حدیث ما و دیو
مختصری درباره سیر دیونگاری در ایران
مختصری درباره سیر دیونگاری در ایران
زهرا توسلی
خبرنگار حوزه تجسمی
دیونگاری در هنر ایرانی پیشینهای دور و دراز دارد و این رویکرد هنری، با تکرار سنتهای بصریِ نگارگران، دارای هویت خاص شد.
بهلحاظ تاریخی، میتوان دو منبع عمده برای دیونگاری برشمرد؛ نخست، سرزمینهای خاور دور شامل چین و ژاپن و دوم مناطق آسیای میانه شامل سرزمینهای سغد، خوارزم و افغانستان. ازسویی، میتوان به یک تقسیمبندی تاریخی در دیونگاری نیز قائل شد؛ نخست، بازه زمانی تا پیش از قرن چهارم هجری و دوم از قرن چهارم تا سده نهم هجری که تا انتهای دوران حکومت تیموری تداوم مییابد. هردو دوره تاریخی، منبعث از دیدگاههای اوستایی، مانوی و آیینهای کهن ایرانی است.
یکی از منابع ارزشمند دیونگاری در فرهنگ ایرانی، نگارههای شاهنامه است. در این نگارهها صفات ظاهری چون شکل دستوپا، زیورآلات، پوشش دیوها و بهکارگیری ترکیبات نیمهانسانی- نیمهحیوانی در شکل جمجمه و سیمای دیو، بهصورت موتیفهایی تکرارشونده درآمده و درگذر زمان ویژگیهای دیوان را در نگارههای شاهنامه تا حدودی بههم نزدیک کرده است.
یکی از مهمترین هنرمندانی که تصاویر دیو بهجامانده از او، بیانگر قدرت طراحی هنرمند و توانایی بالای او در نشاندادن آناتومی شخصیتها و بهرهمندی درست و دقیق از عنصر بصری بافت میباشد، محمد سیاهقلم (اواخر قرن نهم هجری قمری) است. سیاهقلم، هنرمندیاست که در زمینه دیونگاری، بر نگارگران ایرانی تأثیر بسزایی گذاشته است. این هنرمند نهتنها در زمینهی دیونگاری که در خلق صورتهای عجیب و گروتسک از توانایی خارقالعادهای برخوردار بود؛ ضمن اینکه بهلحاظ شخصیتی در رده مرموزترین نگارگران ایران قرار میگیرد.
تا پیش از دوران جدید، آخرین حضور دیوها را باید در صنعت چاپ سنگی بررسی کرد. در اوایل دوره قاجار که چاپ سنگی در ایران رواج مییابد، این امکان فراهم میشود که بسیاری از داستانهای اساطیری و خیالی موردتوجه هنرمندان قرار گیرد.
دیو در هنر مدرن و معاصر ایران، در پیوند با اسطوره قرار میگیرد و میتوان قائل به ﮐﺎرﮐﺮدﻫﺎى ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺧﺘﻰ این موتیف در ﻧﻘﺎﺷﻰ، مجسمهسازی مدرن و ﻣﻌﺎﺻﺮ اﯾﺮان شد. از موجودات اساطیری بهکاررفته در نقاشیهای بهمن محصص ازجمله نقاشی «مینوتور» او گرفته، تا نقاشیهای احمد امیننظر که ازنظر سبکشناسى با رویکرد اکسپرسیونیستى خلق شده و در آنها موجوداتی با هیکل عضلانى، سرى بهشکل دیو، چندچهره در وجوه مختلف و مارهایى که در شانه دارند، ترسیم شدهاند. در اینمیان در تابلوی معروف «مینوتور»، محصص بدن انسانیعضلانى را با سر هیولا بهتصویر کشیده است.
یکیدیگر از هنرمندانی که دیوان در تابلوهایش حضور فعال دارند، علیاکبر صادقی است که چندسالپیش نمایشگاهی از موتیف دیو در تهران برگزار کرد. در آثار او، دیوها هویت و چهرهی تازهای پیدا میکنند. او البته همان زمان گفت که دیوهایش هرچند در ظاهر دیو هستند، ولی خشن نیستند! دیوها در جهان تصویری ـ روایی و اسطورهای صادقی تنها نبودهاند و پهلوانان و انبوه سربازان، صحنههای نبرد و افزارهای جنگی، میخها و نیزهها، سیبها و گلها و بسیاری اشیاء و عناصر دیگر نیز حضور چشمگیری داشتهاند.
دیونگاری در آثار نقاشان معاصر ایران، گاه حاوی رویکرد گروتسک (عجایبنگارانه) است که بهمن محصص، پروانه اعتمادی و احمد امیننظر ازایننظر شاخص هستند.
حال با اینمقدمه، میپردازیم به نمایشگاهی که بهتازگی با عنوان «دیوآنه» در نگارخانه آرتیبیشن روی دیوار رفت؛ رویدادی که میتوان آن را در ادامه، همان رویکرد هنرمندان معاصر ایرانی به دیو دانست؛ هرچند باتوجه به گروهیبودن ایننمایشگاه و شخصیت پژوهشی نمایشگاهگردانِ آن، از چشماندازهای مختلفی به موتیف دیو نگریسته شده است.
با گذری بر نمایشگاه، به اثری از مهدی احمدی برمیخوریم که در کنار نقاشی، به بازیگری نیز اشتغال دارد. در اثر احمدی، دیو از روی محبت سر اسب را در آغوش گرفته. اما آیا ایناسب خود یکی از قربانیان دیو است؟ رگههای رنگقرمز از یکسو بهخصوص گردن اسب که انگار بریده شده، چنین تصوری را در ذهنمان تداعی میکند. انگار مهر و شر، خشم و محبت؛ دو روی یکسکه و جزئی از یک واقعیت بشری باشند. کیومرث هارپا، دیگر هنرمند شرکتکننده در این نمایشگاه، سالهاست با بیانی که میتوان ذیل «گروتسک» توصیف کرد، هیولاهایی نیمهحیوان - نیمهانسان را در کنار ما نقاشی میکند. اما برای احسان ارجمند، پیکرههای درهمتنیدهی ما انگار در حال فروپاشیدن یا درهمشدن هستند؛ انگار دیوی در درون ماست که فریاد میکشد. ازسویدیگر بیان اسطورهای نیلوفر قادرینژاد، ریشهی جدال خیر و شر را به دل تاریخ و به عمق اساطیر برمیگرداند؛ زمانی که همهچیز آغاز شد. او معتقد است، دیوهای آثارش در رنج دیوبودن بهسر میبرند.
نبرد حیوانات دیومانند با نشانههایی از فرهنگ ایرانی مانند طرح فرش ایرانی در اثری از شهسوار بهچشم میآید و فضایی اساطیری دارد. کمتر نقاشی را میتوان سراغ گرفت که همچون محمد سیاهقلم، دیو را در آثارش ترسیم کرده باشد و شاید بههمیندلیل باشد که عباس شهسوار در ترسیم دیو، سراغ ارجاع به این هنرمند رفته است. داور یوسفی نیز دیو را در میانهی تصاویر اسطورهای میجوید؛ جایی میان کتیبههای باستانی. از دید او، دیو جایی در دل تاریخ اسطورهای سکنی گزیده است؛ در ابتدای تاریخ. رضا هدایت سالهاست که تصویر تغزلی از طبیعت را ترسیم میکند. برای او اما نسبت میان ما انسانها و دیوها در همان خاستگاه مشترک، در طبیعت و بدویت شکل میگیرد.