتم از آشیانه بر پرم، تا کرکسان چرخ را هم بال و هم پر بشکنم». همین مهم نیز سبب میشود تا شخصیت هنری شجریان بهواسطه جایگاه اجتماعیاش نزد مردم پررنگتر شده و جزو نخستین هنرمندانی شود که با وجود ارائه هنر به طبقه اِلیت و خاص جامعه، نزد توده مردم نیز از جایگاه اجتماعی خاصی برخوردار باشد. آنگونه که خود بارها تاکید کرد: «هنرمند، صدایش باید آوای برخاسته از نهاد مردم خاک و سرزمینش باشد.»
در کنار آن، بررسی زندگی محمدرضاشجریان نشان میدهد که تسلط او تنها معطوف به آواز نبوده و در بسیاری هنرهای مرتبط و غیرمرتبطِ دیگر نیز چیرهدست است. این مهم تأثیر بسزایی در رشد و تعالی هنر تخصصی و اصلی مرد بزرگ آواز ایران نیز داشته است. او اشراف کاملی به ادبیات داشته، خطّاط بهغایت ماهری بود، قرآن را به زیبایی هرچه تمام تلاوت میکرد و در سازگر نیز چیرهدست بود. چندی پیش نیز تصویر دیوارنگارهای از نقشه ایران، منتشر شده که توسط این استاد آواز در سال 1339، زمانی که در روستای رادکان معلم بوده، ترسیم شده است. همین فرآراستگی هنری در شجریان را میتوان بهعنوان مهمترین نقطه افتراق او از سایر همکارانش دانست. فریدون مشیری، در وصف شجریان چنین گفته است: «شجریان علاوهبر کار موسیقی و آواز به چندین هنر دیگر نیز آراسته است. زمانی که تهرانپارس میزیست، اتاقی پر از قناری و مرغعشق داشت و پرندهپروری میکرد. علاقه او به قناری بهحدی بود که یکبار در سفری از شمال به جنوب ترکیه تغییر مسیر داد، زیرا شنیده بود که آنجا یک نوع قناری وجود دارد که آوازش چنین و چنان است! شجریان سنتور نیز میسازد، برای تهیه چوب مخصوص سنتور، تا اعماق
روستاهای اصفهان میرود. حوصله و علاقهاش واقعاً استثنایی است...» در نخستین روز پائیز جدای از آنکه سالروز میلاد استاد محمدرضا شجریان را جشن میگیریم، زادروز دیگر استاد آواز و بزرگ نوازنده ساز عود، استاد عبدالوهاب شهیدی را نیز گرامی میداریم. اکنون و در این زمان هیچکدام از این ارجمندان شریف در کنارمان نیستند، اما آثار و نامشان تا ابد در موسیقی ایران ماندگار است و حضورشان برگ زرین دفتر موسیقی ایرانی است، راهشان، پررهرو باد.