دریا شود آن رود که پیوسته روان است
حمید فرید نوازنده اولینباری که صدای ساز نوید افقه را شنیدم بر میگردد به ۲۰سال پیش، در آلبومی شاید عجیبتر از آنچه تا آن زمان شنیده بودم به نام «آفرینش». اثر
حمید فرید
نوازنده
اولینباری که صدای ساز نوید افقه را شنیدم بر میگردد به 20سال پیش، در آلبومی شاید عجیبتر از آنچه تا آن زمان شنیده بودم به نام «آفرینش». اثری متفاوت در نوازندگی تنبک و صدایی متفاوتتر که مرا شیفته خودش کرده بود. پیش از آن اثر، تنها آلبومی تکنوازی تنبکی که شنیده بودم، آلبوم آموزش تنبک استاد حسین تهرانی بود. در تاریخ موسیقی ایران بهطور معمول از ساز تنبک بیشتر بهعنوان سازی همراه نامبرده یا استفاده از آن در گروه نوازی سازهای کوبهای دیده شدهاست. درواقع تا قبل از حسین تهرانی، ضرب یا تنبک از کمارزشترین آلات موسیقی بود و نوازنده تنبک بیارجترین عضو یک ارکستر بهشمار میرفت و نواختن دور اصلی ریتم جهت پایه نگهداری موسیقی آوازی و سازی وظیفه اصلی تنبکنوازان (چیزی شبیه به مترونم) بود و کمتر اثری را میتوان یافت که تنبک بهعنوان سازِ تک و ساز محور آن آلبوم استفاده شده باشد. نوید افقه تنبکنوازی را نزد محمود فرهمند آغاز کرد. او در محضر کامبیز روشنروان به فراگرفتن درس هارمونی، کنتراپون، ارکستراسیون و سبکشناسی در موسیقی پرداخته است. افقه کنسرتهای داخلی و خارجی بسیاری را برگزار کرده و دارای آثار مستقلی همچون «آوایِ خیال» ، «آفرینش» و «معبد پیکرههای چوبی» است و با هنرمندان و اساتید سرشناسی ازجمله پرویز مشکاتیان در گروه عارف و کیهان کلهر همکاری داشته است که خود گواه بر چیرگی او در نوازندگی ساز تنبک است. حتی در آخرین کنسرت سرو آزاد موسیقی، دقایقی به تکنوازی پرداخت و مورد تایید اهالی موسیقی هم قرار گرفت. شخصیت جدید تنبک، در آثار نوید افقه نقشی متفاوت دارد و همانند یک ساز ملودیک عمل میکند که با اجرای تکنیکی و ایجاد اصواتی با رنگهای متفاوت برآن است تا بر محدودیت ساز تنبک فائق آید. اگر بخواهیم در مورد نوازندگیاش صحبت کنیم تکنیک مناسب، ریتمشناسی و داشتن حسی متفاوت به افقه کمک کرده تا در تکنوازی تنبک دارای امضای مختص به خود باشد. او با وسواس بسیار و نگاهی دیگر، تصویرگر داستان خود است و در تکنوازی تنبک مانور زیادی داده است و از دید بسیاری از کارشناسان و منتقدان موسیقی به آنچیزی که دلش میخواسته رسیده است. اکثر آثار نوید افقه زاده ذهن خلاق و نواندیش اوست و ساختار میشکند. «پیدایش» یکی از آثار افقه، تجربهای جالب و عجیب جهت معرفی توانمندیهای صوتی متنوع ساز تنبک در قالب روایتی اساطیری از پیدایش جهان خلقت و انسان است و «معبد پیکرههاى چوبى» که با شجاعت تقدس مىشکند. از لحاظ چیدمان اجرا شاید نخستینباری است که یکى از سازهاى کوبهاى ایرانى (تنبک) در کنار آواى انسان، آن هم بهصورت یک مجموعه چندصدایى و با هدف ارائه موسیقى، بدون نیاز به استفاده از هرگونه ساز یا صداى دیگرى، قرار گرفته است. افقه فراتر از «تم» و «بک» پا را از محدودهی ریتمهای رایج فراتر گذاشته است و این شاید با سلیقه خیلیها ناسازگار باشد، با این وجود خدمات و آثار و ابداعاتاش در هنر تنبکنوازی بر همگان آشکار است. استفاده از دو نیمکره مغز در نوازندگیهای افقه آشکار است بهشکلیکه میتواند با یک دست ریتم لنگ بنوازد و با دستی دیگری ریتمی ترکیبی و پس از طی شدن چند میزان آنها را در سر ضرب جفت کند. از ابداعات او، ساختن سه تنبک با امکانات صدادهی متفاوت است و بهطور نمونه در یکی از آنها با فشار بر لبه آن پوست را سفت و شل میکند و همین باعث تغییر صدادهی ساز میشود. فشار بر لبه تنبک را معمولاً افقه با آرنج خود (بهشکلیکه مچ زیر چانه قرار میگیرد) انجام میدهد و همین باعث شده است عدهای به ژست افقه که آرنج خود را روی ساز میگذارند خرده بگیرند درحالیکه هدف از این کار فشار بر لبه تنبک برای تغییر صدای پوست است. به یقین افقه در مسیری قدم نهاده که پس از تسلط به نواختن به روش کلاسیک و کسب تکنیکهای برجسته و درنهایت در سایهسار ذوق سرشارش به خلق و ابداع روشهای مدرن میپردازد. ازسویی پاییندی او به شیوه کلاسیک را در آلبوم پاسداشت حسینخان اسماعیلزاده به همراه کمانچه رضا پرویززاده میتوان مشاهده کرد. راهی که افقه در آن است از تجربه پیشینیاناش گرفته شده و با نوآوری و خلاقیتاش به هم پیوند خورده است. نوآوری و شاید ساختارشکنی در هنر همیشه با نقد همراه بوده و هست، این بدان معنی نیست که هنرمند با سنت بیگانه است. هنرمند از دل سنت به آفرینش میرسد و این جاریبودن هنر است. ولی باید قضاوت در مورد آن را بهعهده زمان بگذاریم که از دل پرداختن به عبدالله دوامیها و نورعلی برومندهاست که امثال حسین علیزاده ظهور کردهاند. به یقین زمان آنقدری بیرحم هست که بدون هیچ تعارفی هرچه را که بخواهد به فراموشی میسپارد.