قصه تقویم در تاریخ ایران
«تقویم تاریخ»، نام یکی از قدیمیترین برنامههای رادیو ایران است که به ذکر وقایعی میپردازد که از لحاظ تقویمی، در گذشته، اما در همانروز رخ داده است. این وقایع ش
«تقویم تاریخ»، نام یکی از قدیمیترین برنامههای رادیو ایران است که به ذکر وقایعی میپردازد که از لحاظ تقویمی، در گذشته، اما در همانروز رخ داده است. این وقایع شامل همه رخدادهای اجتماعی، تاریخی، فرهنگی، هنری و علمی میشود و تمام تقویمها (خورشیدی، قمری، میلادی و غیره) را در برمیگیرد. اما آنچه ما بهعنوان «تقویم» میشناسیم «تقویم» در انواع و اشکال کیفی، میزی، دیواری و حالا دیجیتالی، جایگاه مهمی در زندگی روزمره انسان معاصر ازجمله ایرانیها دارد. اهمیت این جایگاه درواقع از اهمیت زمان در زندگی مدرن و ساختار زمانمند آن نشأت میگیرد. چنانکه امروزه تقویمها بخشی جداییناپذیر از زندگی انسان معاصر محسوب میشوند و حتی بسیاری از افراد از تقویم بهعنوان دفتری برای یادداشت روزانه کارهایشان استفاده میکنند. البته زمان و زمانبندی همواره در طول تاریخ واجد اهمیت بوده و نقش مهمی در ساماندهی به زندگی فردی و جمعی انسانها داشته است اما زمان در دنیای مدرن از تعیینپذیری پیچیدهتری برخوردار شده و اساساً مفهوم مدرن و مدرنیته خود با مفهوم زمان، ماهیت و کارکرد آن معنا و صورتبندی میشود. ضمن اینکه مفهوم زمان در جامعه مدرن که با
شتاب زندگی روزمره مضاعف شده، در تقویم هم بازتاب یافته و بهدلیل مشغله کاری زیاد و تنگنایوقت حتی تقویمها به مکان یا ابزاری برای نگهداشت حافظه تبدیل شده است. واقعیت این است که تقویم صرفاً یک ابزار برای ساماندهی زمان در زیست فردی و اجتماعی نیست بلکه با حوزه سیاست و قدرت هم پیوند میخورد. بهاینمعنا که حکومتها تلاش میکنند تا روایت خود را از تاریخ در تقویم ثبت کنند. ازاینرو در جوامعی که حاکمان اصرار بیشتری بر این موضوع دارند، گروههای مختلف اجتماعی، برای حفظ و اشاعه حافظهشان، تقویمهای متفاوتی انتشار دادند و تقویمها صورتهای متفاوتی به خود گرفت. تقویمها بهلحاظ فیزیکی و شمایلظاهری خود در اشکال و قالبهای گوناگون و محتواهای متفاوت منتشر میشوند. کافیاست به بازار فروش کتاب و لوازمالتحریر سری بزنید تا شاهد انواع گوناگون تقویمها و سررسیدها باشید. حتی پیروان ادیان و مذاهب گوناگون مثل زرتشتیان، ارامنه، یهودیان و... تقویمهای ویژه خود را تولید میکنند، همچنانکه اصناف مختلف دست به همین کار میزنند و حتی تقویمها از ظرفیت تبلیغات و تمهیدات پروپاگاندایی برخوردار شده و یک شرکت یا فروشگاه کوچک هم با چاپ
تقویمهای دیواری و رومیزی، به تبلیغ محصولات و خدمات خود در قالب چاپ تقویم و سررسید دست میزند. حال پرسش این است که این تنوع و تکثر تقویمها از کجا ناشی میشود؟ آیا همواره همین تنوع وجود داشته است؟ یا تقویم در هر دورهای از چهمنظری اهمیت داشته و چه کارکردهایی داشته است. کتاب «سرگذشت اجتماعی تقویم در ایران» به قلم زهره سروشفر، پژوهشی است که قرار است به همین پرسشها، پاسخ محققانه بدهد. رویکرد این پژوهش بیشتر توصیفی است و در چهار فصل به روایت خود از موضوع پرداخته است.
