نوسنتگراها و حراج تهران
مهرداد فلاح نقاش حراج تهران بهعنوان مهمترین نهاد بازار هنر ایران در گستره ملی، در رویداد ادواری خود موسوم به «حراج هنر مدرن و معاصر ایران» نسلهای آغازین مدر
مهرداد فلاح
نقاش
حراج تهران بهعنوان مهمترین نهاد بازار هنر ایران در گستره ملی، در رویداد ادواری خود موسوم به «حراج هنر مدرن و معاصر ایران» نسلهای آغازین مدرنیسم ایرانی را در کنار نسل جدید و نوظهور زیر یک سقف قرار داد. هرچند یک بار دیگر ثابت شد که سکانداران بازار هنر ایران همچنان استادان هنر مدرن هستند؛ با این حال نمیتوان از جایگاه رو به رشدِ هنرمندان جوان در این رویداد غافل شد.
حراج هفدهم یک بار دیگر نشان داد که اساتید مدرنیست بهترین گزینه برای سرمایهگذاری در بازار هنر هستند و هرچه انحصار در خرید آثار این هنرمندان بیشتر باشد با کاهش عرضه به بازار، سرمایهگذاران امکان دریافت حاشیه سود بیشتری را خواهند داشت؛ اتفاقی که مشابه آن پیشتر در خصوص آثار سهراب سپهری رخ داده و اینک هنرمندانی همچون صادق تبریزی به این جایگاه رسیدهاند. هنرمندان نوسنتگرا پدیدههای جدیدی را در حراج تهران رقم زدند و این مسیر بیشک از سقاخانهایها آغاز شده و کماکان در حال رشد است.
در حراج هفدهم نقاشی خط بدون عنوان از صادق تبریزی که در دهه ۹۰ خلق شده است یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان فروخته شد؛ نکتهای که بهزعم من، یکی از شگفتیهای این دوره به حساب میآید؛ چراکه این نقاشی از مجموعه ریتم خطهای تبریزی است که نخستین تجربه خود را در حراج تهران پشت سر میگذارد و در عین حال ۱۲ سال از ارائه آخرین نمونه از این مجموعه در یک حراج گذشته است. تابلوی بدون عنوان دیگری از تبریزی، اولین اثر میلیاردی این حراج بود که قیمتگذاری آن از ۲ میلیارد شروع و نهایتاً ۲ میلیارد و اندی میلیون تومان فروخته شد. لازم است اشاره کنم که آثار این هنرمند در بازار، محدود است و آثار او تنها بعد از چند دوره حضور در حراج تهران به چنین ارقامی رسیده است.
مایلم در اینجا این نکته را هم بیافزایم که تابلوی دولتهای بدون عنوان هادی جمالی که فروش دو میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومانی داشت، از دیگر پدیدهای این حراج میتوان قلمدادکرد. بهطور قطع، هادی جمالی یکی از شگفتیهای دوره هفدهم حراج تهران بود؛ چرا که نقاشی «بدون عنوان» این هنرمند نزدیک به شش برابر قیمت پایه به فروش رفت.در نقاشیهای جمالی، بهرهگیری از رنگهای لطیفی چون آبی بنفش و فیروزهای بر بستر براق آلومینیوم فضایی رویایی را شکل میدهد که لطیف و شاعرانه نیز هست و در عین حال هنر جمالی را به هنر گذشته ایران پیوند میدهد.
حراج تهران اولین قدم جدی و رسمی برای نمایش هنر مدرن و معاصر ایران است که چندصباحی است مورد توجه بسیاری از محافل هنری و رسانهها قرار گرفته و به عقیده من رویداد کانون بخش در عرصه هنرهای تجسمی است. البته حراج تهران زمینه حمایت اندک از هنرمندان را پررنگتر میکند؛ هرچند جا دارد که نهادهای دولتی و بخشهای خصوصی به صورت پررنگتری در این عرصه حضور پیدا کنند بدانند که آثار هنری دارای ارزش افزوده بسیار بالایی است. باید این فرهنگ در جامعه ایجاد شود که خرید یک اثر هنری بهعنوان یک کالای ارزشمند، ارزش افزوده و منفعت اقتصادی بهدنبال دارد.
در این حراج، ۵۰ اثر با ارزش بیش از یک میلیارد تومان برآورد قیمت به مجموعهداران پیشنهاد شد که در نهایت ۴۵ اثر یعنی نزدیک به نیمی از آثار با قیمت میلیاردی چکش خوردند!
در پایان باید گفت که عدم فروش ده اثر از سیراک ملکونیان، ژازه تباتبایی، فرامرز پیلارام، ناصر عصار، عباس کیارستمی، جعفر روحبخش، توکل اسماعیلی، بهمن دادخواه، عبدالرضا دریابیگی و عباس معیری را در این دوره از حراج، نشانهای از واقعی بودن خرید و فروشها در این رویداد میدانم و این اتفاق در حراجهای معتبر دنیا، پدیدهای مرسوم است.