فصل اول کتاب با عنوان «تقویم: چیزی میان طبیعت و فرهنگ»، تلاشی است نظری برای ورود به بحث زمان و تقویم. درباره اینکه آیا زمان در عالم واقع وجود دارد یا برساخت بشر است؟ آیا زمان ادراکشده حاصل زیست طبیعی انسان است یا زیست اجتماعی او؟ اگر زمان امری اجتماعی است، در کجا ویژگی اجتماعی خود را بروز میدهد؟ تقویمها بهعنوان یکی از ابزارهای اندازهگیری زمان چه کارکردهایی در جامعه ایفا میکنند؟
فصل دوم کتاب که با عنوان طولانی «تقویم از آن کسی است که قدرت از آن اوست: تقویم بهمثابه تاریخ» نوشته شده، به رابطه حاکمان با تقویم در دوران معاصر ایران اشاره و نقاطعطف آن کاویده شده است. در این فصل توضیح داده میشود که در اغلب جوامع، تقویم همواره با قدرت رابطه داشته است و این قدرتهای حاکم بودهاند که گاهشماری تقویم را مشخص میکردند و درباره مسائلی مانند مبدأ تقویم و شیوههای کبیسهگری، تعیینتکلیف میکردند. همچنین به این اشاره دارد که در دوران مدرن و با شکلگیری دولت- ملتها، تقویم دیگر صرفاً و فقط از بعد نجومی مدنظر قدرت سیاسی نیست، بلکه نقش آن در ثبت تاریخ، حاکمان را به استفاده از تقویم برمیانگیزد. ضمن اینکه در این فصل به این مسئله پرداخته میشود که روایت قدرت سیاسی از تاریخ میتواند در قالب مناسبتهای تقویم بازنمایی شود. ازاینطریق قدرت سیاسی به برساخت رویکردی مشترک به گذشته تاریخی جامعه میپردازد.
در فصل سوم کتاب با عنوان «تقویم را از آن خود میکنیم: تقویم بهمثابه حافظه و آرزو»، رابطه اعضای جامعه در دوران معاصر با تقویم بررسی شده است و نشان میدهد به همان میزان که پادشاهان برای تصمیمگیری در امور گوناگون به دانستن سعد و نحس زمانها نیاز داشتند، اعضای جامعه هم در فعالیتهای گوناگون زیست روزمره خود از آن استفاده میکنند. اما تغییر کارکرد تقویم صرفاً برای قدرت سیاسی نبوده است، بلکه اعضای جامعه نیز از آن متاثر شدهاند. درواقع در مقابل تاریخ رسمی حکومت، حافظههای غیررسمی اعضایجامعه هم سر برآورده بهویژه در دوران پس از انقلاب اسلامی، تقویمهای غیررسمی را شکل دادهاند.
در فصل چهارم و پایانی کتاب که با عنوان «بهجای نتیجهگیری» نامگذاری شده، اشکالتقویم بهعنوان یکشیء و تنوع و تکثر آن مورد بررسی قرار گرفته است. ازجمله اینکه تقویمها در اشکال گوناگون دیواری، رومیزی، جیبی، سررسیدنامه و... منتشر میشوند. در گذشته درون تقویمها، مطالبی ازقبیل اختیارات (سعد و نحس امور)، وقایع (مناسبتها) و در برخی موارد مانند سالنامهها، دانشعمومی منتشر میشد. در دوران اخیر با تکثر تقویمهای منتشرشده در حوزههای گوناگون، اطلاعات و تصاویر متنوع و متفاوتی را در آنها مشاهده میکنیم. همچنین تقویمها -بهویژه پس از انقلاب- در دو نوع؛ رسمی و غیررسمی منتشر میشوند و تقویمهای غیررسمی خود به دو دسته؛ بامجوز و بدونمجوز تقسیم میشوند.
کتاب «سرگذشت اجتماعی تقویم در ایران» درواقع تقویم و تاریخچه آن را از زاویهای متفاوت مورد بررسی قرار میدهد و بهجای تاکید صرف بر انواع گاهشماریها و رویدادهای نجومی شکلدهنده تقویم، در اینجا تقویم بهعنوان یک وسیله مادی بررسی شده و اشکال متنوع آن، تحولاتش و رابطه آن با زیست روزمره مردم و حاکمان موردتوجه قرار گرفته است. درواقع این کتاب را میتوان محصول رویکرد مطالعات فرهنگی و جامعهشناسی زندگی روزمره درباره تقویم و در یک خوانش کلانتر، بخشی از تاریخ اجتماعی اشیاء دانست که بهقول دکتر عباس کاظمی -دبیر این مجموعه- سرگذشت اجتماعی اشیاء در پی فهم تاریخ معاصر ایران از خلال اشیاء است و آنها میتوانند هم روابط اجتماعی ما را تحتتاثیر قرار دهند، هم در تکوین تاریخ اجتماعی ما انسانها سهیم باشند. این کتاب سرگذشت تقویم را در ایران -از گذشته تا امروز- همچون بستری برای رقابت میان قدرتها و مردم برای تاثیرگذاری بر تحولات شرح میدهد؛ کتابی که میتواند به فهم نسبت ما و تقویم در زندگی روزمره کمک کند.